stringtranslate.com

تاریخ آلمان

مفهوم آلمان به عنوان یک منطقه متمایز در اروپای مرکزی را می توان به جولیوس سزار ردیابی کرد که منطقه تسخیر نشده شرق راین را آلمانیا نامید و بنابراین آن را از گال متمایز کرد . پیروزی قبایل ژرمن در نبرد جنگل توتوبورگ ( 9 پس از میلاد ) از الحاق به امپراتوری روم جلوگیری کرد ، اگرچه استان های رومی Germania Superior و Germania Inferior در امتداد رود راین ایجاد شدند . پس از سقوط امپراتوری روم غربی ، فرانک ها دیگر قبایل آلمانی غربی را تسخیر کردند . هنگامی که امپراتوری فرانک بین وارثان چارلز کبیر در سال 843 تقسیم شد ، بخش شرقی به فرانسیه شرقی تبدیل شد . در سال 962، اتو اول اولین امپراتور روم مقدس امپراتوری روم مقدس ، ایالت قرون وسطایی آلمان شد.

در طول قرون وسطی بالا ، اتحادیه هانسی ، تحت سلطه شهرهای بندری آلمان، خود را در امتداد دریاهای بالتیک و شمال تثبیت کرد . رشد یک عنصر صلیبی در مسیحیت آلمان منجر به تشکیل دولت توتونی در امتداد سواحل بالتیک در جایی که بعداً به پروس تبدیل شد، شد . در بحث سرمایه گذاری ، امپراتورهای آلمان در برابر قدرت کلیسای کاتولیک مقاومت کردند. در اواخر قرون وسطی ، دوک‌ها، شاهزادگان و اسقف‌های منطقه به هزینه امپراتورها قدرت گرفتند. مارتین لوتر اصلاحات پروتستان را در کلیسای کاتولیک پس از سال 1517 رهبری کرد ، زیرا ایالت های شمالی و شرقی پروتستان شدند، در حالی که بیشتر ایالت های جنوبی و غربی کاتولیک باقی ماندند. جنگ سی ساله ، یک جنگ داخلی از 1618 تا 1648 ویرانی عظیمی را برای امپراتوری مقدس روم به ارمغان آورد. املاک امپراتوری در صلح وستفالیا به استقلال بزرگی دست یافتند که مهمترین آنها اتریش ، پروس ، باواریا و زاکسن بود . با جنگ های ناپلئون ، فئودالیسم از بین رفت و امپراتوری مقدس روم در سال 1806 منحل شد. ناپلئون کنفدراسیون راین را به عنوان یک دولت دست نشانده آلمان تأسیس کرد ، اما پس از شکست فرانسه، کنفدراسیون آلمان تحت ریاست اتریش تأسیس شد. انقلاب‌های 1848-1849 آلمان شکست خورد، اما انقلاب صنعتی اقتصاد آلمان را مدرن کرد، که منجر به رشد سریع شهری و ظهور جنبش سوسیالیستی شد . پروس، با پایتخت آن برلین ، قدرت خود را افزایش داد. دانشگاه های آلمان به مراکزی در سطح جهانی برای علوم و علوم انسانی تبدیل شدند، در حالی که موسیقی و هنر شکوفا شدند. اتحاد آلمان تحت رهبری صدراعظم اتو فون بیسمارک با تشکیل امپراتوری آلمان در سال 1871 به دست آمد. رایشتاگ جدید ، یک پارلمان منتخب، تنها نقش محدودی در دولت امپراتوری داشت. آلمان در توسعه استعماری در آفریقا و اقیانوس آرام به دیگر قدرت ها پیوست .

تا سال 1900، آلمان قدرت غالب در قاره اروپا بود و صنعت به سرعت در حال گسترش آن از بریتانیا پیشی گرفت و در عین حال آن را در یک مسابقه تسلیحاتی دریایی تحریک کرد . آلمان در جنگ جهانی اول قدرت های مرکزی را رهبری کرد ، اما شکست خورد، تا حدی اشغال شد، مجبور به پرداخت غرامت جنگی شد ، و مستعمرات و قلمروهای قابل توجهی در امتداد مرزهای خود را از دست دادند. انقلاب آلمان 1918-1919 به امپراتوری آلمان با کناره گیری ویلهلم دوم در سال 1918 پایان داد و جمهوری وایمار را تأسیس کرد که در نهایت یک دموکراسی پارلمانی بی ثبات بود. در ژانویه 1933، آدولف هیتلر ، رهبر حزب نازی ، از مشکلات اقتصادی دوران رکود بزرگ همراه با نارضایتی عمومی از شرایط تحمیل شده بر آلمان در پایان جنگ جهانی اول برای ایجاد یک رژیم توتالیتر استفاده کرد . این آلمان نازی نژادپرستی، به ویژه یهودی ستیزی را به عنوان اصل اصلی سیاست های خود تبدیل کرد و به طور فزاینده ای با خواسته های ارضی خود تهاجمی شد و در صورت برآورده نشدن آنها به جنگ تهدید کرد. آلمان به سرعت دوباره نظامی شد، همسایگان آلمانی زبان خود را ضمیمه کرد و به لهستان حمله کرد و جنگ جهانی دوم را آغاز کرد . در طول جنگ، نازی ها یک برنامه نسل کشی سیستماتیک به نام هولوکاست را ایجاد کردند که در آن 17 میلیون نفر از جمله 6 میلیون یهودی (یعنی 2/3 جمعیت یهودی اروپا) کشته شدند. در سال 1944، ارتش آلمان در همه جبهه ها عقب رانده شد تا اینکه سرانجام در می 1945 فروپاشید. تحت اشغال متفقین ، تلاش های غیر نازی زدایی صورت گرفت، جمعیت زیادی از مناطق تحت اشغال آلمان سابق آواره شدند، سرزمین های آلمان توسط قدرت های پیروز تقسیم شد. و در شرق توسط لهستان و اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه شده است. آلمان تمام دوران جنگ سرد را به دو دسته آلمان غربی همسو با ناتو و آلمان شرقی همسو با پیمان ورشو سپری کرد . آلمانی‌ها نیز از مناطق کمونیستی به آلمان غربی گریختند، که توسعه اقتصادی سریعی را تجربه کرد و به اقتصاد مسلط در اروپای غربی تبدیل شد.

در سال 1989، دیوار برلین باز شد ، بلوک شرق فرو ریخت، و آلمان شرقی و غربی در سال 1990 دوباره متحد شدند. دوستی فرانسه و آلمان مبنای ادغام سیاسی اروپای غربی در اتحادیه اروپا شد . در سال های 1998-1999، آلمان یکی از کشورهای بنیانگذار منطقه یورو بود . آلمان همچنان یکی از نیروگاه های اقتصادی اروپاست و حدود 1/4 از تولید ناخالص داخلی سالانه منطقه یورو را تامین می کند . در اوایل دهه 2010، آلمان نقش مهمی در تلاش برای حل و فصل بحران فزاینده یورو، به ویژه در مورد یونان و دیگر کشورهای جنوب اروپا ایفا کرد . آلمان در سال 2015 با بحران مهاجران اروپا به عنوان پذیرنده اصلی پناهجویان از سوریه و سایر مناطق آشفته مواجه شد. آلمان با حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 مخالفت کرد و تصمیم گرفت نیروهای مسلح خود را تقویت کند .

ماقبل تاریخ

عصر پارینه سنگی و نوسنگی

میمون های پیش از انسان مانند Danuvius guggenmosi ، که بیش از 11 میلیون سال پیش در آلمان حضور داشتند، در میان اولین میمون هایی هستند که قبل از گونه ها و جنس های دیگر مانند Australopithecus، روی دو پا راه می رفتند . [1] کشف فک پایین هومو هایدلبرگنسیس در سال 1907 حضور باستانی انسان در آلمان را حداقل در 600000 سال پیش تأیید می کند، [2] بنابراین قدمت ابزارهای سنگی به 1.33 میلیون سال قبل می رسد. [3] قدیمی‌ترین مجموعه کامل سلاح‌های شکاری که تا به حال در سراسر جهان یافت شده است، از معدن زغال سنگ در شونینگن ، نیدرزاکسن کاوش شده است . بین سال‌های 1994 و 1998، هشت نیزه چوبی 380000 ساله به طول بین 1.82 تا 2.25 متر (5.97 تا 7.38 فوت) در نهایت کشف شد. [4] [5] یکی از قدیمی ترین ساختمان های جهان و یکی از قدیمی ترین آثار هنری در Bilzingsleben یافت شد . [6]

در سال 1856، استخوان های فسیل شده یک گونه انسانی منقرض شده از غار سنگ آهکی در دره نئاندر در نزدیکی دوسلدورف ، نوردراین-وستفالن نجات یافت . ماهیت باستانی فسیل‌ها، که اکنون حدود 40000 سال قدمت دارد، شناخته شد و ویژگی‌های آن در اولین توصیف گونه‌های دیرینه‌انتروپولوژیک در سال 1858 توسط هرمان شاافهاوزن منتشر شد . [7] این گونه در سال 1864 ، انسان نئاندرتال ، انسان نئاندرتال نام گرفت .

قدیمی‌ترین آثار هومو ساپینس در آلمان در غار Ilsenhöhle  [de] در رانیس یافت شد ، جایی که بقایای 47500 ساله در میان قدیمی‌ترین غارهای اروپا کشف شد. [8] بقایای اشغال اولیه انسان مدرن پارینه سنگی که در چندین غار در ژورای سوابی کشف و مستند شده است شامل مجسمه‌های مختلف از عاج ماموت است که در میان قدیمی‌ترین آثار هنری بی‌رقیب و چندین فلوت ساخته شده از استخوان پرنده و عاج ماموت قرار دارند که تأیید شده‌اند. قدیمی ترین آلات موسیقی باشد که تا کنون یافت شده است. مجسمه 41000 ساله Löwenmensch نشان دهنده قدیمی ترین اثر هنری فیگوراتیو غیرقابل رقابت است و زهره 40000 ساله هوله فلس به عنوان قدیمی ترین شی غیرقابل رقابت هنر فیگوراتیو بشر کشف شده است. [9] [10] [11] [12] این آثار به فرهنگ اوریگناسین نسبت داده می شود .

بین 12900 تا 11700 سال پیش، شمال مرکزی آلمان بخشی از فرهنگ آرنسبورگ (به نام Ahrensburg ) بود.

استقرار فرهنگ ظروف تزئین شده با خانه‌های بلند و محوطه‌های مدور در درسدن ، c. 4700 قبل از میلاد

اولین گروه از کشاورزان اولیه متفاوت از شکارچیان بومی که به اروپا مهاجرت کردند از جمعیتی در غرب آناتولی در آغاز دوره نوسنگی بین 10000 تا 8000 سال پیش آمدند. [13]

آلمان مرکزی یکی از مناطق اولیه فرهنگ سفال خطی ( حدود  5500 قبل از میلاد  - حدود  4500 قبل از میلاد ) بود که تا حدی با فرهنگ Ertebølle ( حدود  5300 قبل از میلاد  - حدود  3950 قبل از میلاد ) دانمارک و شمال آلمان معاصر بود. ساخت محوطه های مدور دوران نوسنگی اروپای مرکزی در این دوره زمانی اتفاق می افتد که شناخته شده ترین و قدیمی ترین آنها دایره Goseck است که در سال قبل ساخته شده است .  4900 قبل از میلاد پس از آن، آلمان بخشی از فرهنگ Rössen ، فرهنگ Michelsberg و فرهنگ Funnelbeaker ( حدود  4600 قبل از میلاد  - حدود  2800 قبل از میلاد ) بود. قدیمی ترین آثار استفاده از چرخ و واگن که تا به حال یافت شده است در یک مکان فرهنگ Funnelbeaker در شمال آلمان قرار دارد و مربوط به حدود 3400 سال قبل از میلاد است. [14]

عصر برنز

ساکنان فرهنگ Corded Ware ( حدود  2900 قبل از میلاد  - حدود  2350 قبل از میلاد ) که در طول دوره نوسنگی متأخر در سراسر دشت های حاصلخیز اروپای مرکزی گسترش یافته بودند، از اجداد هند و اروپایی بودند. هندواروپایی ها حدود 4500 سال پیش از طریق مهاجرت انبوه به قلب اروپا رسیده بودند. [16]

در اواخر عصر برنز ، فرهنگ اورنفیلد ( حدود  1300 قبل از میلاد  - حدود  750 قبل از میلاد ) جایگزین فرهنگ‌های Bell Beaker ، Unetice و Tumulus در اروپای مرکزی شد، [17] در حالی که عصر برنز نوردیک در اسکاندیناوی و شمال آلمان توسعه یافته بود. این نام از رسم سوزاندن مردگان و قرار دادن خاکستر آنها در کوزه ها گرفته شده است که سپس در مزارع دفن می شدند. اولین استفاده از این نام در اواخر قرن نوزدهم در نشریات مربوط به مکان های قبر در جنوب آلمان رخ داد. [18] [19] در بیشتر اروپا، فرهنگ اورنفیلد از فرهنگ تومولوس پیروی کرد و فرهنگ هالشتات جانشین آن شد . [20] مردمان ایتالیایی ، از جمله لاتین‌ها ، که رومی‌ها از آن‌ها پدید آمدند، از فرهنگ اورنفیلد اروپای مرکزی می‌آیند. [21] [22] [23]

عصر آهن

فرهنگ هالشتات که از فرهنگ اورنفیلد توسعه یافته بود، فرهنگ غالب اروپای غربی و مرکزی از قرون 12 تا 8 قبل از میلاد و در اوایل عصر آهن (قرن 8 تا 6 قبل از میلاد) بود. پس از آن فرهنگ La Tène (قرن 5 تا 1 قبل از میلاد) دنبال شد .

مردمی که این ویژگی های فرهنگی را در مرکز و جنوب آلمان پذیرفته بودند به عنوان سلت ها در نظر گرفته می شوند . اینکه چگونه و آیا سلت ها با فرهنگ اورنفیلد مرتبط هستند مورد بحث است. با این حال، مراکز فرهنگی سلتیک در اواخر عصر برنز ( حدود  1200 قبل از میلاد تا 700 قبل از میلاد) در اروپای مرکزی توسعه یافتند. برخی، مانند هیونبورگ ، قدیمی‌ترین شهر شمال آلپ، [24] رشد کردند و به مراکز فرهنگی مهم عصر آهن در اروپای مرکزی تبدیل شدند که مسیرهای تجاری به سمت دریای مدیترانه را حفظ می‌کردند . در قرن پنجم قبل از میلاد، هرودوت مورخ یونانی از یک شهر سلتی در رود دانوب - پیرنه یاد کرد که مورخان آن را به هیونبورگ نسبت می‌دهند. با شروع حدود 700 سال قبل از میلاد (یا بعد از آن)، مردم ژرمن (قبایل ژرمنی) از جنوب اسکاندیناوی و شمال آلمان به سمت جنوب گسترش یافتند و به تدریج جایگزین مردمان سلتیک در اروپای مرکزی شدند. [25] [26] [27] [28] [29] [30]

تاریخ اولیه: قبایل ژرمنی، فتوحات رومیان، و دوره مهاجرت

مهاجرت های اولیه، سوئیبی و جمهوری روم

گسترش قبایل ژرمنی اولیه به اروپای مرکزی که قبلا عمدتاً سلتیک بودند : [31]
   سکونتگاه های قبل از 750  قبل از میلاد
   سکونتگاه های جدید تا 500  سال قبل از میلاد
   سکونت گاه های جدید تا 250  قبل از میلاد
   سکونتگاه های جدید تا  1 پس از میلاد
برخی منابع همچنین تاریخ 750 قبل از میلاد را برای اولین گسترش از جنوب اسکاندیناوی و شمال آلمان در امتداد ساحل دریای شمال به سمت دهانه راین ذکر می کنند. [32]

قوم زایی قبایل ژرمنی همچنان مورد بحث است. با این حال، برای نویسنده Averil Cameron "بدیهی است که یک روند ثابت" در طول عصر برنز نوردیک ، یا حداکثر در طول عصر آهن پیش از روم [33] (فرهنگ جاستورف) رخ داده است. قبایل از خانه های خود در جنوب اسکاندیناوی و شمال آلمان شروع به گسترش در جنوب، شرق و غرب در طول قرن 1 قبل از میلاد کردند، [34] و با قبایل سلتی گال ، و همچنین با ایرانیان ، [35] بالتیک ، [35] تماس گرفتند . 36] و فرهنگ های اسلاوی در اروپای مرکزی / شرقی . [37]

اطلاعات واقعی و دقیق در مورد تاریخ اولیه قبایل ژرمنی نادر است. محققان باید به ثبت امور قبایل با رومی ها ، نتیجه گیری های زبانی، اکتشافات باستان شناسی و نتایج نسبتاً جدید و در عین حال خوشایند مطالعات باستان شناسی بسنده کنند . [38] در اواسط قرن 1 قبل از میلاد، ژولیوس سزار، دولتمرد رومی جمهوری خواه، اولین پل های شناخته شده را بر روی رود راین در طول لشکرکشی خود به گال برپا کرد و یک گروه نظامی را در سراسر و به قلمرو قبایل محلی ژرمن هدایت کرد. سزار پس از چند روز و عدم تماس با سربازان آلمانی (که در داخل خاک عقب نشینی کرده بودند) به غرب رودخانه بازگشت. [39] تا سال 60 قبل از میلاد، قبیله سوئیبی به رهبری آریوویستوس ، سرزمین‌های قبیله گالی آئدوی در غرب راین را تسخیر کردند. طرح‌های متعاقب آن برای پر کردن منطقه با مهاجران ژرمنی از شرق، با مخالفت شدید سزار مواجه شد، که از قبل کمپین جاه‌طلبانه‌اش را برای انقیاد تمام گال آغاز کرده بود. ژولیوس سزار در سال 58 قبل از میلاد در نبرد Vosges نیروهای Suebi را شکست داد و Ariovistus را مجبور به عقب نشینی در سراسر راین کرد. [40] [41]

سکونتگاه رومی رود راین

Porta Nigra در تریر ، مرکز استان روم Gallia Belgica ، ساخته شده در 170 پس از میلاد

آگوستوس ، اولین امپراتور روم ، فتح فراتر از راین و دانوب را نه تنها در سیاست خارجی منظم، بلکه برای مقابله با تهاجمات ژرمن ها به یک گول که هنوز سرکش بود، ضروری می دانست. در کنار رودخانه ها قلعه ها و مراکز تجاری ایجاد شد. در نتیجه برخی از قبایل مانند Ubii با روم متحد شدند و به آسانی فرهنگ پیشرفته رومی را پذیرفتند. در طول قرن یکم پس از میلاد، لژیون‌های رومی لشکرکشی‌های گسترده‌ای را به آلمانیا مگنا ، ناحیه شمال دانوب علیا و شرق راین انجام دادند و سعی کردند قبایل مختلف را تحت سلطه خود درآورند. ایده‌های رومی در مورد مدیریت، تحمیل مالیات و چارچوب قانونی به دلیل فقدان کامل زیرساخت ناامید شد. برای مثال، لشکرکشی های ژرمنیکوس تقریباً منحصراً با قتل عام مکرر روستاییان و غارت بی رویه مشخص می شد. قبایل، با این حال، هویت مبهم خود را حفظ کردند. ائتلافی از قبایل به رهبری آرمینیوس، رئیس چروسکی ، که با آموزه‌های تاکتیکی رومی آشنا بود، در نبرد جنگل توتوبورگ، یک نیروی بزرگ رومی را شکست داد . در نتیجه، رم تصمیم گرفت به طور دائم مرز راین/دانوب را ایجاد کند و از پیشروی ارضی بیشتر به آلمان خودداری کند. [42] [43] تا سال 100 پس از میلاد، مرز در امتداد رود راین و دانوب و لیمز ژرمنیکوس به طور محکم ایجاد شد. چندین قبیله ژرمن در جنوب و غرب مرز تحت حکومت روم زندگی می کردند، همانطور که در آلمانیا تاسیتوس توضیح داده شده است . اتریش استان های منظم Noricum و Raetia را تشکیل داد . [44] [45] [46] استان‌های Germania Inferior (با مرکز واقع در Colonia Claudia Ara Agrippinensium ، کلن امروزی ) و Germania Superior (با مرکز آن در Mogontiacum ، ماینز مدرن )، پس از مدت‌ها به طور رسمی در سال 85 پس از میلاد تأسیس شدند. لشکرکشی ها به عنوان کنترل نظامی پایدار به سرزمین های اطراف رودخانه ها محدود شد. [47] مسیحیت قبل از قرون وسطی به آلمان غربی تحت کنترل رومیان معرفی شد ، با ساختارهای مذهبی مسیحی مانند Aula Palatina از تریر که در زمان سلطنت کنستانتین اول (  306-337 ) ساخته شد. [48]

دوره مهاجرت و زوال امپراتوری روم غربی

بحران قرن سوم رم با ظهور تعدادی از قبایل بزرگ ژرمن غربی مصادف شد: آلامانی ها ، فرانک ها ، باواری ها ، چاتی ها ، ساکسون ها ، فریسی ها ، سیکامبری ها و تورینگی ها . در قرن سوم، مردم ژرمنی زبان شروع به مهاجرت به فراتر از آهک و مرز دانوب کردند. [49] چندین قبیله بزرگ - ویزیگوت ها ، استروگوت ها ، وندال ها ، بورگوندی ها ، لومباردها ، ساکسون ها و فرانک ها - مهاجرت کردند و نقش خود را در افول امپراتوری روم و دگرگونی امپراتوری روم غربی قدیمی ایفا کردند . [50] در پایان قرن چهارم، هون‌ها به اروپای شرقی و مرکزی حمله کردند و امپراتوری هونیک را تأسیس کردند . این رویداد دوره مهاجرت را آغاز کرد . [ 51] هژمونی هان ها بر قلمرو وسیعی در اروپای مرکزی و شرقی تا زمان مرگ پسر آتیلا دنگیزیچ در سال 469 ادامه داشت . گروهی از قبایل شامل وندال ها ، آلان ها و سوبی ها که به طور دائم در امپراتوری روم غربی در حال فروپاشی ساکن شدند. [53]

دوک نشین های ساقه و راهپیمایی ها

تصویری از دوک نشین های بنیادی آلمان و ایالت های اصلی در فرانسه شرقی و امپراتوری مقدس روم اولیه

دوک نشین های ساقه ای ( به آلمانی : Stammesherzogtümer ) در آلمان به قلمرو سنتی قبایل مختلف ژرمنی اشاره دارد. مفهوم چنین دوک‌نشین‌هایی به‌ویژه در مناطقی باقی ماند که تا قرن نهم فرانسه شرقی را تشکیل می‌داد ، [54] که شامل دوک‌نشین باواریا ، دوک‌نشین سوابیا ، دوک‌نشین ساکسونی ، دوک‌نشین فرانکونی و دوک‌نشین تورینگن بود . [55] بر خلاف غرب شهرستان بورگوندی یا لورن در فرانسیه میانه . [56] [57]

امپراتورهای سالیان (حکومت 1027-1125) دوک‌نشین‌های اصلی را به عنوان بخش‌های اصلی آلمان حفظ کردند، اما در اوایل دوره قرون وسطی بالا تحت حکومت هوهنشتاوفن به طور فزاینده‌ای منسوخ شدند و فردریک بارباروسا سرانجام در سال 1180 آنها را به نفع قلمروهای متعدد لغو کرد. دوک نشین ها

پادشاهان متوالی آلمان مجموعه ای از شهرستان ها یا راهپیمایی های مرزی را در شرق و شمال تأسیس کردند. اینها شامل لوزاتیا ، راهپیمایی شمالی (که براندنبورگ و قلب پروس آینده خواهد شد ) و راهپیمایی بیلونگ بود . در جنوب، راهپیمایی ها شامل کارنیولا ، اشتایریا و راهپیمایی اتریش بود که به اتریش تبدیل می شد .

قرون وسطی

امپراتوری فرانک

امپراتوری روم غربی در سال 476 با برکناری رومولوس آگوستوس توسط رهبر فدراتی آلمانی اودوآسر ، که اولین پادشاه ایتالیا شد، سقوط کرد . [58] پس از آن، فرانک ها، مانند دیگر اروپای غربی پس از روم، به عنوان یک کنفدراسیون قبیله ای در منطقه راین-وزر میانه، در میان قلمرویی که به زودی استرالیا ("سرزمین شرقی") نامیده می شود، ظاهر شدند، بخش شمال شرقی پادشاهی آینده فرانک های مرووینگ استرالیا به طور کلی شامل بخش هایی از فرانسه ، آلمان ، بلژیک ، لوکزامبورگ و هلند امروزی بود . برخلاف آلامانی‌ها در جنوب سوابیا ، آنها بخش‌های وسیعی از قلمرو روم سابق را جذب کردند که در سال 250 به سمت غرب در گال گسترش یافتند . در سوابیا که در نهایت دوک نشین سوابیا شد .

در سال 500 ، کلوویس تمام قبایل فرانک را متحد کرد، بر تمام گال حکومت کرد [ 59] و بین سال های 509 تا 511 به عنوان پادشاه فرانک ها اعلام شد . آریانیسم .​ جانشینان او با مبلغان پاپ ، از جمله سنت بونیفاس ، همکاری نزدیک داشتند . پس از مرگ کلوویس در سال 511، چهار پسرش پادشاهی او را از جمله استرالیا تقسیم کردند . اقتدار بر استرالیا از خودمختاری به انقیاد سلطنتی منتقل شد، زیرا پادشاهان مرووینگی به طور متناوب سرزمین‌های فرانک را متحد و تقسیم کردند. [61]

در طول قرون پنجم و ششم، پادشاهان مرووینگ تورینگی (531 تا 532)، پادشاهی بورگوندی‌ها و سلطنت متز را فتح کردند و دانمارکی‌ها، ساکسون‌ها و ویزیگوت‌ها را شکست دادند. [62] پادشاه کلوتر اول (558 تا 561) بر بخش بزرگی از آلمان کنونی حکومت کرد و لشکرکشی‌های نظامی به زاکسن انجام داد ، در حالی که جنوب شرقی آلمان مدرن تحت تأثیر استروگوت‌ها باقی ماند . ساکسون ها این منطقه را از کرانه دریای شمالی تا کوه های هارتز و آیشسفلد در جنوب کنترل می کردند. [63]

گسترش امپراتوری فرانک :
آبی = قلمرو پپین کوتاه در سال 758;
نارنجی = گسترش تحت شارلمانی تا 814;
زرد = مارش ها و وابستگی ها.
قرمز = ایالات پاپی

مرووینگ ها مناطق مختلف امپراتوری فرانک خود را تحت کنترل دوک های نیمه خودمختار - چه فرانک ها یا حاکمان محلی قرار دادند، [64] و از سنت های استراتژیک امپراتوری روم در ادغام اجتماعی و سیاسی سرزمین های تازه فتح شده پیروی کردند. [65] [66] در حالی که اجازه داشتند سیستم های حقوقی خود را حفظ کنند، [67] قبایل آلمانی تسخیر شده تحت فشار قرار گرفتند تا ایمان مسیحی آریایی را کنار بگذارند . [68]

در سال 718 چارلز مارتل در حمایت از نوستری ها علیه ساکسون ها جنگی به راه انداخت . در سال 743 پسرش کارلومان در نقش خود به عنوان شهردار قصر جنگ علیه ساکسون ها را که با دوک اودیلو باواریا متحد شده بودند و به آنها کمک کرده بودند، تجدید کرد . [69] فرانک‌های کاتولیک، که تا سال 750 قلمرو وسیعی را در گول، شمال غربی آلمان، سوابیا، بورگوندی و غرب سوئیس کنترل می‌کردند ، که شامل گذرگاه‌های کوهستانی متحد با کوریا در رم علیه لومباردها بود که تهدیدی دائمی برای آنها بود. مقر. [59] تحت فشار لیوتپراند، پادشاه لومباردها ، فرستاده ای از پاپ برای کمک پیش از این به چارلز مارتل، حاکم واقعی، پس از پیروزی او در سال 732 بر نیروهای خلافت اموی در نبرد تور فرستاده شده بود . اتحاد دوجانبه سودمند تنها پس از مرگ چارلز در زمان جانشین وی دوک فرانک ها، پپین کوتاه قد، تحقق یافت. [70]

در سال 751، پیپین سوم ، شهردار کاخ تحت فرمان پادشاه مرووینگ، خود عنوان پادشاه را بر عهده گرفت و توسط کلیسا مسح شد. پاپ استفان دوم عنوان موروثی پاتریسیوس رومانوروم را به عنوان محافظ روم و سنت پیتر [71] در پاسخ به اهدای پپین ، که حاکمیت کشورهای پاپی را تضمین می کرد، به او اعطا کرد . چارلز کبیر (که از 774 تا 814 بر فرانک ها حکومت کرد) یک لشکرکشی چند دهه ای را علیه رقبای بت پرست فرانک ها، ساکسون ها و آوارها به راه انداخت . لشکرکشی ها و شورش های جنگ های ساکسون از سال 772 تا 804 به طول انجامید. فرانک ها سرانجام بر ساکسون ها و آوارها چیره شدند، مردم را به زور به مسیحیت گرویدند و سرزمین های خود را به امپراتوری کارولینگ ضمیمه کردند .

بنیاد امپراتوری مقدس روم

شارلمانی در حال بررسی آثار کلیسای کوچک پالاتین، آخن ، اثر ژان فوکه ، دهه 1450

پس از مرگ پادشاه فرانک، پپین کوتاه قد در سال 768، پسر ارشد او " شارلمانی " ("چارلز کبیر") قدرت خود را بر پادشاهی تحکیم کرد و آن را گسترش داد . شارلمانی با محاصره پاویا به 200 سال حکومت لومبارد سلطنتی پایان داد و در سال 774 خود را به عنوان پادشاه لومباردها منصوب کرد . اشراف وفادار فرانک در پی شورش در سال 776 جایگزین اشراف قدیمی لومبارد شدند . مانند ساکسون ها و باواریایی ها . [73] [74] در روز کریسمس 800 پس از میلاد، شارلمانی توسط پاپ لئو سوم تاجگذاری کرد . [74]

جنگ بین سه نوه شارلمانی بر سر تداوم رسم وراثت جزئی یا معرفی اولیایی باعث شد که امپراتوری کارولینژ با معاهده وردون در سال 843 به سه قسمت تقسیم شود . [75] لویی آلمانی بخش شرقی پادشاهی را دریافت کرد. ، فرانسیای شرقی ، تمام سرزمین های شرق رودخانه راین و در شمال ایتالیا. این شامل سرزمین‌های دوک‌نشین‌های پایه آلمانی - فرانک‌ها، ساکسون‌ها، سوابی‌ها و باواریایی‌ها - می‌شد که در یک فدراسیون تحت رهبری اولین پادشاه غیرفرانکی هنری فاولر ، که از سال 919 تا 936 حکومت می‌کرد، متحد شده بودند . [76] دربار سلطنتی برای همیشه. بین مجموعه ای از سنگرها به نام Kaiserpfalzen حرکت کرد که به مراکز اقتصادی و فرهنگی تبدیل شد. کاخ آخن نقش اصلی را ایفا کرد، زیرا کلیسای محلی پالاتین به عنوان مکان رسمی برای تمام مراسم تاجگذاری سلطنتی در طول دوره قرون وسطی تا سال 1531 خدمت می کرد. [74] [77]

سلسله اوتونی

بنای یادبود سوارکاری، احتمالا اتو کبیر، ماگدبورگ ، در حدود سال 1240

در سال 936، اتو اول در آخن به عنوان پادشاه آلمان ، در سال 961 پادشاه ایتالیا در پاویا و توسط پاپ جان دوازدهم در رم در سال 962 تاج گذاری کرد . سنت پادشاه آلمان به عنوان محافظ پادشاهی ایتالیا و کلیسای لاتین منجر به اصطلاح امپراتوری روم مقدس در قرن دوازدهم. نامی که قرار بود با آلمان مشخص شود همچنان به طور رسمی مورد استفاده قرار می گرفت، با پسوند اضافه می شود: Nationis Germanicæ (از ملت آلمان) پس از آخرین تاجگذاری امپراتوری در رم در سال 1452 تا انحلال آن در سال 1806. [76] اتو سلطنت سلطنتی را تقویت کرد. اقتدار با احقاق مجدد حقوق کارولینژیان در مورد انتصابات کلیسایی. [78] اتو اختیارات انتصاب اسقف ها و رهبران را که زمین های بزرگ را کنترل می کردند، از اشراف گرفت. علاوه بر این، اتو برنامه قدیمی کارولینژی را برای انتصاب مبلغان در سرزمین های مرزی احیا کرد. اتو به حمایت از تجرد برای روحانیون بالاتر ادامه داد، بنابراین انتصابات کلیسایی هرگز موروثی نشد. اتو با اعطای زمین به رهبران و اسقف هایی که منصوب کرد، در واقع این اسقف ها را به "شاهزاده های امپراتوری" ( Reichsfürsten ) تبدیل کرد. [79] به این ترتیب اتو توانست یک کلیسای ملی تأسیس کند. تهدیدهای خارجی برای پادشاهی با شکست قاطع مجارهای مجارستانی در نبرد لچفلد در سال 955 مهار شد. اسلاوها بین رودهای البه و اودر نیز تحت سلطه قرار گرفتند. اتو به رم لشکر کشی کرد و جان دوازدهم را از تاج و تخت پاپ بیرون راند و سال ها بر انتخاب پاپ نظارت داشت و سابقه ای محکم برای کنترل امپراتوری پاپ برای سال های آینده ایجاد کرد. [80] [81]

کلیسای جامع اسپایر ، در سال 1061 تقدیس شد
کوئدلینبورگ ، مرکز نفوذ سلسله اوتونی در قرون 10 و 11 [82]

پس از اتو اول پسرش اتو دوم (955-983)، امپراتور 973-983، همسر اتو دوم، تئوفانو (955-991)، نایب السلطنه 983-991، همسرش آدلاید ایتالیا (931-999) بر تخت نشست. نایب السلطنه 991-995، و نوه اش اتو سوم (980-1002)، امپراتور 996-1002. اتو سوم بدون فرزند درگذشت و پسر عموی دومش هنری دوم جانشین او شد ، او نیز بدون فرزند به عنوان آخرین امپراتور سلسله اوتونی درگذشت.

سلسله سالیان

هانری دوم توسط کنراد دوم ، نبیره اتو اول و اولین امپراتور سلسله سالیان جانشین او شد . در دوران سلطنت پسر کنراد دوم، هنری سوم (1039 تا 1056)، امپراتوری از اصلاحات کلیسا، صلح خدا ، ممنوعیت سیمونی (خرید مناصب روحانی)، و تجرد کشیشان حمایت کرد. قدرت امپراتوری بر پاپ به اوج خود رسید. با این حال، رم با ایجاد کالج کاردینال ها و مجموعه اصلاحات روحانی پاپ گریگوری هفتم واکنش نشان داد . پاپ گرگوری در Dictatus Papae خود بر قدرت مطلق پاپ در مورد انتصابات در مناصب کلیسایی اصرار داشت. درگیری بعدی که در آن امپراتور هنری چهارم مجبور به تسلیم شدن به پاپ در کانوسا در سال 1077 شد، پس از تکفیر شدن، به عنوان بحث سرمایه گذاری شناخته شد . در سال 1122، آشتی موقت بین هنری پنجم و پاپ با کنکوردات ورمز انجام شد . با پایان یافتن اختلاف، کلیسای روم و پاپ کنترل عالی همه امور مذهبی را دوباره به دست آوردند. [83] [84] در نتیجه، سیستم کلیسای امپراتوری اوتونی ( Reichskirche ) رو به زوال نهاد. همچنین به سنت سلطنتی/امپراتوری انتصاب رهبران روحانی قدرتمند منتخب برای مقابله با شاهزادگان سکولار امپراتوری پایان داد. [85]

بین سال های 1095 تا 1291 لشکرکشی های مختلف جنگ های صلیبی به سرزمین مقدس صورت گرفت. رده‌های مذهبی شوالیه‌ها، از جمله شوالیه‌های معبد ، شوالیه‌های سنت جان ( شوالیه‌های بیمارستان‌گر ) و گروه توتونیک تأسیس شدند . [86] [87]

اصطلاح sacrum imperium (امپراتوری مقدس) اولین بار به طور رسمی توسط فردریش اول در سال 1157 استفاده شد ، [88] اما کلمات Sacrum Romanum Imperium ، امپراتوری مقدس روم، تنها در ژوئیه 1180 ترکیب شدند و هرگز به طور مداوم در اسناد رسمی از 1254 به بعد ظاهر نشدند. [89]

لیگ هانسیاتیک

لوبک
مسیرهای تجاری اصلی اتحادیه هانسی

اتحادیه هانسی یک اتحاد تجاری و دفاعی از اصناف بازرگانان شهرها و شهرهای شمالی و مرکزی اروپا بود که بر تجارت دریایی در دریای بالتیک ، دریای شمال و در امتداد رودخانه‌های قابل کشتیرانی متصل در اواخر قرون وسطی (قرن 12 تا 15) تسلط داشتند. ). هر یک از شهرهای وابسته نظام حقوقی حاکمیت خود را حفظ کردند و به استثنای شهرهای آزاد امپراتوری ، فقط درجات محدودی از خودمختاری سیاسی داشتند. [90] در آغاز با توافق شهرهای لوبک و هامبورگ ، اصناف به منظور تقویت و ترکیب دارایی‌های اقتصادی خود، مانند ایمن کردن مسیرهای تجاری و امتیازات مالیاتی، برای کنترل قیمت‌ها و حفاظت و بازاریابی بهتر از کالاهای محلی خود همکاری کردند. مراکز مهم بازرگانی در داخل امپراتوری، مانند کلن در رودخانه راین و برمن در دریای شمال به اتحادیه پیوستند که منجر به احترام دیپلماتیک بیشتر شد. [91] که توسط شاهزادگان مختلف منطقه به دلیل پتانسیل اقتصادی بزرگ به رسمیت شناخته شد، منشورهای مطلوبی برای عملیات تجاری، اغلب انحصاری، اعطا شد. [92] اتحاد در دوران اوج خود پست‌های تجاری و کنتورها را تقریباً در تمام شهرهای بین لندن و ادینبورگ در غرب تا نووگورود در شرق و برگن در نروژ حفظ کرد. در اواخر قرن چهاردهم، اتحادیه قدرتمند منافع خود را با ابزار نظامی، در صورت لزوم، اجرا کرد. این امر در جنگ با پادشاهی مستقل دانمارک از سال 1361 تا 1370 به اوج خود رسید. شهر اصلی اتحادیه هانسیایی لوبک باقی ماند، جایی که در سال 1356 اولین رژیم غذایی عمومی برگزار شد و ساختار رسمی آن اعلام شد. لیگ پس از 1450 به دلیل تعدادی از عوامل، مانند بحران قرن 15 ، تغییر سیاست‌های اربابان سرزمینی به سمت کنترل تجاری بیشتر، بحران نقره و به حاشیه راندن در شبکه تجاری گسترده‌تر اوراسیا و غیره، کاهش یافت. [93] [94]

گسترش به سمت شرق

مراحل گسترش شرق آلمان ، 700-1400
قلعه مارینبورگ شوالیه های توتونیک

Ostsiedlung (به روشنی سکونتگاه شرقی) اصطلاحی است برای فرآیند مهاجرت عمدتاً ناهماهنگ و اجاره ساختارهای سکونتگاهی توسط آلمانی‌های قومی به سرزمین‌هایی که قبلاً اسلاوها و بالت‌ها در شرق رودخانه‌های سال و البه در آن زندگی می‌کرده‌اند ، مانند لهستان و سیلسیا امروزی و در جنوب به بوهم ، مجارستان مدرن و رومانی در طول قرون وسطی بالا از قرن 11th تا 14th. [95] [96] هدف اولیه از لشکرکشی‌های اولیه امپراتوری به سرزمین‌های شرق در طول قرن 10 و 11، مجازات و مطیع قبایل بت‌های محلی بود . سرزمین های فتح شده عمدتاً پس از عقب نشینی نیروها از دست رفتند، اما در نهایت به عنوان راهپیمایی ، سرزمین های مرزی مستحکم با نیروهای پادگانی در دژها و قلعه ها به امپراتوری ملحق شدند، که باید کنترل نظامی را تضمین می کردند و خراج را اعمال می کردند. منابع معاصر از ایده سیاست ها یا طرح هایی برای اسکان سازمان یافته غیرنظامیان حمایت نمی کنند. [97]

امپراتور لوتایر دوم از سال 1135 حاکمیت فئودالی را بر لهستان، دانمارک و بوهمیا مجدداً برقرار کرد و مارگروها را منصوب کرد تا سرزمین های مرزی را به فیف های موروثی تبدیل کنند و یک اداره غیرنظامی ایجاد کنند. هیچ گاه‌شماری قابل تشخیصی از روند مهاجرت وجود ندارد، زیرا در بسیاری از تلاش‌ها و مراحل فردی اتفاق افتاد، که اغلب حتی توسط اربابان منطقه‌ای اسلاو تشویق می‌شد. با این حال، جوامع جدید تابع قوانین و آداب و رسوم آلمان بودند. تعداد کل مهاجران عموماً نسبتاً کم بود و بسته به اینکه چه کسی اکثریت عددی را داشت، جمعیت ها معمولاً در یکدیگر جذب می شدند. در بسیاری از مناطق فقط مناطق تحت محاصره باقی خواهند ماند، مانند هرمانشتات ، که توسط ساکسون های ترانسیلوانیا در پادشاهی مجارستان قرون وسطی (امروز در رومانی) تأسیس شد که توسط Geza II فراخوانده شد تا منطقه را به عنوان بخشی از Ostsiedlung مجدداً ساکن کنند ، پس از رسیدن به آنجا و تأسیس شهر. در سال 1147 [ساکسون‌ها این بخش‌های ترانسیلوانیا را «آلتلند» نامیدند تا آن‌ها را از سکونت‌گاه‌های ساکسون‌های مهاجر بعدی که در حدود سال 1220 توسط فرمان توتونی تأسیس شدند، متمایز کنند]. [98] [99]

در سال 1230، گروه رهبانی کاتولیک شوالیه های توتونی جنگ صلیبی پروس را راه اندازی کرد . این کارزار، که توسط نیروهای دوک لهستانی کنراد اول مازوویا حمایت می شد، در ابتدا قصد داشت تا پروس های قدیمی بالتیک را مسیحی کند ، در درجه اول در فتح سرزمین های بزرگ موفق شد. این فرمان که با تأیید امپراتوری جسور شده بود ، به سرعت تصمیم گرفت تا یک کشور مستقل را بدون رضایت دوک کنراد ایجاد کند. این فرمان با به رسمیت شناختن تنها اقتدار پاپ و مبتنی بر یک اقتصاد مستحکم، به طور پیوسته ایالت توتونی را در طی 150 سال بعد گسترش داد و درگیر درگیری های متعدد زمینی با همسایگان خود شد. درگیری های دائمی با پادشاهی لهستان ، دوک نشین بزرگ لیتوانی و جمهوری نووگورود ، در نهایت به شکست نظامی و مهار تا اواسط قرن پانزدهم انجامید . آخرین استاد اعظم آلبرت براندنبورگ در سال 1525 به آیین لوتری گروید و سرزمین های باقی مانده از این نظم را به دوک نشین سکولار پروس تبدیل کرد . [100] [101]

کلیسا و دولت

فردریش بارباروسا امپراتور روم مقدس از 1155 تا 1190 بود .
شاهزاده -انتخاب کنندگان امپراتوری از چپ به راست: اسقف اعظم کلن ، اسقف اعظم ماینز ، اسقف اعظم تریر ، کنت پالاتین ، دوک ساکسونی ، مارگراو براندنبورگ و پادشاه بوهمیا ( Codex Balduini Trevirorum ، حدود  1340 )

هانری پنجم ، نوه کنراد دوم، که پدرش هنری چهارم را سرنگون کرده بود ، در سال 1111 به امپراتور روم مقدس تبدیل شد . همان سال آدالبرت شروع به اعمال قدرت کلیسا در برابر مقامات سکولار، یعنی امپراتور کرد. این موضوع «بحران 1111» را به عنوان فصل دیگری از بحث سرمایه گذاری درازمدت تسریع کرد . [102] در سال 1137، شاهزاده انتخاب کنندگان برای نامزدی، کنراد سوم ، به خانواده هوهنشتاوفن بازگشتند . کنراد سعی کرد رقیب خود هنری مفتخر را از دو دوک نشین خود - باواریا و زاکسن - که منجر به جنگ در جنوب آلمان شد و امپراتوری به دو جناح قدرتمند تقسیم شد، خلع کرد. جناح Welfs یا Guelphs ( به ایتالیایی) از خانه ولف هنری مغرور، که سلسله حاکم در دوک نشین بایرن بود، حمایت می کرد. جناح رقیب Waiblings یا Ghibellines ( به ایتالیایی) با خاندان سوابی هوهنشتاوفن بیعت کردند . در این دوره اولیه، ولف ها عموماً استقلال کلیسایی را تحت حاکمیت پاپ و خاص گرایی سیاسی (تمرکز بر منافع دوک در برابر قدرت مرکزی امپراتوری) حفظ کردند. از سوی دیگر، Waiblings از کنترل شدید کلیسا و یک دولت مرکزی قدرتمند امپراتوری حمایت می کرد. [103]

در زمان سلطنت امپراتور هوهنشتاوفن فردریک اول (بارباروسا) در سال 1156 بین دو جناح به توافق رسید. دوک نشین باواریا به پسر هنری افتخار ، هنری شیر ، دوک ساکسونی ، که نماینده حزب گوئلف بود، بازگردانده شد . با این حال، مارگرویت اتریش از بایرن جدا شد و به موجب Privilegium Minus در سال 1156 به دوک نشین مستقل اتریش تبدیل شد. [104]

شهرهای مطمئن شمال ایتالیا که از طریق تجارت ثروتمند شدند، با حمایت پاپ، به طور فزاینده ای با ادعای بارباروسا مبنی بر حکومت فئودالی (Honor Imperii) بر ایتالیا مخالفت کردند. شهرها در لیگ لمبارد متحد شدند و سرانجام بارباروسا را ​​در نبرد لگنانو در سال 1176 شکست دادند. سال بعد در معاهده ونیز بین امپراتور و پاپ الکساندر سوم آشتی حاصل شد . [105] صلح 1183 کنستانس سرانجام به این نتیجه رسید که شهرهای ایتالیا به امپراتوری وفادار ماندند، اما صلاحیت محلی و حقوق کامل سلطنتی در قلمروهای خود به آنها اعطا شد. [106]

در سال 1180، هنری شیر غیرقانونی اعلام شد، زاکسن تقسیم شد، و بایرن به اتو ویتلزباخ ، که سلسله ویتلزباخ را تأسیس کرد ، که قرار بود تا سال 1918 بر بایرن حکومت کند، داده شد.

از 1184 تا 1186، امپراتوری تحت فرمان فردریک اول بارباروسا با رژیم پنطیکاست که در ماینتس برگزار شد و ازدواج پسرش هنری در میلان با شاهزاده خانم نورمن کنستانس سیسیلی به اوج فرهنگی خود رسید . [107] قدرت اربابان فئودال با انتصاب وزیران (خادمان غیرآزاد امپراتور) به عنوان مقامات تضعیف شد. جوانمردی و زندگی درباری شکوفا شد، همانطور که در فلسفه مکتبی آلبرتوس مگنوس و ادبیات ولفرام فون اشنباخ بیان شده است . [108]

بین سالهای 1212 و 1250، فردریک دوم یک ایالت مدرن و حرفه ای را از پایگاه خود در سیسیل تأسیس کرد . او فتح ایتالیا را از سر گرفت که منجر به درگیری بیشتر با پاپ شد . در امپراتوری، قدرت های حاکمیتی گسترده ای به شاهزادگان کلیسایی و سکولار اعطا شد که منجر به ظهور دولت های سرزمینی مستقل شد. مبارزه با پاپ قدرت امپراتوری را تضعیف کرد، زیرا فردریک دوم سه بار تکفیر شد. پس از مرگ او، سلسله هوهنشتاوفن سقوط کرد و به دنبال آن یک دوره سلطنتی که در آن امپراتوری وجود نداشت (1250-1273) رخ داد. این دوره میان سلطنتی با انتخاب یک کنت کوچک سوابی، رودولف هابسبورگ، به عنوان امپراتور به پایان رسید. [109] [110]

شکست مذاکرات بین امپراتور لویی چهارم و پاپ منجر به اعلامیه 1338 در رنسه توسط شش شاهزاده املاک امپراتوری شد که به این نتیجه رسید که انتخاب همه یا اکثریت انتخاب کنندگان به طور خودکار عنوان سلطنتی و حکومت بر امپراتوری را اعطا می کند، بدون اینکه. تایید پاپ در نتیجه، پادشاه دیگر مورد تایید پاپ نبود و به طور فزاینده ای به نفع انتخاب کنندگان وابسته شد. بین سالهای 1346 و 1378 امپراتور چارلز چهارم لوکزامبورگ ، پادشاه بوهم، به دنبال بازگرداندن اقتدار امپراتوری بود . فرمان سال 1356 گاو طلایی تصریح کرد که همه امپراتورهای آینده باید توسط دانشکده ای متشکل از هفت نفر - چهار سکولار و سه روحانی - انتخاب شوند. منتخبان سکولار پادشاه بوهم، کنت پالاتین راین، دوک ساکسونی و مارگراف براندنبورگ بودند ، منتخبان روحانی اسقف اعظم ماینتس ، تریر و کلن بودند . [111]

بین سالهای 1347 تا 1351 آلمان و تقریباً کل قاره اروپا درگیر شدیدترین شیوع بیماری همه گیر مرگ سیاه بودند . تخمین زده می شود که باعث مرگ ناگهانی 30 تا 60 درصد از جمعیت اروپا شده است، به اختلالات اجتماعی و اقتصادی گسترده و نارضایتی عمیق مذهبی و تعصب منجر شد. گروه های اقلیت و به ویژه یهودیان مورد سرزنش قرار گرفتند و مورد حمله قرار گرفتند . در نتیجه بسیاری از یهودیان فرار کردند و در اروپای شرقی ساکن شدند. [112] [113]

شهرها و شهرها

شهرها و شهرهای امپراتوری روم مقدس قرون وسطی و اوایل مدرن

برآورد جمعیت کل قلمروهای آلمان حدود 5 تا 6 میلیون نفر تا پایان سلطنت هنری سوم در 1056 و حدود 7 تا 8 میلیون نفر پس از حکومت فردریش بارباروسا در 1190 است. [114] [115] اکثریت قریب به اتفاق کشاورزان بودند، معمولاً در یک دولت ارباب رعیتی تحت حکومت فئودال ها و صومعه ها. [103] شهرها به تدریج پدید آمدند و در قرن دوازدهم بسیاری از شهرهای جدید در امتداد مسیرهای تجاری و در نزدیکی دژها و قلعه های امپراتوری تأسیس شدند. شهرها تابع سیستم حقوقی شهرداری بودند . شهرهایی مانند کلن که وضعیت شهرهای آزاد امپراتوری را به دست آورده بودند ، دیگر پاسخگوی مالکان یا اسقف های محلی نبودند، بلکه تابعان بلاواسطه امپراتور بودند و از آزادی های تجاری و قانونی بیشتری برخوردار بودند. [116] شهرها توسط شورایی از نخبگان - معمولاً بازرگان - یعنی پاتریسیون ها اداره می شدند . پیشه وران اصناف تشکیل دادند که بر اساس قوانین سختگیرانه اداره می شد و به دنبال به دست آوردن کنترل شهرها بود. تعداد کمی برای زنان باز بود. جامعه متنوع شده بود، اما به طبقات کاملاً مشخص شده از روحانیون ، پزشکان ، بازرگانان ، اصناف مختلف صنعتگران، کارگران روزمزد غیرماهر و دهقانان تقسیم شده بود . شهروندی کامل برای فقرا در دسترس نبود . تنش های سیاسی ناشی از مسائل مالیات، هزینه های عمومی، تنظیم تجارت و نظارت بر بازار، و همچنین محدودیت های استقلال شرکت ها بود. [117]

موقعیت مرکزی کلن بر روی رودخانه راین ، آن را در تقاطع مسیرهای تجاری اصلی بین شرق و غرب قرار داد و اساس رشد کلن بود. [118] ساختارهای اقتصادی کلن قرون وسطی و اوایل مدرن با وضعیت شهر به عنوان یک بندر اصلی و مرکز حمل و نقل بر روی رود راین مشخص می شد. این مکان مقر اسقف اعظم بود که کلیسای جامع کلن از سال 1240 تحت حمایت او ساخته شد . در سال 1288، شهر استقلال خود را از اسقف اعظم (که به بن نقل مکان کرد) به دست آورده بود و توسط سارقانش اداره می شد . [119]

یادگیری و فرهنگ

هیلدگارد فون بینگن، صومعه ی بندیکتین، چندین متن تاثیرگذار الهیاتی، گیاه شناسی، و پزشکی، و همچنین نامه ها، ترانه های مذهبی، اشعار، و احتمالاً قدیمی ترین نمایشنامه اخلاقی بازمانده ، Ordo Virtutum ، نوشت، در حالی که بر تذهیب های مینیاتوری درخشان نظارت داشت . حدود 100 سال بعد، والتر فون در ووگل واید مشهورترین شاعر در میان مینسانگرها شد که غزلسرای آلمانی میانه بالا بودند.

در حدود سال 1439، یوهانس گوتنبرگ از ماینتس ، از چاپ متحرک استفاده کرد و کتاب مقدس گوتنبرگ را منتشر کرد . او مخترع جهانی ماشین چاپ بود و در نتیجه انقلاب چاپ را آغاز کرد . کتاب‌ها و جزوه‌های چاپی ارزان‌قیمت نقش اساسی در گسترش اصلاحات و انقلاب علمی داشتند .

در حوالی انتقال از قرن پانزدهم به قرن شانزدهم، آلبرشت دورر از نورنبرگ شهرت خود را در سراسر اروپا به عنوان نقاش ، چاپگر ، ریاضیدان ، حکاکی و نظریه پرداز زمانی که هنوز در دهه بیست زندگی خود بود تثبیت کرد و شهرت خود را به عنوان یکی از مهم ترین چهره های جهان حفظ کرد. رنسانس شمالی

آلمان مدرن اولیه

فهرست ایالت ها در امپراتوری مقدس روم را برای تقسیم بندی ها و ساختار سیاسی ببینید

تغییرات اجتماعی

جزئیات طاق افتخار آلبرشت دورر ، 1515، چاپ 1517-1518 (موزه هنر متروپولیتن). این صحنه "یک ارتش حرفه ای هماهنگ شده جدید را نشان می دهد که دارای پیاده نظام در مقیاس بزرگ است که توسط سواره نظام سنتی تکمیل شده است، اما اکنون با یک منبع تسلیحات نظامی جدیدتر، توپخانه قابل حمل تکمیل شده است." [126]

جامعه اروپایی مدرن اولیه به تدریج پس از فجایع قرن چهاردهم توسعه یافت، زیرا اطاعت مذهبی و وفاداری های سیاسی در پی طاعون بزرگ ، انشقاق کلیسا و جنگ های طولانی سلسله ها کاهش یافت. ظهور شهرها و ظهور طبقه جدید برگر نظم اجتماعی، حقوقی و اقتصادی فئودالیسم را از بین برد. [127]

گئورگ گوسمبروت ، که تا سال 1500، مهم‌ترین سرمایه‌دار و همچنین دوست شخصی امپراتور ماکسیمیلیان اول بود. او که هدف حسادت قرار گرفت، در سال 1502 درگذشت، احتمالاً مسموم شده بود. [128] [129]

شرکت‌های تجاری نخبگان بازرگانی در شهرهای به سرعت در حال توسعه در آلمان جنوبی (مانند آگسبورگ و نورنبرگ )، با برجسته‌ترین خانواده‌ها عبارتند از Gossembrots ، Fuggers (ثروتمندترین خانواده اروپا در قرن پانزدهم و شانزدهم [130] ). Welsers ، Hochstetters ، Imholts، منابع مالی بی سابقه ای تولید کردند. این خانواده‌ها به‌عنوان تأمین‌کننده مالی برای حاکمان برجسته کلیسایی و سکولار، اساساً بر امور سیاسی امپراتوری در طول قرن پانزدهم و شانزدهم تأثیر گذاشتند. [131] [132] [133] [134] اقتصاد به طور فزاینده مبتنی بر پول همچنین نارضایتی اجتماعی را در بین شوالیه‌ها و دهقانان برانگیخت و "شوالیه‌های دزد" غارتگر رایج شدند. [135]

از سال 1438 سلسله هابسبورگ که پس از مرگ شاه لویی دوم در سال 1526 کنترل امپراتوری جنوب شرقی بر دوک نشین اتریش، بوهمیا و مجارستان را به دست آورده بودند ، توانستند تا سال 1806 به طور دائم منصب امپراتور روم مقدس را اشغال کنند. به استثنای سالهای بین 1742 و 1745).

برخی از انقلاب‌های سراسر اروپا در امپراتوری متولد شدند: ترکیب اولین سیستم پستی مدرن که توسط ماکسیمیلیان (با مدیریت خانواده تاکسی‌ها ) با سیستم چاپ اختراع شده توسط گوتنبرگ، انقلاب ارتباطی را ایجاد کرد [136] [137] [138] ] – ماهیت غیرمتمرکز امپراتوری سانسور را دشوار کرد و این امر با سیستم ارتباطی جدید برای تسهیل بیان آزاد و در نتیجه ارتقای حیات فرهنگی ترکیب شد. این سیستم همچنین به مقامات کمک کرد تا دستورات و سیاست ها را منتشر کنند، انسجام امپراتوری را به طور کلی تقویت کرد، و به اصلاح طلبانی مانند لوتر کمک کرد تا دیدگاه های خود را پخش کنند و با یکدیگر ارتباط مؤثری برقرار کنند، بنابراین به اصلاح دینی کمک کردند. [139] [140] [141]

اصلاحات نظامی ماکسیمیلیان ، به ویژه توسعه Landsknechte او ، باعث انقلابی نظامی شد که کمر طبقه شوالیه را شکست [142] [143] و مدت کوتاهی پس از مرگ او در سراسر اروپا گسترش یافت. [144] [145]

اصلاحات امپراتوری

شخصیت پردازی رایش به عنوان ژرمنیا ، شخصیتی که ماکسیمیلیان و اومانیست هایش دوباره اختراع کردند، [146] توسط یورگ کولدرر، 1512. «زن آلمانی» که موهایش را گشاد و تاج دارد، بر تخت امپراتوری نشسته، هر دو با خود مطابقت دارد. -تصویر ماکسیمیلیان اول به عنوان پادشاه آلمان و فرمول امپراتوری روم مقدس ملت آلمان (با حذف سایر ملل). در حالی که معمولاً در دوران قرون وسطی به عنوان تابع قدرت امپراتوری و ایتالیا یا گالیا به تصویر کشیده می‌شود، اما اکنون در صفوف پیروزی ماکسیمیلیان که در مقابل روما حمل می‌شود، در صحنه مرکزی نقش می‌بندد. [147] [148] [149]

ماکسیمیلیان اول در طول سلطنت خود از 1493 تا 1519 ، در تلاشی ترکیبی با امپراتوری (که گاهی به عنوان مخالف و گاهی به عنوان همکار با او عمل می کردند)، مقامات و اومانیست هایش، امپراتوری را اصلاح کرد . یک سیستم دوگانه از دادگاه های عالی ( Reichskammergericht و Reichshofrat ) تأسیس شد (با رایششوفرات که نقش کارآمدتری را در دوره مدرن اولیه ایفا می کرد)، [150] همراه با پذیرش رسمی حقوق روم. [151] [152] [153] [154] رژیم امپراتوری ( رایشستاگ ) به مجمع سیاسی بسیار مهم و عالی ترین نهاد قانونی و قانون اساسی تبدیل شد که به عنوان تضمینی برای حفظ امپراتوری در دراز مدت عمل می کند. [155] [156] یک قطعه زمین دائمی ( Ewiger Landfriede ) در سال 1495 با اتحادیه ها و اتحادیه های منطقه ای که ساختار حمایتی را ارائه کردند، همراه با ایجاد Reichskreise ( حلقه های امپراتوری ، که به هدف سازماندهی ارتش های امپراتوری، جمع آوری می شود، اعلام شد. مالیات ها و اجرای دستورات مؤسسات امپراتوری). [157] [158] [159] سلطنت امپراتوری و دربار با هم ترکیب شدند تا به نهاد دولتی تعیین کننده تبدیل شوند. [ 160 ] [161] Landsknechte که ماکسیمیلیان ایجاد کرد شکلی از ارتش امپراتوری شد. [162] یک فرهنگ سیاسی ملی شروع به ظهور کرد. [163] [164] و زبان آلمانی شروع به رسیدن به شکل یکپارچه کرد. [165] [166] ساختار سیاسی ناقص و تکه‌تکه باقی ماند، عمدتاً به دلیل شکست پنی مشترک (مالیات امپراتوری) که املاک در برابر آن مقاومت کردند. [150] [الف] از طریق سازش‌های فراوان بین امپراتور و املاک، سازوکار حل مسئله‌ای انعطاف‌پذیر و آینده‌گرا برای امپراتوری شکل گرفت، همراه با سلطنتی که از طریق آن امپراتور قدرت را با املاک تقسیم می‌کرد. [168] [ب] اینکه آیا اصلاحات همچنین معادل یک فرآیند ملت سازی (موفق یا ناموفق) است، بحث باقی می ماند. [170]

اضافه شدن Nationis Germanicæ (از ملت آلمان) به عنوان امپراتور برای اولین بار در قرن پانزدهم ظاهر شد: در قانون 1486 توسط فردریک سوم و در سال 1512 با اشاره به رژیم امپراتوری در کلن توسط ماکسیمیلیان اول. در سال 1525، طرح اصلاحات هایلبرون. - پیشرفته ترین سند جنگ دهقانان آلمانی ( Deutscher Bauernkrieg ) - که از رایش به عنوان ملت فون توتشر (از ملت آلمان) یاد می شود. در طول قرن پانزدهم، اصطلاح "ملت آلمان" به دلیل رشد "جامعه منافع" شاهد افزایش استفاده بود. املاک همچنین به طور فزاینده ای بین رایش آلمانی خود و رایش "جهانی" گسترده تر تمایز قائل شدند. [171]

اصلاحات پروتستانی

امپراتوری در سال 1512

پاپ های رنسانس قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم به منظور مدیریت هزینه های روزافزون خود، فروش بیش از حد اغماض و مناصب و عناوین کوریا رومی را ترویج کردند.

در سال 1517، راهب مارتین لوتر جزوه ای با 95 تز منتشر کرد که در میدان شهر ویتنبرگ پست کرد و نسخه هایی از آن را به اربابان فئودال داد. مشخص نیست که آیا او آنها را به در کلیسای ویتنبرگ میخکوب کرد یا خیر. او استدلال کرد که فهرست 95 ادعا را شرح می دهد که نشان دهنده اعمال فاسد ایمان مسیحی و رفتار نادرست در کلیسای کاتولیک است. اگرچه شاید دغدغه اصلی لوتر نبود، اما او به دلیل محکومیت فروش عیش و نوش و مناصب روحانی، سوء استفاده پاپ و روحانیون بالاتر از قدرت و تردید او در مورد ایده نهاد کلیسا و پاپ، از حمایت عمومی برخوردار شد. [172]

رویارویی مارتین لوتر با امپراتور چارلز پنجم در رژیم غذایی کرم ها ، نقاشی آنتون فون ورنر

اصلاحات پروتستانی اولین چالش موفقیت آمیز برای کلیسای کاتولیک بود و در سال 1521 آغاز شد، زیرا لوتر پس از امتناع از توبه در رژیم غذایی کرمز غیرقانونی شد. ایده‌های اصلاحات به سرعت گسترش یافت، زیرا فناوری جدید چاپخانه مدرن نسخه‌های انبوه و توزیع ارزان پایان نامه‌ها را تضمین کرد و به کمک جنگ‌های امپراتور چارلز پنجم با فرانسه و ترک‌ها کمک کرد . [172] لوتر که در قلعه وارتبورگ پنهان شده بود ، انجیل را به آلمانی ترجمه کرد و از این طریق به ایجاد زبان مدرن آلمانی کمک زیادی کرد. این امر با این واقعیت برجسته می شود که لوتر در آن زمان فقط به یک گویش محلی با اهمیت کمتر صحبت می کرد. پس از انتشار کتاب مقدس او، گویش او دیگران را سرکوب کرد و تا حد زیادی همان چیزی است که اکنون آلمانی مدرن است. با اعتراض شاهزادگان لوتری در رژیم امپراتوری اسپایر در سال 1529 و پذیرش و پذیرش اعتراف لوتری آگسبورگ توسط شاهزادگان لوتری که در سال 1530 آغاز شد، کلیسای لوتری جداگانه تأسیس شد . [173]

جنگ دهقانان آلمانی که از جنوب غربی در آلزاس و سوابیا آغاز شد و به سمت شرق تا فرانکونیا ، تورینگن و اتریش گسترش یافت، مجموعه‌ای از شورش‌های اقتصادی و مذهبی طبقات پایین روستایی بود که توسط لفاظی‌های اصلاح‌طلبان رادیکال مذهبی مختلف تشویق شد. آناباپتیست ها علیه فئودال های حاکم. اگرچه گهگاه توسط اشراف زاده های جنگ زده مانند گوتز فون برلیشینگن و فلوریان گیر (در فرانکونیا) و متکلم توماس مونتزر (در تورینگن) کمک می شد، نیروهای دهقانی فاقد ساختار نظامی، مهارت، تدارکات و تجهیزات بودند و در نهایت حدود 100000 شورشی شکست خوردند. و توسط شاهزادگان سرزمینی قتل عام شد. [174]

ضد اصلاحات کاتولیک ، که در سال 1545 در شورای ترنت آغاز شد ، توسط فرمان مذهبی یسوعیان ، که فقط پنج سال قبل توسط چندین روحانی در اطراف ایگناتیوس لویولا تأسیس شد، رهبری شد . هدف آن به چالش کشیدن و مهار اصلاحات پروتستان از طریق نوشته ها و احکام عذرخواهی و جدلی، پیکربندی مجدد کلیسایی، جنگ ها و مانورهای سیاسی امپراتوری بود. در سال 1547، امپراتور چارلز پنجم، اتحادیه Schmalkaldic ، اتحاد نظامی حاکمان پروتستان را شکست داد. [175] صلح 1555 آگسبورگ حکم به رسمیت شناختن ایمان لوتری و تقسیم مذهبی امپراتوری را صادر کرد. همچنین حق حاکم را برای تعیین اعتراف رسمی در حاکمیت خود ( Cuius regio، eius religio ) تصریح می کرد. ضد اصلاحات سرانجام نتوانست ایالت های لوتری آلمان مرکزی و شمالی را دوباره ادغام کند. در سال 1608/1609 اتحادیه پروتستان و اتحادیه کاتولیک تشکیل شد.

جنگ سی ساله، 1618-1648

کاهش جمعیت در امپراتوری در نتیجه جنگ سی ساله

جنگ سی ساله 1618 تا 1648 ، که تقریباً منحصراً در امپراتوری مقدس روم رخ داد، منشأ خود را دارد، که هنوز به طور گسترده مورد بحث است، در درگیری های حل نشده و مکرر جناح های کاتولیک و پروتستان. امپراتور کاتولیک فردیناند دوم تلاش کرد تا به وحدت مذهبی و سیاسی امپراتوری دست یابد، در حالی که نیروهای مخالف اتحادیه پروتستان مصمم به دفاع از حقوق مذهبی خود بودند. انگیزه مذهبی به عنوان توجیه جهانی برای شاهزادگان مختلف سرزمینی و خارجی بود که در طی چندین مرحله به یکی از دو طرف متخاصم پیوستند تا سرزمین و قدرت را به دست آورند. [176] [177]

این درگیری با شورش اشراف پروتستان بوهمیا علیه سیاست های جانشینی امپراتور ماتیاس آغاز شد . پس از پیروزی امپراتوری در نبرد کوه سفید و صلحی کوتاه مدت، جنگ با مداخله کریستین چهارم پادشاه دانمارک از 1625 تا 1630، گوستاووس آدولفوس سوئدی از 1630 تا 1648 و فرانسه به یک درگیری سیاسی اروپایی تبدیل شد. کاردینال ریشلیو از 1635 تا 1648. این درگیری به طور فزاینده ای به نبردی بین خاندان فرانسوی بوربن و خانه هابسبورگ برای برتری در اروپا تبدیل شد، که مناطق مرکزی آلمان امپراتوری به عنوان میدان نبرد خدمت می کردند. [178]

این جنگ یکی از فاجعه‌بارترین جنگ‌های تاریخ است، زیرا سه دهه جنگ و ویرانی مداوم، این سرزمین را ویران کرده بود. ارتش های غارتگر بی وقفه روستاها را غارت می کردند، شهرها را تصرف می کردند و مالیات های سنگینی می گرفتند و ذخایر غذایی دهقانان را بی رویه غارت می کردند. همچنین گروه های بی شماری از قانون شکنان قاتل، بیماران، بی خانمان ها، مردم آشفته و سربازان نامعتبر وجود داشتند. به طور کلی اختلالات اجتماعی و اقتصادی باعث کاهش چشمگیر جمعیت در نتیجه قتل های همه گیر و تجاوز و قتل های تصادفی، بیماری های عفونی بومی، شکست محصول، قحطی، کاهش نرخ زاد و ولد، سرقت بی رویه، شکار جادوگران و مهاجرت مردم وحشت زده شد. برآوردها بین 38 درصد کاهش از 16 میلیون نفر در سال 1618 به 10 میلیون نفر تا سال 1650 و کاهش 20 درصدی از 20 میلیون به 16 میلیون متغیر است. مناطق آلتمارک و وورتمبرگ به ویژه آسیب دیدند، جایی که چندین نسل طول کشید تا به طور کامل بهبود یابند. [176] [179]

این جنگ آخرین مبارزه مذهبی بزرگ در سرزمین اصلی اروپا بود و در سال 1648 با صلح وستفالیا پایان یافت . این امر منجر به افزایش خودمختاری برای ایالت های تشکیل دهنده امپراتوری مقدس روم شد و قدرت امپراتور را محدود کرد. بیشتر آلزاس به فرانسه واگذار شد، پومرانیا غربی و برمن-وردن به عنوان فیف های امپراتوری به سوئد داده شد و هلند رسماً امپراتوری را ترک کرد. [180]

فرهنگ و سواد

ترجمه مدرن آلمانی عالی از کتاب مقدس مسیحی توسط اصلاح طلب پروتستان مارتین لوتر (1534). [181] محبوبیت گسترده کتاب مقدس ترجمه شده به آلمانی عالی توسط لوتر به ایجاد آلمانی استاندارد عالی مدرن کمک کرد. [181]

جمعیت آلمان تا اواسط قرن شانزدهم به حدود بیست میلیون نفر رسید که اکثریت آنها کشاورزان دهقانی بودند. [182]

اصلاحات پروتستانی یک پیروزی برای سوادآموزی و چاپخانه جدید بود . [183] ​​[ج] [185] [186] ترجمه لوتر از کتاب مقدس به آلمانی عالی ( عهد جدید در سال 1522 منتشر شد؛ عهد عتیق در بخش‌هایی منتشر شد و در سال 1534 تکمیل شد) انگیزه تعیین‌کننده‌ای برای افزایش سواد بود. در اوایل آلمان مدرن ، [181] و باعث تحریک چاپ و توزیع کتب و جزوات مذهبی شد. از سال 1517 به بعد، جزوات مذهبی آلمان و بسیاری از اروپا را فرا گرفت. اصلاحات یک انقلاب رسانه ای را برانگیخت زیرا تا سال 1530 بیش از 10000 اثر فردی با مجموع ده میلیون نسخه منتشر شد. لوتر حملات خود به رم را با به تصویر کشیدن کلیسای «خوب» در برابر «بد» تقویت کرد. به زودی مشخص شد که چاپ می تواند برای تبلیغات در اصلاحات برای برنامه های خاص مورد استفاده قرار گیرد. نویسندگان اصلاحات از سبک‌ها، کلیشه‌ها و کلیشه‌های پیش از اصلاحات استفاده می‌کردند و آیتم‌های مورد نیاز را برای اهداف خود تغییر می‌دادند. [187] تعلیمات کوچک لوتر برای آموزش والدین به فرزندانشان و تعلیمات بزرگتر برای کشیشان بسیار مؤثر بود. [188] آنها با استفاده از زبان عامیانه آلمانی اعتقادنامه رسولان را به زبان ساده تر، شخصی تر و تثلیثی بیان کردند. تصاویری که در انجیل تازه ترجمه شده و در بسیاری از رساله ها به ایده های لوتر معروف شد. لوکاس کراناخ بزرگ ، نقاش مورد حمایت انتخاب کنندگان ویتنبرگ، از دوستان نزدیک لوتر بود و الهیات لوتر را برای مخاطبان محبوب به تصویر می کشید. او دیدگاه های لوتر را در مورد رابطه بین عهد عتیق و جدید نمایش داد، در حالی که به تمایزات دقیق لوتر در مورد استفاده درست و نادرست از تصاویر بصری توجه داشت. [189]

ترجمه لوتر از انجیل به آلمانی عالی نیز برای زبان آلمانی و تکامل آن از آلمانی عالی جدید اولیه به آلمانی استاندارد مدرن تعیین کننده بود. [181] انتشار کتاب مقدس لوتر لحظه ای تعیین کننده در گسترش سواد در آلمان مدرن اولیه بود ، [181] و توسعه اشکال غیر محلی زبان را ترویج کرد و همه گویندگان را در معرض اشکال آلمانی خارج از منطقه خود قرار داد. [190]

علم

نیمکره شمالی کره آسمانی توسط آلبرشت دورر ساخته شده است

چند ریاضیات قابل توجه اواخر قرن پانزدهم تا اوایل قرن هجدهم عبارتند از: یوهانس تریتمیوس ، یکی از بنیانگذاران رمزنگاری مدرن، بنیانگذار استگانوگرافی ، و همچنین کتابشناسی و مطالعات ادبی به عنوان شاخه های دانش. [191] [192] [193] کنراد سلتس ، اولین و مهم‌ترین نویسنده نقشه‌کشی آلمانی و «بزرگ‌ترین نابغه غزل و مسلماً بزرگترین سازمان‌دهنده و رایج‌کننده اومانیسم آلمانی». [194] [195] [196] [197] آتاناسیوس کرچر ، که توسط فلچر به عنوان "یکی از بنیانگذاران رشته های مختلف - زمین شناسی (مطمئنا آتشفشان شناسی)، موسیقی شناسی (به عنوان نقشه بردار فرم های موسیقی)، سرپرستی موزه، کپتولوژی، تا چند مورد را نام ببرید - و امروزه می توان ادعا کرد که او اولین نظریه پرداز گرانش و مبتکر طولانی مدت تصاویر متحرک است (علاوه بر این، او از طریق اشتیاق های فراوان خود مجرای تعقیب های دیگران بود). افق دانش به سرعت در حال گسترش است که نشان دهنده رنسانس بعدی است. [198] و گوتفرید ویلهلم لایبنیتس ، یکی از بزرگترین، اگر نگوییم بزرگ‌ترین «نابغه جهانی» در تمام دوران‌ها. [199] [200]

نقشه کشی به شدت توسعه یافت و مرکز آن نورنبرگ در آغاز قرن شانزدهم بود. کیهان نگاری جهانی مارتین والدسیمولر و ماتیاس رینگمن و نسخه 1513 جغرافیا اوج انقلاب نقشه برداری را مشخص کردند. [201] [202] خود امپراتور به نقشه کشی مشغول بود. [203]

در سال 1515، یوهانس استابیوس (اخترشناس درباری تحت نظر ماکسیمیلیان اول)، آلبرشت دورر و ستاره شناس کنراد هایفوگل اولین صفحه‌کره‌های هر دو نیمکره جنوبی و شمالی و همچنین اولین نقشه‌های آسمانی چاپ شده را تولید کردند. این نقشه ها باعث احیای علاقه در زمینه اورانومتری در سراسر اروپا شد. [204] [205] [206] [207]

اخترشناس یوهانس کپلر از Weil der Stadt یکی از ذهن های پیشگام در تحقیقات تجربی و عقلانی بود. او با استفاده دقیق از اصول روش علمی، قوانین حرکت سیارات خود را تفسیر کرد . ایده های او دانشمند ایتالیایی معاصر گالیله گالیله را تحت تأثیر قرار داد و اصول مکانیکی اساسی برای نظریه گرانش جهانی اسحاق نیوتن ارائه کرد . [208]

مستعمرات

مستعمرات آلمان در قاره آمریکا وجود داشتند زیرا شهرهای آزاد امپراتوری آگسبورگ و نورنبرگ در ازای بدهی‌های امپراتوری مقدس روم چارلز پنجم ، که پادشاه اسپانیا نیز بود، از حقوق استعماری در استان ونزوئلا یا شمال آمریکای جنوبی برخوردار شدند. در سال 1528، چارلز پنجم منشوری را صادر کرد که به موجب آن خانواده ولزر از حقوق کاوش، حکومت و استعمار منطقه برخوردار بودند، همچنین با انگیزه جستجو برای شهر طلایی افسانه ای الدورادو . مستعمره اصلی آنها Klein-Venedig بود . یک پروژه استعماری هرگز محقق نشد Hanauish-Indies بود که توسط فردریش کازیمیر، کنت هانائو-لیختنبرگ به عنوان یکی از اقوام شرکت هند غربی هلند در نظر گرفته شد . این پروژه به دلیل کمبود بودجه و شروع جنگ فرانسه و هلند در سال 1672 شکست خورد.

1648-1815

ظهور پروس

پروس پس از سال 1763 به یک قدرت بزرگ اروپایی و بزرگترین رقیب اتریش در آلمان تبدیل شد.

فردریک ویلیام ، فرمانروای براندنبورگ-پروس از سال 1640 و بعداً انتخابگر بزرگ نامیده شد ، پومرانیا شرقی را از طریق صلح وستفالیا در سال 1648 به دست آورد. او سرزمین های شل و پراکنده خود را دوباره سازماندهی کرد و موفق شد تحت سلطه پروس تحت پادشاهی لهستان را در طول دوران پادشاهی لهستان از بین ببرد. جنگ دوم شمالی [212] به منظور پرداختن به مشکل جمعیتی جمعیت عمدتاً روستایی پروس که حدود سه میلیون نفر بودند، مهاجرت و اسکان هوگونوهای فرانسوی را در مناطق شهری جلب کرد. بسیاری از آنها صنعتگر و کارآفرین شدند. [213] پادشاه فردریک ویلیام اول ، معروف به پادشاه سرباز ، که از 1713 تا 1740 سلطنت کرد، ساختارهای دولت پروس بسیار متمرکز را ایجاد کرد و ارتش حرفه ای را تشکیل داد، که قرار بود نقش اصلی را ایفا کند. [214] او همچنین با موفقیت اقتصاد فرماندهی را که برخی از مورخان آن را مرکانتیلیستی می‌دانند، اجرا کرد. [215] [216]

کل جمعیت آلمان (در وسعت سرزمینی آن در سال 1914 ) از 16 میلیون نفر در سال 1700 به 17 میلیون نفر در سال 1750 رسید و در سال 1800 به 24 میلیون نفر رسید. تولید محصولات کشاورزی قابل اطمینان تر و معرفی استانداردهای بهداشتی به طور مثبت بر تعادل نرخ زاد و ولد تأثیر گذاشت. [217]

جنگ ها

شاهزاده یوجین ساوی ، فرمانده اتریشی در طول جنگ های اتریش و ترکیه

لویی چهاردهم پادشاه فرانسه یک سری جنگ های موفقیت آمیز به منظور گسترش قلمرو فرانسه به راه انداخت. او لورن (1670) را اشغال کرد و بقیه آلزاس (1678-1681) که شامل شهر آزاد امپراتوری استراسبورگ بود را ضمیمه کرد . در آغاز جنگ نه ساله ، او همچنین به رای دهندگان قصر (1688-1697) حمله کرد. [218] لویی تعدادی دادگاه تأسیس کرد که تنها وظیفه آنها تفسیر مجدد احکام و معاهدات تاریخی، معاهدات نایمخن (1678) و صلح وستفالن (1648) به ویژه به نفع سیاست های فتح او بود. او نتایج این دادگاه ها، Chambres de réunion را توجیه کافی برای الحاقات بی حد و حصر خود می دانست. نیروهای لویی در داخل امپراتوری مقدس روم عمدتاً بدون مخالفت عمل کردند، زیرا تمام نیروهای امپراتوری موجود در اتریش در جنگ بزرگ ترکیه جنگیدند . اتحاد بزرگ 1689 علیه فرانسه اسلحه به دست گرفت و با هرگونه پیشرفت نظامی بیشتر لوئیس مقابله کرد. این درگیری در سال 1697 پایان یافت، زیرا هر دو طرف پس از اینکه هر یک از طرفین متوجه شدند که پیروزی کامل از نظر مالی دست نیافتنی است، با مذاکرات صلح موافقت کردند. معاهده ریزویک بازگشت لورن و لوکزامبورگ به امپراتوری و کنار گذاشتن ادعاهای فرانسه در قبال قصر را پیش بینی کرد. [219]

پس از رهایی وین در آخرین لحظه از محاصره و تصرف قریب الوقوع نیروهای ترکیه در سال 1683، نیروهای ترکیبی اتحادیه مقدس که در سال بعد تأسیس شده بود، مهار نظامی امپراتوری عثمانی را آغاز کردند و مجارستان را دوباره فتح کردند. در 1687. [220] کشورهای پاپ ، امپراتوری مقدس روم، مشترک المنافع لهستان-لیتوانی ، جمهوری ونیز و از سال 1686 روسیه به رهبری پاپ اینوسنتی یازدهم به لیگ ملحق شده بودند . شاهزاده یوجین ساووی ، که تحت فرمان امپراتور لئوپولد اول خدمت می کرد، در سال 1697 فرماندهی عالی را به دست گرفت و قاطعانه عثمانی ها را در یک سری نبردها و مانورهای دیدنی شکست داد. معاهده 1699 کارلوویتز پایان جنگ بزرگ ترکیه بود و شاهزاده یوجین به عنوان رئیس شورای جنگ به خدمت خود برای سلطنت هابسبورگ ادامه داد . او در طول جنگ اتریش-ترکیه 1716-1718، عملاً به حکومت ترکیه بر اکثر ایالت‌های سرزمینی در بالکان پایان داد . معاهده پاساروویتز اتریش را برای ایجاد آزادانه قلمروهای سلطنتی در صربستان و بنات و حفظ هژمونی در جنوب شرقی اروپا ، که امپراتوری اتریش آینده بر آن استوار بود، ترک کرد. [221] [222]

مطلق گرایی روشنگرانه

فردریک دوم، بزرگ پروس، از 1740 تا 1786 سلطنت کرد.

فردریک دوم "بزرگ" بیشتر به دلیل نبوغ نظامی و استفاده منحصر به فرد از ارتش بسیار سازمان یافته برای تبدیل پروس به یکی از قدرت های بزرگ اروپا و همچنین فرار از یک فاجعه ملی تقریباً قطعی در آخرین لحظه شناخته می شود. او همچنین یک هنرمند، نویسنده و فیلسوف بود که مفهوم مطلق گرایی روشنگرانه را تصور و ترویج کرد . [223] [224]

ماریا ترزا، امپراتور اتریش، در جنگ 1740 تا 1748 برای به رسمیت شناختن جانشینی او برای تاج و تخت، موفق شد نتیجه مطلوبی را برای او به ارمغان آورد . با این حال، سیلسیا برای همیشه به پروس در نتیجه جنگ های سیلسیا و جنگ هفت ساله از دست رفت . معاهده 1763 هوبرتوسبورگ حکم داد که اتریش و زاکسن باید از همه ادعاهای خود نسبت به سیلزی صرف نظر کنند. پروس که قلمرو خود را تقریباً دو برابر کرده بود، سرانجام به عنوان یک قدرت بزرگ اروپایی شناخته شد و نتیجه آن این بود که سیاست قرن بعد اساساً تحت تأثیر دوآلیسم آلمانی ، رقابت اتریش و پروس برای برتری در اروپای مرکزی قرار گرفت. [225]

مفهوم مطلق گرایی روشنگرانه، اگرچه توسط اشراف و شهروندان رد شد، اما در پروس و اتریش مورد حمایت قرار گرفت و از سال 1763 به اجرا درآمد . که قدرت سیاسی مطلق خود را به نفع کل مردم به کار می برد. تعدادی اصلاحات قانونی (مانند لغو شکنجه و رهایی جمعیت روستایی و یهودیان)، سازماندهی مجدد آکادمی علوم پروس ، معرفی آموزش اجباری برای پسران و دختران و ترویج تساهل مذهبی، از جمله، باعث توسعه سریع اجتماعی و اقتصادی شد. [226]

در طی سالهای 1772 تا 1795، پروس با اشغال مناطق غربی مشترک المنافع سابق لهستان-لیتوانی، تجزیه لهستان را تحریک کرد . اتریش و روسیه تصمیم گرفتند زمین‌های باقی‌مانده را به دست آورند به این ترتیب که لهستان تا سال 1918 به عنوان یک کشور مستقل وجود نداشت. [227]

ایالت های کوچکتر

کاخ لودویگزبورگ در وورتمبرگ
کارل فردریش از سال 1738 تا 1811 بر بادن حکومت کرد.

ایالت های کوچکتر آلمان تحت الشعاع پروس و اتریش قرار گرفتند. باواریا اقتصاد روستایی داشت . زاکسن از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی قرار داشت، اگرچه جنگ های متعددی تلفات خود را به همراه داشت. در زمانی که پروس به سرعت در آلمان رشد کرد، زاکسن تحت تأثیر امور خارجی قرار گرفت. خانه وتین بر کسب و سپس حفظ تاج و تخت لهستان متمرکز شد که در نهایت ناموفق بود. [228] [ توضیحات لازم است ]

بسیاری از ایالت های کوچکتر آلمان توسط اسقفانی اداره می شدند که در واقع از خانواده های نجیب زاده قدرتمند بودند و علاقه اندکی به مذهب نشان می دادند. در حالی که هیچ یک از حاکمان کلیسایی بعدی به شهرت برجسته ماینتس یوهان فیلیپ فون شونبورن یا کریستف برنهارد فون گالن از مونستر نرسیدند ، برخی از آنها مانند فرانتس لودویگ فون ارتال خیرخواه و مترقی در وورزبورگ و بامبرگ به ترویج روشنگری پرداختند . [229]

در هسن کاسل ، فردریک دوم ، لندگراو ، از سال 1760 تا 1785 به عنوان یک مستبد روشن‌فکر حکومت کرد و با اجاره دادن سربازان ( به نام «هسیان‌ها» ) به بریتانیای کبیر برای کمک به مبارزه با جنگ انقلابی آمریکا ، پول جمع‌آوری کرد . او ایده‌های روشنگری را با ارزش‌های مسیحی، برنامه‌های دوربین‌دار برای کنترل مرکزی اقتصاد و رویکرد نظامی‌گرایانه به دیپلماسی ترکیب کرد. [230]

هانوفر مجبور نبود از یک دربار مجلل حمایت کند - حاکمان آن نیز پادشاهان انگلیس بودند و در لندن اقامت داشتند. جورج سوم ، انتخاب کننده (حاکم) از 1760 تا 1820، هرگز یک بار از هانوفر بازدید نکرد. اشراف محلی که کشور را اداره می کردند، دانشگاه گوتینگن را در سال 1737 افتتاح کردند. به زودی به یک مرکز فکری در سطح جهانی تبدیل شد. بادن شاید بهترین دولت در بین ایالت های کوچکتر بود. کارل فردریش 73 سال حکومت کرد و از علاقه مندان به روشنگری بود. او رعیت را در سال 1783 لغو کرد. [231]

ایالت های کوچکتر در ایجاد ائتلاف با یکدیگر شکست خوردند، و در نهایت توسط پروس که بسیاری از آنها را بین سال های 1807 و 1871 بلعید، غرق شدند. [232]

تغییرات اجتماعی

پروس بین اواسط قرن هفدهم و اواسط قرن هجدهم تغییرات اجتماعی عمده ای را تجربه کرد ، زیرا اشرافیت به دلیل تقلای اشراف سنتی برای رقابت با طبقه در حال رشد بازرگان ، [233] که به طبقه متوسط ​​بورژوازی جدید تبدیل شد ، کاهش یافت، [234] [235] [236] در حالی که رهایی رعیت به دهقانان روستایی حقوق خرید زمین و آزادی رفت و آمد اعطا کرد، [237] و یک سری اصلاحات ارضی در شمال غربی آلمان تعهدات فئودالی را لغو کرد و زمین های فئودالی را تقسیم کرد و دهقانان ثروتمندتری را به وجود آورد و زمینه را فراهم کرد. راهی برای اقتصاد روستایی کارآمدتر [238]

روشنگری

نقاشی حیاط موزه‌های وایمار ، که انجمن نخبه‌ای از اشراف و عوام، درباریان، کارمندان دولت، نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان در میان شیلر ، ویلاند ، هردر و گوته را به تصویر می‌کشد - در وایمار کلاسیک ، اثر تئوبالد فون اوئر ، 1860

در اواسط قرن هجدهم، به رسمیت شناختن و به کارگیری آرمان ها و معیارهای فرهنگی، فکری و معنوی روشنگری، به شکوفایی هنر، موسیقی، فلسفه، علم و ادبیات منجر شد. کریستین وولف فیلسوف، نویسنده ای پیشرو در زمینه های بسیاری از عقلانیت روشنگری بود و آلمانی را به عنوان زبان غالب استدلال فلسفی، آموزش های علمی و تحقیقات تثبیت کرد. [239]

در سال 1685، مارگرو فردریک ویلیام از پروس، ظرف یک هفته پس از فرمان فونتنبلو لوئی چهاردهم ، پادشاه فرانسه ، فرمان پوتسدام را صادر کرد ، که حکم لغو امتیاز سال 1598 برای اعمال مذهبی رایگان برای پروتستان ها را صادر کرد . فردریک ویلیام به هم مذهبیان خود که به خاطر انجیل مقدس و دکترین ناب آن تحت ستم و حمله قرار می گیرند... پناهگاهی امن و رایگان در تمام سرزمین های ما ارائه کرد . [240] حدود 20000 پناهنده هوگنو در یک موج فوری وارد شهرها شدند و 40٪ در برلین، تنها اقامتگاه دوک ها، ساکن شدند. لیسیوم فرانسوی در برلین در سال 1689 تأسیس شد و زبان فرانسه تا پایان قرن هفدهم جایگزین لاتین شد تا در دیپلماسی بین المللی به طور جهانی صحبت شود. اشراف و طبقه متوسط ​​تحصیل کرده پروس و ایالت های مختلف آلمان به طور فزاینده ای از زبان فرانسوی در گفتگوهای عمومی در ترکیب با آداب و رسوم تزکیه شده جهانی استفاده می کردند. پروس مانند هیچ ایالت آلمانی دیگر دسترسی و مهارت لازم برای به کارگیری ایده های روشنگری پاناروپایی را برای توسعه نهادهای سیاسی و اداری منطقی تر داشت. [241] شاهزادگان ساکسونی یک سری اصلاحات اساسی مالی، اداری، قضایی، آموزشی، فرهنگی و اقتصادی عمومی انجام دادند. اصلاحات با کمک ساختار شهری قوی و گروه‌های تجاری تأثیرگذار کشور انجام شد که زاکسن را در امتداد اصول کلاسیک روشنگری مدرنیزه کردند. [242]

یوهان گوتفرید فون هردر ، به عنوان رهبر جنبش استورم و درنگ پرورومانتیسم، زمینه جدیدی را در فلسفه و شعر گشود. کلاسیک گرایی وایمار ("Weimarer Klassik") یک جنبش فرهنگی و ادبی مستقر در وایمار بود که با ترکیب ایده های رمانتیک، کلاسیک و روشنگری به دنبال ایجاد یک انسان گرایی جدید بود. این جنبش، از 1772 تا 1805، هردر و همچنین یوهان ولفگانگ فون گوته و فردریش شیلر ، شاعر و مورخ را درگیر کرد. هردر استدلال می کرد که هر قوم هویت خاص خود را دارد که در زبان و فرهنگ آن بیان می شود. این امر به ترویج زبان و فرهنگ آلمانی مشروعیت بخشید و به شکل گیری ناسیونالیسم آلمانی کمک کرد. نمایشنامه های شیلر بیانگر روح ناآرام نسل او بود و مبارزه قهرمان با فشارهای اجتماعی و نیروی سرنوشت را به تصویر می کشید. [243]

موسیقی آلمانی که توسط طبقات بالا حمایت می شد، زیر نظر آهنگسازان یوهان سباستین باخ ، جوزف هایدن و ولفگانگ آمادئوس موتزارت به بلوغ رسید . [244]

امانوئل کانت فیلسوف کونیگزبرگ تلاش کرد تا عقل گرایی و باور دینی، آزادی فردی و اقتدار سیاسی را با هم آشتی دهد. کار کانت حاوی تنش‌های اساسی بود که تا قرن بیستم به شکل‌گیری تفکر آلمانی - و در واقع تمام فلسفه اروپایی - ادامه می‌داد. [245] [246] ایده‌های روشنگری و اجرای آن‌ها به‌عنوان عامل اصلی پیشرفت فرهنگی گسترده مورد تأیید و شناسایی عمومی قرار گرفت. [247]

انقلاب فرانسه، 1789-1815

کنفدراسیون راین ، اتحادیه ای از کشورهای مشتری اولین امپراتوری فرانسه (1806 تا 1813)
نمایندگان کنگره وین

واکنش آلمان به انقلاب فرانسه در ابتدا متفاوت بود. روشنفکران آلمانی این شیوع را جشن گرفتند و امیدوار بودند که پیروزی عقل و روشنگری را ببینند. دربارهای سلطنتی در وین و برلین سرنگونی پادشاه و گسترش تهدیدآمیز مفاهیم آزادی، برابری و برادری را محکوم کردند. در سال 1793، اعدام پادشاه فرانسه و شروع وحشت، Bildungsbürgertum (طبقات متوسط ​​تحصیل کرده) را سرخورده کرد. اصلاح طلبان گفتند که راه حل این است که به توانایی آلمانی ها برای اصلاح قوانین و نهادهای خود به شیوه ای مسالمت آمیز ایمان داشته باشیم. [248]

اروپا درگیر دو دهه جنگ بود که حول تلاش فرانسه برای گسترش آرمان های انقلابی خود و مخالفت سلطنت ارتجاعی می چرخید. جنگ در سال 1792 با حمله اتریش و پروس به فرانسه آغاز شد، اما در نبرد والمی (1792) شکست خوردند . سرزمین های آلمان شاهد لشکرکشی هایی بودند که به این سو و آن سو می رفتند، ویرانی به ارمغان آوردند (البته در مقیاسی بسیار کمتر از جنگ سی ساله ، تقریباً دو قرن قبل)، اما همچنین ایده های جدیدی از آزادی و حقوق مدنی را برای مردم به ارمغان آوردند. پروس و اتریش به جنگ های ناموفق خود با فرانسه پایان دادند اما (با روسیه) لهستان را در سال های 1793 و 1795 بین خود تقسیم کردند.

اداره کنسولگری فرانسه

فرانسه کنترل راینلند را به دست گرفت ، اصلاحات به سبک فرانسوی را تحمیل کرد، فئودالیسم را لغو کرد، قوانین اساسی را ایجاد کرد، آزادی مذهب را ترویج کرد، یهودیان را آزاد کرد، بوروکراسی را به روی شهروندان معمولی با استعداد گشود، و اشراف را مجبور کرد تا قدرت را با طبقه متوسط ​​رو به رشد سهیم شوند. ناپلئون پادشاهی وستفالن را به عنوان یک کشور نمونه ایجاد کرد. [249] این اصلاحات تا حد زیادی دائمی شد و بخش‌های غربی آلمان را مدرن کرد. وقتی فرانسوی ها سعی کردند زبان فرانسوی را تحمیل کنند، مخالفت آلمانی ها شدت گرفت. ائتلاف دوم بریتانیا، روسیه و اتریش سپس به فرانسه حمله کردند اما شکست خوردند. ناپلئون کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر بیشتر اروپای غربی، از جمله ایالت های آلمان به غیر از پروس و اتریش، برقرار کرد. امپراتوری مقدس روم قدیم چیزی بیش از یک مسخره بود. ناپلئون به سادگی آن را در سال 1806 لغو کرد و در عین حال کشورهای جدیدی را تحت کنترل خود تشکیل داد. در آلمان ناپلئون " کنفدراسیون راین " را تشکیل داد که بیشتر ایالت های آلمان به جز پروس و اتریش را در بر می گرفت. [250]

سلطنت امپراتوری فرانسه

تحت حکومت ضعیف فردریک ویلیام دوم (1786-1797) پروس دچار انحطاط جدی اقتصادی، سیاسی و نظامی شده بود. پادشاه جانشین او فردریک ویلیام سوم تلاش کرد در طول جنگ ائتلاف سوم و انحلال امپراتوری مقدس روم توسط امپراتور فرانسه ناپلئون و سازماندهی مجدد حاکمیت های آلمان بی طرف بماند . فردریک ویلیام با تحریک ملکه و یک حزب طرفدار جنگ در اکتبر 1806 به ائتلاف چهارم پیوست . ناپلئون به راحتی ارتش پروس را در نبرد ینا شکست داد و برلین را اشغال کرد. پروس مناطقی را که اخیراً به تصرف خود در آلمان غربی به دست آورده بود، از دست داد، ارتش آن به 42000 نفر کاهش یافت، هیچ تجارتی با بریتانیا مجاز نبود و برلین مجبور شد غرامت های زیادی را به پاریس بپردازد و ارتش اشغالگر فرانسه را تأمین مالی کند. زاکسن برای حمایت از ناپلئون تغییر سمت داد و به کنفدراسیون راین پیوست . فرمانروای فردریک آگوستوس اول با عنوان پادشاه پاداش گرفت و بخشی از لهستان را که از پروس گرفته شده بود، که به دوک نشین ورشو معروف شد، به او داده شد . [251]

پس از شکست نظامی ناپلئون در روسیه در سال 1812 ، پروس در ائتلاف ششم با روسیه متحد شد . یک سری نبردها دنبال شد و اتریش به این اتحاد پیوست. ناپلئون در نبرد لایپزیگ در اواخر سال 1813 به طور قاطع شکست خورد. ایالت های آلمانی کنفدراسیون راین به ائتلاف علیه ناپلئون فرار کردند که هر گونه شرایط صلح را رد کردند. نیروهای ائتلاف در اوایل سال 1814 به فرانسه حمله کردند، پاریس سقوط کرد و در آوریل ناپلئون تسلیم شد. پروس به عنوان یکی از برندگان کنگره وین ، قلمرو وسیعی را به دست آورد. [217]

1815-1871

نمای کلی

کنفدراسیون آلمان 1815-1866. پروس (به رنگ آبی) قلمرو خود را به میزان قابل توجهی گسترش داد.
کنفدراسیون آلمان شمالی ، 1866-1871

در سال 1815، اروپای قاره‌ای در یک وضعیت آشفتگی و فرسودگی کلی، در نتیجه انقلاب فرانسه و جنگ‌های ناپلئونی قرار داشت . روح لیبرال دوران روشنگری و انقلاب به سمت رمانتیسیسم منحرف شد . [252] اعضای پیروز ائتلاف بر سر موازنه قوا مسالمت آمیز جدیدی در وین مذاکره کرده بودند و توافق کردند که مرکز آلمانی باثباتی را حفظ کنند که امپریالیسم فرانسه را دور نگه می دارد. با این حال، ایده اصلاح امپراتوری روم مقدس منحل شده کنار گذاشته شد. سازماندهی مجدد ایالت های آلمان توسط ناپلئون ادامه یافت و شاهزادگان باقی مانده مجاز به حفظ القاب خود شدند. در سال 1813، در ازای تضمین متفقین مبنی بر حفظ حاکمیت و یکپارچگی ایالت های آلمان جنوبی ( بادن ، وورتمبرگ و بایرن )، با فرانسه قطع رابطه کردند. [253]

کنفدراسیون آلمان

در طول کنگره 1815 وین، 39 ایالت سابق کنفدراسیون راین به کنفدراسیون آلمان ملحق شدند ، توافقنامه ای سست برای دفاع متقابل. تلاش برای یکپارچگی اقتصادی و هماهنگی گمرکی با سیاست های سرکوبگرانه ضد ملی ناکام ماند. بریتانیای کبیر اتحادیه را تأیید کرد، زیرا متقاعد شده بود که یک نهاد باثبات و صلح آمیز در اروپای مرکزی می تواند از اقدامات تهاجمی فرانسه یا روسیه جلوگیری کند. اما اکثر مورخان به این نتیجه رسیدند که کنفدراسیون ضعیف و ناکارآمد و مانعی بر سر راه ناسیونالیسم آلمانی است. این اتحادیه با ایجاد Zollverein در سال 1834، انقلاب های 1848 ، رقابت بین پروس و اتریش تضعیف شد و سرانجام در پی جنگ اتریش و پروس در سال 1866 منحل شد، [254] و با کنفدراسیون آلمان شمالی جایگزین شد. در طول همان سال [254]

جامعه و اقتصاد

پس از سال 1815، یک دولت متمرکز پروس مستقر در برلین، به طور فزاینده‌ای، اختیارات اشراف را که از نظر کنترل بر دهقانان تقریباً مطلق بود، به دست گرفت. برای کمک به اشراف در اجتناب از بدهی، برلین یک موسسه اعتباری برای ارائه وام های سرمایه ای در سال 1809 تأسیس کرد و در سال 1849 شبکه وام را به دهقانان گسترش داد. هنگامی که امپراتوری آلمان در سال 1871 تأسیس شد، اشراف یونکر ارتش و نیروی دریایی را کنترل می کردند. بوروکراسی و دربار سلطنتی؛ آنها به طور کلی سیاست های دولتی را تعیین می کنند. [255]

جمعیت

جمعیت مناطق آلمان 1800 - 2000

بین سال‌های 1815 و 1865 جمعیت کنفدراسیون آلمان (به استثنای اتریش) حدود 60 درصد از 21 میلیون به 34 میلیون افزایش یافت. [256] همزمان با تغییر نرخ بالای زاد و ولد و نرخ بالای مرگ و میر در کشور ماقبل صنعتی به نرخ پایین زاد و ولد و مرگ و میر در سیستم اقتصادی شهری و کشاورزی در حال رشد سریع، انتقال جمعیتی اتفاق افتاد. با کاهش قحطی ها و بیماری های همه گیر، افزایش بهره وری کشاورزی، عرضه ثابت غذا را تضمین کرد. این به مردم اجازه داد زودتر ازدواج کنند و فرزندان بیشتری داشته باشند. نرخ بالای زاد و ولد با نرخ بسیار بالای مرگ و میر نوزادان و پس از سال 1840، مهاجرت گسترده به ایالات متحده جبران شد . تعداد کل مهاجرت در دهه 1840 به 480000 نفر، در دهه 1850 به 1200000 نفر و در دهه 1860 به 780000 نفر رسید. طبقات بالا و متوسط ​​ابتدا کنترل تولد را انجام دادند که به زودی در سراسر جهان پذیرفته شد. [257]

صنعتی شدن

Krupp -Works در اسن ، 1864
بسیاری از شرکت‌ها، مانند تولیدکننده ماشین‌های بخار J. Kemna ، خود را از صنعت انگلیسی الگوبرداری کردند.

در سال 1800، ساختار اجتماعی آلمان برای کارآفرینی یا توسعه اقتصادی مناسب نبود. با این حال، تسلط فرانسه در طول انقلاب فرانسه (1790 تا 1815)، اصلاحات نهادی مهمی را ایجاد کرد، که شامل لغو محدودیت‌های فئودالی در فروش املاک بزرگ، کاهش قدرت اصناف در شهرها و معرفی بود. یک قانون تجاری جدید و کارآمدتر. این ایده که این اصلاحات برای صنعتی شدن مفید بوده است مورد اعتراض قرار گرفته است. [258]

در اوایل قرن نوزدهم، انقلاب صنعتی در بریتانیا، فرانسه و بلژیک در جریان بود. ایالت های فدرال کوچک مختلف در آلمان تنها به آرامی و به طور مستقل توسعه یافتند زیرا رقابت قوی بود. سرمایه گذاری های اولیه برای شبکه راه آهن در طول دهه 1830 تقریباً به طور انحصاری از دستان خصوصی انجام شد. بدون یک آژانس نظارتی مرکزی، پروژه های ساختمانی به سرعت محقق شدند. صنعتی شدن واقعی تنها پس از سال 1850 در پی ساخت راه آهن آغاز شد. [259] صنعت نساجی به سرعت رشد کرد و از حذف موانع تعرفه ای توسط Zollverein سود برد. [260] [261] در نیمه دوم قرن نوزدهم، صنعت آلمان به طور تصاعدی رشد کرد و تا سال 1900، آلمان به همراه بریتانیا و ایالات متحده یک رهبر صنعتی جهان بود. [262] </ref>

شهرنشینی

در سال 1800، جمعیت عمدتاً روستایی بودند، زیرا تنها 10٪ در جوامعی با 5000 نفر یا بیشتر زندگی می کردند و تنها 2٪ در شهرهای بیش از 100000 نفر زندگی می کردند. پس از سال 1815، به دلیل هجوم جوانان از مناطق روستایی، جمعیت شهری به سرعت رشد کرد. برلین از 172000 نفر در سال 1800، به 826000 نفر در سال 1870، هامبورگ از 130000 به 290000 نفر، مونیخ از 40000 به 269000 و درسدن از 60000 به 177 افزایش یافت. [263]

راه آهن

ایده فردریش لیست برای شبکه راه آهن آلمان از سال 1833

مرحله شروع توسعه اقتصادی با انقلاب راه آهن در دهه 1840 آغاز شد که بازارهای جدیدی را برای محصولات محلی باز کرد، مجموعه ای از مدیران میانی ایجاد کرد، تقاضا برای مهندسان، معماران و ماشین آلات ماهر را افزایش داد و سرمایه گذاری در زغال سنگ و آهن را تحریک کرد. گسست سیاسی سه دوجین ایالت و محافظه کاری فراگیر، ساخت راه آهن را در دهه 1830 دشوار کرد. با این حال، در دهه 1840، خطوط اصلی شهرهای بزرگ را به هم متصل کردند. هر ایالت آلمان مسئول خطوط داخل مرزهای خود بود. فردریش لیست ، اقتصاددان، مزایایی را که از توسعه سیستم راه آهن در سال 1841 حاصل می شود، خلاصه کرد:

در ابتدا فاقد پایه تکنولوژیکی، مهندسی و سخت افزار از بریتانیا وارد شد. در بسیاری از شهرها، مغازه‌های راه‌آهن جدید مراکز آگاهی و آموزش فناوری بودند، به طوری که تا سال 1850، آلمان در برآوردن نیازهای ساخت راه‌آهن خودکفا شد و راه‌آهن انگیزه بزرگی برای رشد صنعت جدید فولاد بود. . ناظران دریافتند که حتی در اواخر سال 1890، مهندسی آنها از بریتانیا پایین تر بود. با این حال، اتحاد آلمان در سال 1870 باعث تحکیم، ملی شدن به شرکت های دولتی و رشد سریع بیشتر شد. برخلاف وضعیت فرانسه، هدف حمایت از صنعتی شدن بود. در نهایت خطوط متعددی از منطقه روهر و دیگر مراکز صنعتی عبور کردند و ارتباط خوبی با بنادر اصلی هامبورگ و برمن فراهم کردند. تا سال 1880، 9400 لوکوموتیو روزانه 43000 مسافر و 30000 تن بار را جابجا می کردند. [259]

روزنامه ها و مجلات

در حالی که هیچ روزنامه ملی وجود نداشت، بسیاری از ایالت ها انواع مختلفی از رسانه های چاپی را منتشر کردند، اگرچه آنها به ندرت از اهمیت منطقه ای فراتر می رفتند. در یک شهر معمولی یک یا دو خروجی وجود داشت، مراکز شهری مانند برلین و لایپزیگ ده‌ها مرکز داشتند. تماشاگران محدود به چند درصد از مردان بزرگسال، عمدتاً از طبقه اشراف و متوسط ​​رو به بالا بودند. ناشران لیبرال با اختلاف زیادی از ناشران محافظه کار پیشی گرفتند. دولت های خارجی به سردبیران رشوه می دادند تا تصویری مطلوب را تضمین کنند. [265] سانسور شدید بود و دولت شاهنشاهی اخبار سیاسی را که قرار بود منتشر شود منتشر کرد. پس از سال 1871، قوانین سختگیرانه مطبوعاتی توسط بیسمارک برای مهار سوسیالیست ها و سردبیران متخاصم اجرا شد. ویراستاران بر تفسیر سیاسی، فرهنگ، هنر، فرهنگ عالی و رمان های سریالی محبوب متمرکز شدند. مجلات از نظر سیاسی تأثیر بیشتری داشتند و نویسندگان روشنفکر را جذب می کردند. [266]

علم و فرهنگ در قرن 18 و 19

هنرمندان و روشنفکران قرن 19 تا حد زیادی از ایده های انقلاب فرانسه و شاعران و نویسندگان بزرگ یوهان ولفگانگ فون گوته ، گوتولد افرایم لسینگ و فردریش شیلر الهام گرفتند . جنبش رمانتیک Sturm und Drang مورد استقبال قرار گرفت و احساسات در واکنش به عقل گرایی درک شده روشنگری بیان آزادانه داده شد . اصول و روش های فلسفی با تغییر پارادایم امانوئل کانت متحول شد . لودویگ ون بتهوون تأثیرگذارترین آهنگساز دوره از موسیقی کلاسیک تا رمانتیک بود . استفاده او از معماری تونال به گونه‌ای که امکان گسترش قابل توجه فرم‌ها و ساختارهای موسیقی را فراهم می‌آورد، بلافاصله به‌عنوان بعد جدیدی به موسیقی شناخته شد. موسیقی پیانو و کوارتت‌های زهی بعدی او، به‌ویژه، راه را به یک جهان موسیقی کاملاً ناشناخته نشان داد و بر فرانتس شوبرت و رابرت شومان تأثیر گذاشت . در اپرا، یک فضای رمانتیک جدید که ترکیبی از وحشت ماوراءطبیعی و طرح ملودراماتیک در یک زمینه فولکلور بود، برای اولین بار توسط کارل ماریا فون وبر با موفقیت به دست آمد و توسط ریچارد واگنر در چرخه حلقه خود به کمال رسید . برادران گریم داستان‌های عامیانه را در داستان‌های پریان محبوب گریم جمع‌آوری کردند و در زمره بنیان‌گذاران آلمان‌شناسی قرار می‌گیرند که کار بر روی Deutsches Wörterbuch ("فرهنگ آلمانی")، جامع‌ترین اثر در مورد زبان آلمانی را آغاز کردند. [267]

استادان دانشگاه شهرت بین‌المللی پیدا کردند، به‌ویژه در علوم انسانی به رهبری تاریخ و زبان‌شناسی، که دیدگاه تاریخی جدیدی را برای مطالعه تاریخ سیاسی، الهیات، فلسفه، زبان و ادبیات به ارمغان آورد. با گئورگ ویلهلم فردریش هگل ، فردریش ویلهلم ژوزف شلینگ ، آرتور شوپنهاور ، فردریش نیچه ، ماکس وبر ، کارل مارکس و فردریش انگلس در فلسفه، فردریش شلایرماخر در الهیات و لئوپولد فون رانک در تاریخ به شهرت رسیدند. دانشگاه برلین ، که در سال 1810 تأسیس شد، به دانشگاه پیشرو در جهان تبدیل شد. برای مثال، فون رانکه، تاریخ را حرفه ای کرد و استاندارد جهانی تاریخ نگاری را تعیین کرد. در دهه 1830، ریاضیات، فیزیک، شیمی و زیست شناسی با علم کلاس جهانی به رهبری الکساندر فون هومبولت در علوم طبیعی و کارل فردریش گاوس در ریاضیات ظهور کردند. روشنفکران جوان اغلب به سیاست روی آوردند، اما حمایت آنها از انقلاب شکست خورده 1848 بسیاری را مجبور به تبعید کرد. [217]

دین

پادشاه فردریک ویلیام سوم از 1797 تا 1840 بر پروس حکومت کرد.

دو تحول اصلی دین را در آلمان تغییر داد. در سراسر سرزمین، جنبشی برای متحد کردن کلیساهای لوتری بزرگتر و کلیساهای پروتستان اصلاح شده کوچکتر وجود داشت. خود کلیساها این امر را در بادن، ناسائو و باواریا به وجود آوردند. با این حال، در پروس، پادشاه فردریک ویلیام سوم مصمم بود که اتحاد را کاملاً بر اساس شرایط خودش و بدون مشورت انجام دهد. هدف او متحد کردن کلیساهای پروتستان و تحمیل یک آیین، سازماندهی و حتی معماری واحد استاندارد بود. هدف درازمدت این بود که تمام کلیساهای پروتستان را تحت کنترل سلطنتی متمرکز کنیم. در یک سلسله اعلامیه‌ها طی چندین دهه ، کلیسای اتحادیه پروس تشکیل شد که تعداد بیشتری از لوتریان و پروتستان‌های اصلاح‌شده کمتر را گرد هم آورد. دولت پروس اکنون کنترل کاملی بر امور کلیسا داشت و خود پادشاه به عنوان اسقف اصلی شناخته می شد. مخالفت با اتحاد از سوی «لوتریان قدیم» در سیلزی صورت گرفت که سخت به اشکال الهیاتی و مذهبی که از زمان لوتر پیروی می کردند، چسبیده بودند. دولت تلاش کرد تا آنها را سرکوب کند، بنابراین آنها مخفی شدند. ده‌ها هزار نفر به استرالیای جنوبی و به ویژه به ایالات متحده مهاجرت کردند، جایی که اتحادیه میسوری را تشکیل دادند ، که هنوز به عنوان یک فرقه محافظه کار در حال فعالیت است. سرانجام در سال 1845، پادشاه جدید فردریک ویلیام چهارم عفو عمومی را پیشنهاد کرد و به لوتریان قدیم اجازه داد تا انجمن کلیسایی جداگانه ای را با کنترل اسمی دولت تشکیل دهند. [268] [269] [270]

از دیدگاه مذهبی کاتولیک ها یا پروتستان های معمولی، تغییرات عمده ای از نظر دینداری بسیار شخصی تر که بیشتر بر فرد متمرکز بود تا کلیسا یا مراسم، در جریان بود. عقل گرایی اواخر قرن نوزدهم محو شد و تأکید جدیدی بر روانشناسی و احساس فرد، به ویژه از نظر اندیشیدن به گناه، رستگاری و اسرار و مکاشفات مسیحیت شد. احیای تقوا در میان پروتستان ها رایج بود. در میان کاتولیک ها زیارت های مردمی افزایش شدیدی داشت. تنها در سال 1844، نیم میلیون زائر برای دیدن لباس بدون درز عیسی ، که گفته می شود عیسی در راه مصلوب شدن خود پوشیده بود، به شهر تریر در راینلند زیارت کردند . اسقف های کاتولیک در آلمان از لحاظ تاریخی تا حد زیادی مستقل از رم بودند، اما اکنون واتیکان کنترل فزاینده ای را اعمال می کند، یک " اولرامونتانیسم " جدید کاتولیک های بسیار وفادار به رم. [271] در سالهای 1837-1838 در راین لند عمدتاً کاتولیک بر سر آموزش مذهبی فرزندان ازدواج مختلط، که مادر کاتولیک و پدر پروتستان بود، مناقشه شدیدی در گرفت. دولت قوانینی را تصویب کرد که بر خلاف قانون ناپلئونی که قبلاً حاکم بود و به والدین اجازه تصمیم گیری می داد، باید همیشه به عنوان پروتستان بزرگ شوند. اسقف اعظم کاتولیک را در بازداشت خانگی قرار داد. در سال 1840، پادشاه جدید فردریک ویلیام چهارم به دنبال آشتی بود و با موافقت با اکثر خواسته های کاتولیک به مناقشه پایان داد. با این حال، خاطرات کاتولیک عمیق باقی ماند و به این حس منجر شد که کاتولیک ها همیشه باید در برابر یک دولت غیرقابل اعتماد به هم بچسبند. [272]

سیاست مرمت و انقلاب

بعد از ناپلئون

در جشنواره هامباخ در قلعه هامباخ در سال 1832، روشنفکران با پیشینه های سیاسی مختلف جزو اولین کسانی بودند که از پرچم آینده آلمان استفاده کردند و خواستار یک ملت متحد آلمان شدند .
پارلمان فرانکفورت ، Paulskirche ، فرانکفورت 1848
تشویق انقلاب های 1848 در برلین ، کاخ برلین در پس زمینه. فشار لیبرال و ناسیونالیست منجر به انقلاب ناموفق 1848 در ایالت های آلمان شد .
اتو فون بیسمارک ، آلبرشت گراف فون رون و هلموت فون مولتکه ، استراتژیست های ارشد سیاسی و نظامی پروس در دهه 1860

پس از سقوط ناپلئون، دولتمردان اروپا در سال 1815 در وین برای سازماندهی مجدد امور اروپا، تحت رهبری شاهزاده مترنیخ اتریش گرد هم آمدند . اصول سیاسی مورد توافق در این کنگره وین شامل بازگرداندن، مشروعیت و همبستگی حاکمان برای سرکوب افکار انقلابی و ناسیونالیستی بود.

کنفدراسیون آلمان ( به آلمانی : Deutscher Bund ) تأسیس شد، یک اتحادیه آزاد از 39 ایالت (35 شاهزاده حاکم و 4 شهر آزاد) تحت رهبری اتریش، با یک نشست فدرال ( به آلمانی : Bundestag ) در فرانکفورت آم ماین . این یک ائتلاف سست بود که نتوانست اکثر ملی گراها را راضی کند. کشورهای عضو عمدتاً راه خود را طی کردند و اتریش نیز منافع خاص خود را داشت.

در سال 1819، یک دانشجوی رادیکال، نمایشنامه‌نویس مرتجع، آگوست فون کوتزبو ، را که سازمان‌های دانشجویی لیبرال را به سخره گرفته بود، ترور کرد. در یکی از معدود اقدامات عمده کنفدراسیون آلمان، شاهزاده مترنیخ کنفرانسی را برگزار کرد که فرمان های سرکوبگرانه کارلزباد را صادر کرد که برای سرکوب تحریکات لیبرال علیه دولت های محافظه کار ایالات آلمان طراحی شده بود. [273] این احکام، برادری های ملی گرایانه را که به سرعت در حال محو شدن بودند، خاتمه دادند ( به آلمانی : Burschenschaften )، اساتید لیبرال دانشگاه را حذف کردند، و سانسور مطبوعات را گسترش دادند. این احکام "آزار و اذیت عوام فریبی" را آغاز کرد که علیه افرادی که متهم به اشاعه افکار انقلابی و ناسیونالیستی بودند، انجام شد. ارنست موریتز آرنت شاعر ، یوهان جوزف گورس، ناشر و لودویگ ژان، «پدر ژیمناستیک» در میان افراد تحت تعقیب قرار گرفتند. [274]

در سال 1834، Zollverein ، یک اتحادیه گمرکی بین پروس و سایر ایالت های آلمان، اما به استثنای اتریش، تأسیس شد. با توسعه صنعتی شدن، نیاز به یک ایالت متحد آلمان با واحد پول، نظام حقوقی و دولت یکسان بیش از پیش آشکار شد.

1848

نارضایتی فزاینده از نظم سیاسی و اجتماعی تحمیل شده توسط کنگره وین منجر به وقوع انقلاب مارس در ایالت های آلمان در سال 1848 شد. در ماه مه، مجلس ملی آلمان ( پارلمان فرانکفورت ) در فرانکفورت برای تدوین قانون اساسی ملی آلمان تشکیل جلسه داد.

اما انقلاب 1848 ناموفق بود: فردریک ویلیام چهارم پادشاه پروس از ولیعهدی امپراتوری امتناع کرد، پارلمان فرانکفورت منحل شد، شاهزادگان حاکم قیام ها را با نیروی نظامی سرکوب کردند، و کنفدراسیون آلمان تا سال 1850 دوباره تأسیس شد. بسیاری از رهبران به تبعید رفت، از جمله تعدادی که به ایالات متحده رفتند و در آنجا به یک نیروی سیاسی تبدیل شدند. [275]

دهه 1850

دهه 1850 دوره واکنش شدید سیاسی بود. مخالفت ها به شدت سرکوب شد و بسیاری از آلمانی ها پس از فروپاشی قیام های 1848 به آمریکا مهاجرت کردند. فردریک ویلیام چهارم در این دوره به شدت افسرده و مالیخولیا شد و توسط مردانی که طرفدار روحانیت و سلطنت مطلقه الهی بودند احاطه شد . مردم پروس بار دیگر علاقه خود را به سیاست از دست دادند. پروس نه تنها قلمرو خود را گسترش داد بلکه به سرعت شروع به صنعتی شدن کرد و در عین حال پایگاه کشاورزی قوی خود را حفظ کرد.

بیسمارک مسئولیت را بر عهده می گیرد (1862-1866)

در سال 1857، پادشاه پروس فردریک ویلیام چهارم دچار سکته مغزی شد و برادرش ویلیام تا سال 1861 به عنوان نایب السلطنه خدمت کرد تا اینکه پادشاه ویلیام اول شد. اگرچه ویلیام محافظه کار بود، اما بسیار عمل گرا بود. مهمترین دستاورد او نامگذاری اتو فون بیسمارک به عنوان رئیس جمهور پروس در سال 1862 بود. همکاری بیسمارک، وزیر دفاع آلبرشت فون رون و فیلد مارشال هلموت فون مولتکه زمینه را برای پیروزی های نظامی بر دانمارک، اتریش و فرانسه فراهم کرد. که منجر به اتحاد آلمان شد. [276] [277]

در 1863-1864، اختلافات بین پروس و دانمارک بر سر شلسویگ ، که بخشی از کنفدراسیون آلمان نبود، و ناسیونالیست های دانمارکی می خواستند آن را در پادشاهی دانمارک بگنجانند، تشدید شد. این درگیری منجر به جنگ دوم شلسویگ در سال 1864 شد. پروس که اتریش به آن ملحق شد، به راحتی دانمارک را شکست داد و یوتلند را اشغال کرد . دانمارکی ها مجبور شدند دوک نشین اشلسویگ و دوک نشین هلشتاین را به اتریش و پروس واگذار کنند. مدیریت بعدی این دو دوک نشین منجر به تنش بین اتریش و پروس شد. اتریش می خواست دوک نشین ها به یک نهاد مستقل در کنفدراسیون آلمان تبدیل شوند، در حالی که پروس قصد داشت آنها را ضمیمه کند. این اختلاف بهانه‌ای برای جنگ هفت هفته‌ای بین اتریش و پروس شد که در ژوئن 1866 آغاز شد. در ژوئیه، دو ارتش در Sadowa-Königgrätz (بوهم) در نبردی عظیم که شامل نیم میلیون مرد بود، با هم درگیر شدند. تدارکات برتر پروس و برتری اسلحه های سوزنی پرکن مدرن نسبت به تفنگ های آهسته دهانه دار اتریشی ها برای پیروزی پروس ابتدایی بود. نبرد همچنین مبارزه برای هژمونی در آلمان را تعیین کرده بود و بیسمارک عمداً با اتریش شکست خورده ملایم بود، که فقط نقشی فرعی در امور آینده آلمان داشت. [278] [279]

کنفدراسیون آلمان شمالی، 1866-1871

پس از جنگ هفت هفته ای ، کنفدراسیون آلمان منحل شد و فدراسیون آلمان شمالی ( Norddeutscher Bund آلمان ) تحت رهبری پروس تأسیس شد. اتریش کنار گذاشته شد و نفوذ عظیم آن بر آلمان سرانجام به پایان رسید. فدراسیون آلمان شمالی یک سازمان انتقالی بود که از سال 1867 تا 1871 بین انحلال کنفدراسیون آلمان و تأسیس امپراتوری آلمان وجود داشت. [280]

امپراتوری آلمان، 1871-1918

نمای کلی

پرچم کنفدراسیون آلمان شمالی (1866-1871) و امپراتوری آلمان (1871-1918)
آلمان امپراتوری 1871-1918

صدراعظم اتو فون بیسمارک مسیر سیاسی امپراتوری آلمان را تا سال 1890 تعیین کرد. او اتحادهایی را در اروپا برای مهار فرانسه از یک سو تقویت کرد و از سوی دیگر در آرزوی تحکیم نفوذ آلمان در اروپا بود. سیاست های اصلی داخلی او بر سرکوب سوسیالیسم و ​​کاهش نفوذ قوی کلیسای کاتولیک روم بر پیروان آن متمرکز بود. او یک سری قوانین ضد سوسیالیستی را مطابق با مجموعه ای از قوانین اجتماعی، که شامل مراقبت های بهداشتی همگانی، طرح های بازنشستگی و سایر برنامه های تامین اجتماعی بود، صادر کرد. کاتولیک ها که مخالفان سیاسی را در حزب مرکز (Zentrum) سازماندهی می کردند، به شدت با سیاست های Kulturkampf او مقاومت کردند. قدرت صنعتی و اقتصادی آلمان تا سال 1900 به اندازه بریتانیا رشد کرده بود.

در سال 1888، قیصر جوان و جاه طلب ویلهلم دوم امپراتور شد. او توصیه های سیاستمداران باتجربه را رد کرد و در سال 1890 دستور استعفای بیسمارک را صادر کرد. او با سیاست خارجی دقیق و ظریف بیسمارک مخالفت کرد و مصمم بود که سیاست های استعماری را دنبال کند، همانطور که بریتانیا و فرانسه برای قرن ها انجام می دادند. قیصر استعمار فعال آفریقا و آسیا را برای سرزمین هایی که قبلاً مستعمره سایر قدرت های اروپایی نبودند، ترویج کرد. قیصر رویکردی عمدتا یک جانبه در اروپا در پیش گرفت که تنها با امپراتوری اتریش-مجارستان متحد شد و یک مسابقه تسلیحاتی دریایی خطرناک با بریتانیا را آغاز کرد. سیاست های تهاجمی و اشتباه او به شدت به وضعیتی کمک کرد که در آن ترور ولیعهد اتریش-مجارستان جرقه جنگ جهانی اول را آغاز کرد .

دوران بیسمارک

بیسمارک شخصیت غالب نه تنها در آلمان، بلکه در تمام اروپا و در واقع در کل جهان دیپلماتیک 1870-1890 بود. مورخان به بحث درباره اهداف او ادامه می دهند. لوتار گال و ارنست انگلبرگ بیسمارک را مدرنیزه‌کننده آینده‌نگر می‌دانند. در مقابل، جاناتان اشتاینبرگ به این نتیجه رسید که اساساً یک پروس سنتی است که بالاترین اولویت‌هایش تقویت سلطنت، ارتش و تسلط اجتماعی و اقتصادی طبقه یونکر خود است و در نتیجه مسئول یک تاریخ غم‌انگیز پس از برکناری‌اش در سال 1890 است. [281]

امپراتوری جدید

در 18 ژانویه 1871، امپراتوری آلمان در تالار آینه های کاخ ورسای اعلام شد . بیسمارک در مرکز به رنگ سفید.

در سال 1868، ایزابلا دوم، ملکه اسپانیا در انقلاب شکوهمند خلع شد و تاج و تخت این کشور خالی ماند. هنگامی که پروس نامزد هوهنزولرن، شاهزاده لئوپولد را به عنوان جانشین پیشنهاد کرد، فرانسه شدیدا مخالفت کرد. این موضوع به یک رسوایی دیپلماتیک تبدیل شد و در ژوئیه 1870، فرانسه تصمیم گرفت به آن در یک جنگ تمام عیار پایان دهد . این درگیری به سرعت حل شد زیرا پروس، به همراه نیروهای یک اتحاد پان ژرمن هرگز از ابتکار عمل تاکتیکی دست نکشید. یک سری پیروزی در شمال شرقی فرانسه دنبال شد و یک گروه دیگر ارتش فرانسه به طور همزمان در متز محاصره شد. چند هفته بعد، گروه ارتش فرانسه تحت فرماندهی شخصی امپراتور ناپلئون سوم در نهایت مجبور به تسلیم در قلعه سدان شد . [282] [283] ناپلئون اسیر شد و یک دولت موقت با عجله در پاریس اعلام شد. دولت جدید تصمیم گرفت ادامه دهد و سعی کرد ارتش های باقیمانده را سازماندهی مجدد کند در حالی که آلمانی ها برای محاصره پاریس مستقر شدند. شهر گرسنه در ژانویه 1871 تسلیم شد و ژول فاور در ورسای تسلیم شد. فرانسه مجبور شد 5 میلیارد فرانک غرامت بپردازد و آلزاس-لورن را به آلمان واگذار کند. این نتیجه گیری روح ملی فرانسه را عمیقاً تحقیر کرد و دشمنی فرانسه و آلمان را تشدید کرد .

در طی محاصره پاریس ، شاهزادگان آلمانی در 18 ژانویه 1871 در تالار آینه های کاخ ورسای گرد هم آمدند و تأسیس امپراتوری آلمان را اعلام کردند و ویلهلم اول پادشاه پروس را به عنوان امپراتور آلمان اعلام کردند . این قانون تمام ایالت های قومی آلمان را به استثنای اتریش در راه حل آلمان کوچک برای یک واحد اقتصادی، سیاسی و اداری فدرال متحد کرد. بیسمارک به عنوان صدراعظم منصوب شد.

بنای یادبود نبرد ملل با ارتفاع 91 متر (299 فوت) در حال ساخت، لایپزیگ ، 1912

یک امپراتوری فدرال

کاخ برلین ، اقامتگاه اصلی خانه هوهنزولرن

امپراتوری جدید یک اتحادیه فدرال متشکل از 25 ایالت بود که از نظر اندازه، جمعیت شناسی، قانون اساسی، اقتصاد، فرهنگ، مذهب و توسعه سیاسی-اجتماعی به طور قابل توجهی متفاوت بودند. با این حال، حتی خود پروس، که دو سوم قلمرو و همچنین جمعیت را به خود اختصاص می داد، به عنوان یک تازه وارد از پیرامون امپراتوری بیرون آمده بود. همچنین با اختلافات داخلی فرهنگی و اقتصادی عظیمی مواجه شد. استان های پروس وستفالیا و راینلند برای مثال در دهه های گذشته تحت کنترل فرانسه بودند . مردم محلی که از اصلاحات لیبرال و مدنی که برگرفته از ایده‌های انقلاب فرانسه بود سود برده بودند، تنها اشتراکات کمی با جوامع عمدتاً روستایی در املاک یونکرهای مستبد و از هم گسیخته پومرانیا داشتند . [284] ساکنان سرزمین های کوچکتر، به ویژه در مرکز و جنوب آلمان، مفهوم پروسی شده ملت را به شدت رد می کردند و ترجیح می دادند که چنین اصطلاحاتی را با دولت اصلی خود مرتبط کنند. شهرهای بندری هانزی، هامبورگ، برمن و لوبک در میان سرسخت ترین مخالفان قرارداد به اصطلاح با پروس قرار گرفتند . به عنوان مدافعان تجارت آزاد، آنها با ایده های پروس در مورد یکپارچگی اقتصادی مخالفت کردند و تا سال 1888 از امضای معاهده های تجدید شده Zollverein ( اتحادیه سفارشی ) خودداری کردند . شهروند هامبورگ، که بیسمارک او را به‌شدت تحریک‌کننده و سفیر آلمان در لندن به‌عنوان بدترین آلمانی‌هایی که داریم توصیف می‌کرد ، به‌ویژه از میلیتاریسم پروس و نفوذ فزاینده‌ی بدون مخالفت آن وحشت زده شد. [286] [ منبع نامعتبر؟ ]

همانطور که نتایج و مشارکت 52 درصدی رای دهندگان در اولین انتخابات امپراتوری به وضوح نشان داده بود، مقامات پروس-آلمانی از مفاهیم ضروری یکپارچگی آگاه بودند. مورخان به طور فزاینده ای استدلال می کنند که دولت-ملت از طریق امپراتوری شکل گرفته است . [287] هویت ملی در شمایل نگاری سنگی بزرگ امپراتوری بیان شد و قرار بود به عنوان یک مردم امپراتوری، با یک امپراتور به عنوان رئیس دولت و توسعه جاه طلبی های امپراتوری - داخلی، اروپایی و جهانی به دست آید. [288] [287]

سیاست های داخلی بیسمارک به عنوان صدراعظم آلمان مبتنی بر تلاش او برای پذیرش جهانی ایده دولت پروتستان پروتستان و دستیابی به جدایی واضح کلیسا و دولت در همه حکومت های امپراتوری بود. در Kulturkampf (به انگلیسی: مبارزه فرهنگی) از 1871 تا 1878، او سعی کرد از طریق سکولاریزه کردن همه تحصیلات و معرفی ازدواج مدنی، نفوذ کلیسای کاتولیک روم و بازوی سیاسی آن، حزب مرکز کاتولیک را به حداقل برساند، اما موفق نشد. . Kulturkampf با بسیاری از پروتستان ها و همچنین کاتولیک ها مخالفت کرد و در نهایت متروک شد. میلیون‌ها رعایای امپراتوری غیرآلمانی، مانند اقلیت‌های لهستانی، دانمارکی و فرانسوی، چاره‌ای جز تحمل تبعیض یا پذیرش [289] [290] سیاست‌های آلمانی‌سازی نداشتند .

یک سیستم سه طبقه: اشراف، طبقه متوسط ​​و طبقه کارگر

امپراتوری جدید فرصت های شغلی جذابی را برای اشراف ملی در شاخه های مختلف کنسولی و خدمات ملکی و ارتش فراهم کرد. در نتیجه، کنترل تقریباً کامل اشرافی بخش مدنی، صدای مسلط را در تصمیم‌گیری در دانشگاه‌ها و کلیساها تضمین کرد. هیئت دیپلماتیک آلمان در سال 1914 متشکل از 8 شاهزاده، 29 کنت، 20 بارون، 54 نماینده اشراف پایین و تنها 11 نفر از مردم عادی بود. این افراد عادی به‌طور بی‌توجهی از خانواده‌های نخبه صنعت‌گر و بانکداری استخدام می‌شدند. سپاه کنسولی افراد عادی متعددی را به کار می‌گرفت، با این حال، مناصب کم یا بدون قدرت اجرایی را اشغال می‌کردند. [291] سنت پروس برای حفظ بالاترین درجات نظامی برای اشراف جوان به تصویب رسید و قانون اساسی جدید تمام امور نظامی را تحت کنترل مستقیم امپراتور و خارج از کنترل رایشستاگ قرار داد. [292] ارتش با سپاه بزرگی از افسران ذخیره خود در سراسر آلمان، نقش خود را به عنوان "املاکی که ملت را حمایت می کرد" تقویت کرد و هانس اولریش ولر، مورخ، اضافه کرد: "این یک کاست تقریباً مجزا و خود ماندگار شد". [293]

قدرت به طور فزاینده ای در میان 7000 اشراف، که در پایتخت ملی برلین و همسایه پوتسدام ساکن بودند، متمرکز شد . طبقه متوسط ​​ثروتمند برلین که به سرعت در حال افزایش بود، از طبقه اشراف تقلید کرد و سعی کرد با آن ازدواج کند. یک همتا می‌تواند برای همیشه یک خانواده صنعتی غنی را به بخش‌های بالای مؤسسه ارتقا دهد. [294] با این حال، با تبدیل شدن اشراف به صنعتگر، این روند در جهت دیگری کار می کرد. به عنوان مثال، 221 معدن از 243 معدن در سیلسیا متعلق به اشراف یا خود پادشاه پروس بود. [295]

طبقه متوسط ​​در شهرها به طور تصاعدی رشد کرد، اگرچه هرگز مانند فرانسه، بریتانیا یا ایالات متحده، نمایندگی پارلمانی قدرتمند و حقوق قانونگذاری را به دست نیاورد. انجمن سازمان های زنان آلمان یا BDF در سال 1894 تأسیس شد تا سازمان های زنان در حال گسترش را که از دهه 1860 ظهور کرده بودند، در بر بگیرد. BDF از ابتدا یک سازمان بورژوایی بود و اعضای آن برای برابری با مردان در زمینه هایی مانند آموزش، فرصت های مالی و زندگی سیاسی تلاش می کردند. زنان طبقه کارگر مورد استقبال قرار نگرفتند و توسط سوسیالیست ها سازماندهی شدند. [296]

ظهور حزب کارگران سوسیالیست (که بعداً به عنوان حزب سوسیال دموکرات آلمان ، SPD شناخته شد) با هدف ایجاد صلح آمیز یک نظم سوسیالیستی از طریق دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی موجود بود. از سال 1878، بیسمارک با غیرقانونی اعلام کردن سازمان حزب ، مجامع آن و بیشتر روزنامه‌های آن، تلاش کرد با جنبش رو به رشد سوسیال دمکراتیک مخالفت کند . با این وجود، سوسیال دموکرات ها قوی تر شدند و بیسمارک برنامه رفاه اجتماعی خود را در سال 1883 به منظور راضی کردن طبقه کارگر آغاز کرد. [297]

بیسمارک بر اساس سنت برنامه های رفاهی در پروس و زاکسن که از اوایل دهه 1840 شروع شد، بنا شد. در دهه 1880 او حقوق بازنشستگی سالمندی، بیمه حوادث، مراقبت های پزشکی و بیمه بیکاری را معرفی کرد که اساس دولت رفاه مدرن اروپا را تشکیل دادند . برنامه های پدرانه او حمایت صنعت آلمان را جلب کرد زیرا اهداف آن جلب حمایت طبقات کارگر از امپراتوری و کاهش خروج مهاجران به آمریکا بود، جایی که دستمزدها بالاتر بود اما رفاه وجود نداشت. [298] [299] بیسمارک با سیاست‌های تعرفه‌های بالای خود، که از سود و دستمزد در برابر رقابت آمریکایی محافظت می‌کرد، حمایت صنعت و کارگران ماهر را بیشتر به دست آورد، اگرچه این سیاست‌ها روشنفکران لیبرال را که خواهان تجارت آزاد بودند، بیگانه می‌کرد. [300] [301]

Kulturkampf

بین برلین و رم ، بیسمارک (سمت چپ) با پاپ پیوس نهم، 1875 روبرو می شود.

بیسمارک هیچ قدرتی را در خارج از آلمان - مانند رم - تحمل نمی کند که در امور داخلی حرفی برای گفتن داشته باشد. او در سال 1873 فرهنگ کامپف ("جنگ فرهنگی") را علیه قدرت پاپ و کلیسای کاتولیک راه اندازی کرد، اما فقط در ایالت پروس. این امر مورد حمایت لیبرال های آلمانی قرار گرفت که کلیسای کاتولیک را سنگر ارتجاع و بزرگترین دشمن خود می دیدند. عنصر کاتولیک به نوبه خود، در ناسیونال-لیبرال ها بدترین دشمن را دید و حزب مرکز را تشکیل داد . [302]

کاتولیک ها، اگرچه نزدیک به یک سوم جمعیت ملی، به ندرت اجازه داشتند در دولت امپراتوری یا دولت پروس پست های مهمی داشته باشند. پس از سال 1871، یک پاکسازی سیستماتیک از کاتولیک های باقی مانده صورت گرفت. در وزارت کشور قدرتمند، که تمام امور پلیس را اداره می کرد، تنها کاتولیک یک پسر پیام رسان بود. یهودیان نیز به شدت مورد تبعیض قرار گرفتند. [303] [304]

بیشتر فرهنگ‌کمپف در پروس برگزار شد، اما امپراتوری آلمان قانون منبر را تصویب کرد که به موجب آن هر روحانی بحث در مورد مسائل عمومی به گونه‌ای که باعث نارضایتی دولت شود، جرم محسوب می‌شود. تقریباً همه اسقف‌های کاتولیک، روحانیون و افراد غیر روحانی قانونی بودن قوانین جدید را رد کردند و به طرز فزاینده‌ای با مجازات‌ها و زندان‌های سنگینی که توسط دولت بیسمارک تحمیل شده بود، مواجه شدند. مورخ آنتونی اشتاینهاف مجموع تلفات را گزارش می دهد:

تا سال 1878، تنها سه اسقف از هشت اسقف پروس هنوز اسقف داشتند، حدود 1125 کلیسای از 4600 کلیسای خالی بودند، و نزدیک به 1800 کشیش در زندان یا تبعید به سر بردند... سرانجام، بین سالهای 1872 و 1878، تعداد زیادی روزنامه کاتولیک، کاتولیک، محرمانه بودند. انجمن‌ها و مجامع منحل شدند و کارمندان دولت کاتولیک صرفاً به بهانه داشتن همدردی‌های اولترامونتان اخراج شدند. [305]

بیسمارک عزم کلیسای کاتولیک را دست کم گرفت و افراط‌هایی را که این مبارزه به آن دست می‌یابد پیش‌بینی نکرد. [306] [307] کلیسای کاتولیک قوانین سختگیرانه جدید را به عنوان ضد کاتولیک محکوم کرد و از حمایت رای دهندگان خود در سراسر آلمان حمایت کرد. در انتخابات بعدی، حزب مرکز یک چهارم کرسی های رژیم امپراتوری را به دست آورد. [308] درگیری پس از سال 1879 پایان یافت زیرا پاپ پیوس نهم در سال 1878 درگذشت و بیسمارک از لیبرال‌ها جدا شد تا تأکید اصلی خود را بر تعرفه‌ها، سیاست خارجی و حمله به سوسیالیست‌ها قرار دهد . بیسمارک با پاپ جدید آشتی جو لئو سیزدهم مذاکره کرد . [309] صلح برقرار شد، اسقف ها بازگشتند و روحانیون زندانی آزاد شدند. قوانین کاهش یا پس گرفته شدند، اما قوانین مربوط به آموزش، ثبت احوال ازدواج و عدم وابستگی مذهبی به قوت خود باقی ماندند. حزب مرکز قوت گرفت و متحد بیسمارک شد، به ویژه زمانی که او به سوسیالیسم حمله کرد. [310]

مورخان کمپین علیه کلیسای کاتولیک و همچنین کمپین مشابهی علیه حزب سوسیال دموکرات را به عنوان تأثیری ماندگار در آگاهی آلمان ذکر کرده اند که به موجب آن می توان وحدت ملی را با طرد یا آزار و اذیت یک اقلیت تشویق کرد. این استراتژی که بعداً به عنوان «ادغام منفی» نامیده شد، لحن وفاداری به دولت یا دشمن دولت را ایجاد کرد که مستقیماً بر احساسات ناسیونالیستی آلمان و جنبش نازی بعدی تأثیر گذاشت. [311]

سیاست ها و روابط خارجی

اتحاد سه گانه آلمان، اتریش و ایتالیا در سال 1913

سیاست خارجی امپراتوری صدراعظم بیسمارک اساساً با هدف امنیت و جلوگیری از اتحاد فرانسه و روسیه، به منظور اجتناب از یک جنگ احتمالی دو جبهه بود . اتحادیه سه امپراتور در سال 1873 توسط روسیه، اتریش و آلمان امضا شد. در این بیانیه آمده بود که جمهوری خواهی و سوسیالیسم دشمنان مشترکی هستند و سه قدرت در مورد هر موضوعی که مربوط به سیاست خارجی باشد بحث خواهند کرد. بیسمارک به روابط خوب با روسیه نیاز داشت تا فرانسه را منزوی نگه دارد. روسیه از سال 1877 تا 1878 در جنگی پیروزمندانه علیه امپراتوری عثمانی شرکت کرد و تلاش کرد شاهزاده بلغارستان را تأسیس کند ، که به شدت مورد مخالفت فرانسه و بریتانیا قرار گرفت، زیرا آنها مدتها نگران حفظ امپراتوری عثمانی و مهار روسیه در این کشور بودند. تنگه بسفر و دریای سیاه. آلمان در سال 1878 میزبان کنگره برلین بود که در آن توافق صلح معتدل تری به دست آمد.

در سال 1879، آلمان اتحاد دوگانه را با اتریش-مجارستان تشکیل داد، توافق نامه ای برای کمک نظامی متقابل در صورت حمله روسیه، که با موافقت کنگره برلین راضی نشد. ایجاد اتحاد دوگانه باعث شد تا روسیه موضع آشتی جویانه تری اتخاذ کند و در سال 1887 به اصطلاح معاهده بیمه اتکایی بین آلمان و روسیه امضا شد. در آن، دو قدرت در مورد حمایت نظامی متقابل در مورد حمله فرانسه به آلمان یا حمله اتریش به روسیه توافق کردند. روسیه توجه خود را به سمت شرق به آسیا معطوف کرد و تا 25 سال آینده عمدتاً در سیاست اروپا غیرفعال ماند. در سال 1882، ایتالیا، به دنبال حامیانی برای منافع خود در شمال آفریقا علیه سیاست استعماری فرانسه، به اتحاد دوگانه پیوست که به اتحاد سه گانه تبدیل شد . در ازای حمایت آلمان و اتریش، ایتالیا متعهد شد که در مورد حمله فرانسه به آلمان کمک کند. [312]

بیسمارک همیشه استدلال می کرد که کسب مستعمرات خارج از کشور غیرعملی است و بار مدیریت و نگهداری بیشتر از منافع آن است. سرانجام بیسمارک جای خود را داد و تعدادی مستعمره در آفریقا ( توگو ، کامرون ، آفریقای جنوب غربی آلمان و آفریقای شرقی آلمان ) و در اقیانوسیه ( گیینه نو آلمان ، مجمع الجزایر بیسمارک و جزایر مارشال ) ایجاد شد. در نتیجه، بیسمارک کنفرانس برلین در سال 1885 را آغاز کرد، یک نشست رسمی از قدرت‌های استعماری اروپایی، که به دنبال «تعیین دستورالعمل‌های بین‌المللی برای تصاحب قلمرو آفریقا» بودند (به استعمار آفریقا مراجعه کنید ). نتیجه آن، قانون عمومی کنفرانس برلین ، را می توان به عنوان رسمی شدن «تقابله برای آفریقا» و « امپریالیسم جدید » در نظر گرفت. [313]

عصر ویلهلمین (1888-1918)

ویلهلم دوم

" انداختن خلبان " - کاریکاتور سرمقاله بریتانیایی که اخراج بیسمارک توسط ویلهلم دوم در سال 1890 را به تصویر می کشد.

امپراتور ویلیام اول در سال 1888 درگذشت. پسرش فردریک سوم ، که برای یک دوره سیاسی لیبرال تر باز بود، فقط نود و نه روز سلطنت کرد، زیرا او به سرطان گلو مبتلا شد و سه ماه پس از تاجگذاری درگذشت. پسرش ویلهلم دوم در سن 29 سالگی به دنبال او بر تخت سلطنت نشست. ویلهلم عقاید لیبرال والدینش را رد کرد و یک حکومت خودکامه محافظه کارانه را آغاز کرد. او در اوایل تصمیم گرفت نخبگان سیاسی را جایگزین کند و در مارس 1890 صدراعظم بیسمارک را مجبور به بازنشستگی کرد. [314] ویلهلم با پیروی از اصل "هنگ شخصی" خود مصمم بود که حداکثر نفوذ را در تمام امور دولتی اعمال کند. [315] [316] [317]

اتحاد و دیپلماسی

قیصر ویلهلم جوان تصمیم گرفت تا ایده‌های امپریالیستی خود در مورد Weltpolitik ( به آلمانی: [ˈvɛltpoliˌtiːk] ، "سیاست جهانی") را به کار گیرد، زیرا او یک مسیر سیاسی بی‌پرده تهاجمی را برای افزایش نفوذ و کنترل امپراتوری بر جهان در نظر می‌گرفت. پس از برکناری بیسمارک، سیاست خارجی توسط قیصر و وزارت خارجه فدرال تحت رهبری فردریش فون هلشتاین مورد بررسی قرار گرفت . رفتار نامنظم و بی پروا ویلهلم به طور واضح با کمبودهای شخصیتی و فقدان مهارت های دیپلماتیک مرتبط بود. [318] [319] ارزیابی نسبتاً مختصر وزارت خارجه از وضعیت فعلی و توصیه‌های آن برای مناسب‌ترین اقدام امپراتوری عبارت بودند از:

اولاً یک ائتلاف بلندمدت بین فرانسه و روسیه باید از هم می پاشید، ثانیاً روسیه و بریتانیا هرگز با هم جمع نمی شدند و در نهایت بریتانیا در نهایت به دنبال اتحاد با آلمان بود.

متعاقبا، ویلهلم از تمدید معاهده بیمه اتکایی با روسیه خودداری کرد. روسیه در اتحاد دوگانه در سال 1894 به سرعت روابط نزدیک تری با فرانسه ایجاد کرد ، زیرا هر دو کشور نگران عدم توافق جدید آلمان بودند. علاوه بر این، روابط انگلیس و آلمان، از دیدگاه بریتانیا، هیچ مبنایی برای هیچ اجماع نداشت، زیرا قیصر حاضر به انحراف از درگیری تهاجمی امپراتوری و به ویژه مسابقه تسلیحاتی دریایی او، اگرچه تا حدی عجیب و غریب و نابهنگام بود. ثابت شد که تحلیل هلشتاین در همه موارد اشتباه است و ویلهلم نیز شکست خورد، زیرا او یک گفتگوی سیاسی ظریف را اتخاذ نکرد. آلمان به تدریج منزوی و وابسته به اتحاد سه گانه با اتریش-مجارستان و ایتالیا شد. این توافق به دلیل اختلافات بین اتریش و ایتالیا با مشکل مواجه شد و در سال 1915 ایتالیا از اتحاد خارج شد. [250]

در سال 1897، دریاسالار آلفرد فون تیرپیتز ، وزیر امور خارجه اداره نیروی دریایی امپراتوری آلمان، طرح اولیه نسبتاً عملی و در عین حال بلندپروازانه خود را برای ایجاد یک نیروی دریایی قابل توجه طراحی کرد. با وجود اینکه تیرپیتز اساساً فقط یک تهدید غیرمستقیم به عنوان یک ناوگان وجود دارد ، نظریه پردازی کرد که وجود صرف آن، بریتانیای کبیر را که وابسته به حرکت نامحدود در دریاها است، مجبور خواهد کرد که با مصالحه های دیپلماتیک موافقت کند. [320] تیرپیتز برنامه ساخت کشتی جنگی را در سال 1898 آغاز کرد و از حمایت کامل قیصر ویلهلم برخوردار شد. ویلهلم ایده‌های منطقی کمتری در مورد ناوگان داشت، که حول رویای عاشقانه دوران کودکی‌اش برای داشتن یک ناوگان [خود] روزی» و پایبندی وسواس گونه‌اش به هدایت سیاست‌هایش در امتداد خط اثر آلفرد تایر ماهان حلقه زده بود . قدرت دریا بر تاریخ [321] در ازای جزیره زنگبار در شرق آفریقا ، آلمان در سال 1890 جزیره هلیگولند در خلیج آلمان را با بریتانیا معامله کرد و جزیره را به پایگاه دریایی تبدیل کرد و باتری‌های دفاعی عظیم ساحلی را نصب کرد. بریتانیا تلاش‌های امپراتوری آلمان را تجاوزی خطرناک به تعادل ظریف صد ساله امور جهانی و تجارت در دریاهای تحت کنترل بریتانیا می‌دانست. اما بریتانیایی ها تصمیم گرفتند که مسابقه تسلیحاتی دریایی را ادامه دهند و مفهوم بسیار پیشرفته کشتی جنگی Dreadnought را در سال 1907 معرفی کردند. آلمان به سرعت این مفهوم را پذیرفت و در سال 1910 مسابقه تسلیحاتی دوباره اوج گرفت. [322] [323]

در اولین بحران مراکش در سال 1905، آلمان تقریباً با بریتانیا و فرانسه درگیر شد، زمانی که فرانسه تلاش کرد یک تحت الحمایه بر مراکش ایجاد کند. قیصر ویلهلم دوم از اینکه در مورد نیات فرانسه مطلع نشده بود ناراحت بود و حمایت خود را از استقلال مراکش اعلام کرد. ویلیام دوم در این رابطه سخنرانی بسیار تحریک آمیزی کرد. سال بعد، کنفرانسی برگزار شد که در آن همه قدرت‌های اروپایی به جز اتریش-مجارستان (در حال حاضر کمی بیشتر از یک ماهواره آلمانی) در کنار فرانسه قرار گرفتند. مصالحه ای با میانجیگری ایالات متحده انجام شد که در آن فرانسوی ها برخی، اما نه همه، کنترل مراکش را رها کردند. [324]

بحران دوم مراکش در سال 1911 زمانی که فرانسه تلاش کرد شورش را در آنجا سرکوب کند، مناقشه دیگری بر سر مراکش آغاز شد. آلمان، که هنوز از نزاع قبلی هوشیار بود، با توافقی موافقت کرد که به موجب آن فرانسوی‌ها برخی از سرزمین‌های آفریقای مرکزی را در ازای انصراف آلمان از هر گونه حق مداخله در امور مراکش، واگذار کردند. این امر کنترل فرانسه بر مراکش را تأیید کرد که در سال 1912 تحت الحمایه کامل آن کشور قرار گرفت. [325]

اقتصاد

کارخانه های شیمیایی BASF در لودویگشافن ، 1881

تا سال 1890، اقتصاد به صنعتی شدن و رشد با نرخی حتی بالاتر از دو دهه قبل ادامه داد و در سال‌های منتهی به جنگ جهانی اول به طور چشمگیری افزایش یافت. نرخ رشد برای شاخه‌ها و بخش‌ها اغلب به‌طور قابل‌توجهی متفاوت بود و ارقام دوره‌ای ارائه می‌شد. توسط Kaiserliches Statistisches Amt ("اداره آمار امپراتوری") اغلب مورد مناقشه یا فقط ارزیابی است. طبقه بندی و نامگذاری کالاهای تجارت بین المللی و کالاهای صادراتی هنوز در حال انجام بود و ساختار تولید و صادرات در طول چهار دهه تغییر کرده بود. اسناد منتشر شده اعدادی از این قبیل را ارائه می دهد. به عنوان: نسبت کالاهای تولید شده توسط صنعت مدرن در سال 1900 تقریباً 25٪ بود، در حالی که نسبت محصولات مرتبط با مصرف کننده در صادرات تولیدی 40٪ بود [326] ارقام کاملاً دقیق برای کل تولید صنعتی بین سال های 1870 و 1914 است. ، که حدود 500٪ افزایش یافته است [327]

مورخ JA Perkins استدلال کرد که مهمتر از تعرفه جدید بیسمارک بر غلات وارداتی، معرفی چغندرقند به عنوان محصول اصلی بود. کشاورزان به سرعت شیوه های سنتی و ناکارآمد را به نفع روش های مدرن، از جمله استفاده از کودهای مصنوعی و ابزارهای مکانیکی کنار گذاشتند. کشاورزی روشمند فشرده شکر و سایر محصولات ریشه ای، آلمان را تا سال 1914 به کارآمدترین تولیدکننده کشاورزی در اروپا تبدیل کرد. با این وجود، مزارع معمولاً کوچک بودند و زنان بیشتر کار مزرعه را انجام می دادند. یک پیامد ناخواسته افزایش وابستگی به نیروی کار مهاجر، به ویژه خارجی بود. [328] [329]

برلین در سال 1912

اصول اولیه چیدمان آزمایشگاهی تحقیقات شیمیایی مدرن و معرفی تجهیزات و ابزار ضروری مانند مشعل های Bunsen ، ظرف پتری ، فلاسک ارلن ، اصول کار محور و تحقیقات تیمی در قرن 19 آلمان و فرانسه سرچشمه گرفته است. سازماندهی کسب دانش با ادغام آزمایشگاهی در موسسات تحقیقاتی دانشگاه ها و صنایع اصلاح شد. آلمان در اواخر قرن نوزدهم از طریق روش‌شناسی کاملاً سازمان‌یافته، نقش پیشرو در صنعت شیمیایی جهان را به دست آورد . در سال 1913، صنایع شیمیایی آلمان تقریبا 90 درصد از عرضه جهانی مواد رنگزا را تولید کرد و حدود 80 درصد از تولید خود را به خارج از کشور فروخت. [330] [331]

آلمان در دهه 1890 به کشور پیشرو در تولید فولاد اروپا تبدیل شد، تا حد زیادی به لطف محافظت در برابر رقابت آمریکایی و بریتانیایی که توسط تعرفه ها و کارتل ها فراهم شد. [332] شرکت پیشرو "Friedrich Krupp AG Hoesch-Krupp" بود که توسط خانواده Krupp اداره می شد . [333] ادغام چندین شرکت بزرگ در Vereinigte Stahlwerke (United Steel Works) در سال 1926 از شرکت فولاد ایالات متحده در ایالات متحده الگوبرداری شد. شرکت جدید بر منطقی سازی ساختارهای مدیریتی و نوسازی فناوری تاکید کرد. از یک ساختار چندبخشی استفاده کرد و از بازگشت سرمایه به عنوان معیار موفقیت خود استفاده کرد. تا سال 1913، صادرات آمریکا و آلمان بر بازار فولاد جهان تسلط یافت، زیرا بریتانیا به مقام سوم سقوط کرد. [334]

در ماشین‌آلات، آهن و فولاد و سایر صنایع، شرکت‌های آلمانی از رقابت شدید اجتناب کردند و در عوض به انجمن‌های تجاری متکی بودند. آلمان به دلیل «ذهنیت شرکتی غالب»، سنت قوی بوروکراتیک و تشویق دولت، یک رهبر جهانی بود. این انجمن ها رقابت را تنظیم می کنند و به شرکت های کوچک اجازه می دهند در سایه شرکت های بسیار بزرگتر فعالیت کنند. [335]

مستعمرات

مستعمرات و تحت الحمایه آلمان در سال 1914
یک ارباب استعمار در مستعمره آلمان توگولند

در دهه 1890، گسترش استعمار آلمان در آسیا و اقیانوس آرام ( کیاچاو در چین، ماریانا ، جزایر کارولین ، ساموآ ) منجر به اصطکاک با بریتانیا، روسیه، ژاپن و ایالات متحده شد. [336] ساخت راه‌آهن بغداد که توسط بانک‌های آلمانی تأمین مالی می‌شد، برای اتصال آلمان به امپراتوری ترکیه و خلیج فارس طراحی شد ، اما با منافع ژئوپلیتیک بریتانیا و روسیه نیز برخورد کرد. [337]

بزرگترین شرکت های استعماری در آفریقا بودند. [338] رفتار خشن با ناما و هررو در منطقه کنونی نامیبیا در آفریقا در سال های 1906-1907 منجر به اتهام نسل کشی علیه آلمانی ها شد. مورخان در حال بررسی پیوندها و سوابق بین نسل کشی Herero و Namaqua و هولوکاست در دهه 1940 هستند. [339] [340] [341]

سایر قلمروهای ادعا شده امپراتوری استعماری آلمان عبارتند از: جزیره خرس (اشغال در 1899)، [342] توگو-هینترلند، [343] سواحل سومالی آلمان ، [344] سرزمین های کاتانگا، پوندولند (تلاش ناموفق امیل ناگل  [de][345] نیاسالند ( موزامبیک )، جنوب غربی ماداگاسکار، [346] خلیج سانتا لوسیا ( آفریقای جنوبی ) (تلاش ناموفق در سال 1884)، [347] و جزایر فراسان. [348]

جنگ جهانی اول

مردانی که از در و پنجره یک وانت بار ریلی دست تکان می دهند
سربازان آلمانی در راه جبهه در سال 1914. در انتظار یک جنگ کوتاه، پیامی روی ماشین نوشته شده است "سفر به پاریس".

علل

خواسته های قومی برای دولت های ملی توازن بین امپراتوری های مسلط بر اروپا را برهم زد و منجر به جنگ جهانی اول شد که در اوت 1914 آغاز شد. آلمان در رویارویی با صربستان پشت متحد خود اتریش ایستاد، اما صربستان تحت حمایت روسیه قرار داشت. متحد فرانسه آلمان رهبر قدرت های مرکزی بود که شامل اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و بعداً بلغارستان می شد. متفقین که عمدتاً از روسیه، فرانسه، بریتانیا و در سال 1915 ایتالیا تشکیل شده بودند، علیه آنها قرار گرفتند.

در توضیح اینکه چرا بریتانیا بی طرف وارد جنگ با آلمان شد، نویسنده پل ام. کندی تشخیص داد که برای جنگ بسیار مهم است که آلمان از نظر اقتصادی قدرتمندتر از بریتانیا شود، اما او اختلافات بر سر امپریالیسم تجاری اقتصادی، راه آهن بغداد، رویارویی ها در مرکز و شرق را کم اهمیت جلوه می دهد. اروپا، لفاظی های سیاسی پربار و گروه های فشار داخلی. اتکای آلمان بارها و بارها به قدرت محض، در حالی که بریتانیا به طور فزاینده‌ای به حساسیت‌های اخلاقی متوسل می‌شد، نقش مهمی ایفا کرد، به‌ویژه در تلقی حمله به بلژیک به عنوان یک تاکتیک نظامی ضروری یا یک جنایت اخلاقی عمیق. حمله آلمان به بلژیک اهمیتی نداشت زیرا تصمیم انگلیس قبلاً گرفته شده بود و انگلیسی ها بیشتر نگران سرنوشت فرانسه بودند. کندی استدلال می کند که تا حد زیادی دلیل اصلی ترس لندن از تکرار سال 1870 - زمانی که پروس و ایالات آلمان فرانسه را در هم شکستند - به این معنی است که آلمان، با ارتش و نیروی دریایی قدرتمند، کانال مانش و شمال غربی فرانسه را کنترل کند. سیاستگذاران بریتانیا اصرار داشتند که این یک فاجعه برای امنیت بریتانیا خواهد بود. [349]

جبهه غربی

نیروهای مستقر آلمانی در حال مبارزه با حمله فرانسه

در غرب، آلمان با محاصره پاریس با استفاده از طرح شلیفن به دنبال پیروزی سریع بود . اما به دلیل مقاومت بلژیک، انحراف نیروها توسط برلین و مقاومت بسیار سخت فرانسه در مارن ، شمال پاریس، شکست خورد. جبهه غرب به میدان نبرد بسیار خونین جنگ خندق تبدیل شد . این بن بست از سال 1914 تا اوایل سال 1918 ادامه داشت، با نبردهای وحشیانه که در بهترین حالت، نیروها را چند صد یارد در امتداد خطی که از دریای شمال تا مرز سوئیس امتداد داشت، به حرکت درآورد. بریتانیا محاصره دریایی شدیدی را در دریای شمال اعمال کرد که تا سال 1919 ادامه داشت و دسترسی آلمان به خارج از کشور به مواد خام و مواد غذایی را به شدت کاهش داد. کمبود مواد غذایی تا سال 1917 به یک مشکل جدی تبدیل شد. [350] ایالات متحده در آوریل 1917 به متفقین پیوست. ورود ایالات متحده به جنگ - پس از اعلام جنگ زیردریایی نامحدود توسط آلمان - نقطه عطفی تعیین کننده علیه آلمان بود. [351]

مجموع تلفات جبهه غرب 3528610 کشته و 7745920 زخمی بود. [352]

جبهه شرقی

بازتر جنگ در جبهه شرقی بود . در شرق، پیروزی های قاطعی در برابر ارتش روسیه، به دام افتادن و شکست بخش های بزرگی از گروه روسی در نبرد تاننبرگ و به دنبال آن موفقیت های عظیم اتریش و آلمان رخ داد. فروپاشی نیروهای روسیه - که به دلیل آشفتگی داخلی ناشی از انقلاب 1917 روسیه تشدید شد - منجر به معاهده برست- لیتوفسک شد ، بلشویک ها مجبور شدند در 3 مارس 1918 با خروج روسیه از جنگ، آن را امضا کنند. کنترل اروپای شرقی را به آلمان داد. اسپنسر تاکر می‌گوید: «ستاد کل آلمان شرایط فوق‌العاده سختی را تدوین کرده بود که حتی مذاکره‌کننده آلمانی را شوکه کرد». [353] هنگامی که آلمان بعداً شکایت کرد که معاهده ورسای در سال 1919 برای آنها بسیار خشن است، متفقین پاسخ دادند که این معاهده از برست-لیتوفسک خوش‌خیم‌تر است. [354]

1918

نقاشی آتش بس با آلمان در کامپینی، 1918

آلمان با شکست دادن روسیه در سال 1917 توانست صدها هزار نیروی رزمی را از شرق به جبهه غربی بیاورد و به آن برتری عددی نسبت به متفقین داد. با آموزش مجدد سربازان در تاکتیک‌های جدید طوفانی، آلمانی‌ها انتظار داشتند که قبل از اینکه ارتش آمریکا به قدرت برسد، میدان نبرد را آزاد کرده و یک پیروزی قاطع به دست آورند. [355] با این حال، حملات بهاری همه شکست خوردند، زیرا متفقین عقب نشینی کردند و دوباره سازماندهی شدند، و آلمانی ها فاقد ذخایر لازم برای تحکیم دستاوردهای خود بودند. در تابستان، با ورود آمریکایی‌ها به 10000 نفر در روز، و تمام شدن ذخایر آلمان، این که چندین حمله متفقین ارتش آلمان را نابود کند، فقط مسئله زمان بود. [356]

نمای خانه

اگرچه در سال 1914 انتظار جنگ نمی رفت، اما آلمان به سرعت اقتصاد غیرنظامی خود را برای تلاش جنگ بسیج کرد، اقتصاد به دلیل محاصره بریتانیا که عرضه مواد غذایی را قطع کرد، ناتوان شد. [357]

شرایط به طور پیوسته در جبهه داخلی به سرعت رو به وخامت رفت و کمبود شدید مواد غذایی در تمام مناطق شهری گزارش شد. علل شامل انتقال بسیاری از کشاورزان و کارگران مواد غذایی به ارتش، سیستم راه آهن سنگین، کمبود زغال سنگ، و به ویژه محاصره بریتانیا بود که واردات از خارج را قطع کرد. زمستان 1916-1917 به عنوان "زمستان شلغم" شناخته می شد، زیرا این سبزی که معمولاً برای دام ها تغذیه می شد، توسط مردم به عنوان جایگزینی برای سیب زمینی و گوشت استفاده می شد که به طور فزاینده ای کمیاب می شد. هزاران سوپ‌پزخانه برای سیر کردن مردم گرسنه باز شد، مردمی که غر می‌زدند که کشاورزان غذا را برای خود نگه می‌دارند. حتی ارتش مجبور شد جیره سربازان را کاهش دهد. [358] روحیه افراد غیرنظامی و سربازان همچنان رو به کاهش بود. به گفته مورخ ویلیام اچ. مک نیل :

در سال 1917، پس از سه سال جنگ، گروه‌ها و سلسله‌مراتب‌های بوروکراتیک مختلف که در زمان صلح کم و بیش مستقل از یکدیگر عمل می‌کردند (و نه به ندرت در اهداف متقابل کار می‌کردند) تابع یکی از (و شاید مؤثرترین) شدند. شماره آنها: ستاد کل. افسران نظامی مقامات دولتی غیرنظامی، کارکنان بانک ها، کارتل ها، شرکت ها و کارخانه ها، مهندسان و دانشمندان، کارگران، کشاورزان - در واقع تقریباً همه عناصر جامعه آلمان را کنترل می کردند. و تمام تلاش ها در تئوری و در حد زیادی در عمل به پیشبرد تلاش های جنگی معطوف شد. [359]

سال 1918 سال همه گیری مرگبار آنفولانزای اسپانیایی در سال 1918 بود که به شدت به جمعیت ضعیف شده توسط سال ها سوء تغذیه ضربه زد.

انقلاب 1918

فیلیپ شیدمان در 9 نوامبر 1918 جمهوری آلمان را اعلام کرد .

اواخر اکتبر 1918، در ویلهلمشاون ، در شمال آلمان، شاهد آغاز انقلاب 1918-1919 آلمان بود . واحدهای نیروی دریایی آلمان از حرکت برای آخرین عملیات بزرگ مقیاس در جنگی که به زعم آنها به خوبی شکست خورده بود، خودداری کردند و باعث آغاز قیام شد. در 3 نوامبر، شورش به شهرهای دیگر و ایالت های کشور گسترش یافت و در بسیاری از آنها شوراهای کارگری و سربازی تأسیس شد. در همین حال، هیندنبورگ و فرماندهان ارشد اعتماد خود را به قیصر و دولتش از دست داده بودند. قیصر و همه شاهزادگان حاکم آلمان از سلطنت کنار رفتند. در 9 نوامبر 1918، فیلیپ شیدمن ، سوسیال دموکرات، جمهوری را اعلام کرد .

در 11 نوامبر، آتش بس Compiègne امضا شد که به جنگ پایان داد. معاهده ورسای در 28 ژوئن 1919 امضا شد. آلمان قرار بود آلزاس-لورن را به فرانسه واگذار کند. Eupen-Malmédy به طور موقت به بلژیک واگذار می‌شود و یک همه‌پرسی برگزار می‌شود تا مردم بتوانند قلمرو خود را انتخاب کنند که یا در اختیار بلژیک باقی بماند یا به کنترل آلمان بازگردانده شود. پس از یک همه‌پرسی، این منطقه در 20 سپتامبر 1920 به بلژیک اختصاص یافت. آینده شلزویگ شمالی قرار بود توسط همه‌پرسی تعیین شود. در همه‌پرسی شلزویگ ، جمعیت دانمارکی زبان در شمال به دانمارک و مردم جنوبی آلمانی زبان، بخشی به آلمان رأی دادند. به این ترتیب شلسویگ تقسیم شد. هلشتاین بدون رفراندوم آلمانی ماند. ممل برای تصمیم گیری در مورد آینده منطقه به نیروهای متفقین و وابسته واگذار شد. در 9 ژانویه 1923، نیروهای لیتوانی به این قلمرو حمله کردند. پس از مذاکرات، در 8 مه 1924، جامعه ملل الحاق را به این دلیل که لیتوانی اساسنامه ممل را پذیرفته است ، یک ترتیب تقسیم قدرت برای محافظت از غیر لیتوانیایی ها در قلمرو و وضعیت خودمختار آن، تصویب کرد. تا سال 1929، همکاری آلمان و لیتوانی افزایش یافت و این ترتیب تقسیم قدرت عملی شد. لهستان بازسازی شد و بیشتر استان‌های پوزن و پروس غربی و برخی از مناطق سیلسیای علیا پس از همه‌پرسی و قیام‌های استقلال‌طلب دوباره به کشور اصلاح‌شده الحاق شدند. قرار بود تمام مستعمرات آلمان به جامعه ملل واگذار شود، و سپس آنها را به عنوان قیمومیت به استرالیا، فرانسه، ژاپن، نیوزیلند، پرتغال و بریتانیا اختصاص داد. مالکان جدید باید به عنوان متولی بی غرض در منطقه عمل می کردند و رفاه ساکنان آن را به طرق مختلف ارتقا می دادند تا زمانی که بتوانند خودشان را اداره کنند. کرانه های چپ و راست رود راین قرار بود برای همیشه غیرنظامی شوند. زارلند که از نظر صنعتی مهم بود قرار بود به مدت 15 سال توسط جامعه ملل اداره می شد و میادین زغال سنگ آن توسط فرانسه اداره می شد. در پایان آن زمان یک همه‌پرسی قرار بود وضعیت آینده سار را مشخص کند. برای اطمینان از اجرای مفاد معاهده، نیروهای متفقین کرانه چپ (آلمانی) رود راین را برای مدت 5 تا 15 سال اشغال کردند. قرار بود ارتش آلمان به 100000 افسر و مرد محدود شود. قرار بود ستاد کل منحل شود. قرار بود مقادیر زیادی مواد جنگی تحویل داده شود و ساخت مهمات به شدت محدود شود. قرار بود نیروی دریایی به همین ترتیب کاهش یابد و هیچ هواپیمای نظامی مجاز نبود. آلمان همچنین ملزم به پرداخت غرامت برای تمام خسارات غیرنظامی ناشی از جنگ بود.

جمهوری وایمار، 1918-1933

نمای کلی

آلمان 1920-1938

شروط تحقیرآمیز صلح در معاهده ورسای خشم تلخ را در سراسر آلمان برانگیخت و رژیم دموکراتیک جدید را به شدت تضعیف کرد. در دسامبر 1918، حزب کمونیست آلمان (KPD) تأسیس شد و در سال 1919 تلاش کرد و نتوانست جمهوری جدید را سرنگون کند. آدولف هیتلر در سال 1919 کنترل حزب جدید ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (NSDAP) را به دست گرفت که در کودتای مونیخ در سال 1923 شکست خورد . هر دو حزب و همچنین احزاب حامی جمهوری، نیروهای کمکی ستیزه جوی ساختند که درگیر نبردهای خیابانی خشونت آمیز فزاینده ای بودند. حمایت انتخاباتی از هر دو حزب پس از سال 1929 افزایش یافت، زیرا رکود بزرگ اقتصاد را به شدت تحت تأثیر قرار داد و مردان بیکار زیادی را به وجود آورد که برای واحدهای شبه نظامی در دسترس قرار گرفتند. نازی‌ها (NSDAP)، با پایگاهی عمدتاً روستایی و طبقه متوسط ​​پایین، با ظاهر شدن در چارچوب قانون اساسی وایمار [360] به قدرت رسیدند و از 1933 تا 1945 بر آلمان حکومت کردند.

سالهای اولیه

فردریش ایبرت

در 11 اوت 1919، قانون اساسی وایمار به اجرا درآمد و فردریش ایبرت به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد.

در 30 دسامبر 1918، حزب کمونیست آلمان توسط اتحادیه اسپارتاکوس ، که در طول جنگ از حزب سوسیال دموکرات جدا شده بود، تأسیس شد . رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت رهبری آن را بر عهده داشتند و نظام پارلمانی را رد کردند. در سال 1920، حدود 300000 عضو از حزب مستقل سوسیال دموکرات آلمان به این حزب پیوستند و آن را به یک سازمان توده ای تبدیل کردند. حزب کمونیست حدود 10 درصد از رای دهندگان را دنبال می کرد. [361]

پرچم جمهوری وایمار، 1919-1933

در ماه های اول سال 1920، طبق معاهده ورسای، رایشسور به 100000 نفر کاهش یافت. این شامل انحلال بسیاری از Freikorps - واحدهای متشکل از داوطلبان بود. در تلاش برای کودتا در مارس 1920، کودتای کاپ ، سیاستمدار راست افراطی ولفگانگ کاپ به سربازان فریکورپس اجازه داد تا به برلین راهپیمایی کنند و خود را صدراعظم رایش معرفی کرد. پس از چهار روز، کودتا به دلیل مخالفت مردمی و عدم حمایت کارمندان و افسران دولتی سقوط کرد. شهرهای دیگر در اثر اعتصابات و شورش ها به لرزه درآمدند که به طور خونین سرکوب شدند.

آلمان اولین کشوری بود که با اتحاد جماهیر شوروی جدید روابط دیپلماتیک برقرار کرد . بر اساس معاهده راپالو ، آلمان اتحاد جماهیر شوروی را به رسمیت شناخت و دو امضاکننده متقابلاً همه بدهی‌های قبل از جنگ را لغو کردند و از ادعاهای جنگ چشم پوشی کردند. برای بیست سال آینده، روسیه و آلمان با یکدیگر همکاری خواهند کرد تا به بازسازی نظامی در آلمان کمک کنند و به روسیه در ایجاد یک قدرت صنعتی تحت فشار برنامه ریزی متمرکز کمونیسم لنین کمک کنند.

گوستاو استرسمن ، صدراعظم آلمان در سال 1923 و برنده جایزه صلح نوبل در سال 1926

زمانی که آلمان در پرداخت غرامت خود کوتاهی کرد، سربازان فرانسوی و بلژیکی منطقه به شدت صنعتی روهر را اشغال کردند (ژانویه 1923). دولت آلمان مردم روهر را تشویق کرد تا در مقاومت منفعلانه شرکت کنند : مغازه ها به سربازان خارجی کالا نمی فروختند، معدنچیان زغال سنگ برای سربازان خارجی حفاری نمی کردند، ترامواهایی که اعضای ارتش اشغالگر در آن نشسته بودند. رها شده در وسط خیابان مقاومت انفعالی تا آنجا که اشغال به یک معامله زیان ده برای دولت فرانسه تبدیل شد، مؤثر بود. اما مبارزه روهر همچنین به افزایش تورم کمک کرد ، [362] و بسیاری از کسانی که تمام ثروت خود را از دست دادند به دشمنان سرسخت جمهوری وایمار و رای دهندگان راست ضد دمکراتیک تبدیل شدند. تورم دهه 1920 آلمان را ببینید .

در سپتامبر 1923، شرایط اقتصادی رو به وخامت، صدراعظم گوستاو استراسمن را بر آن داشت تا به مقاومت منفعلانه در روهر پایان دهد. در نوامبر، دولت او ارز جدیدی به نام رنتنمارک (بعدها: رایشمارک ) را همراه با سایر اقدامات برای توقف تورم فوق العاده معرفی کرد. در شش سال بعد وضعیت اقتصادی بهبود یافت. در سال 1928، تولید صنعتی آلمان حتی سطح قبل از جنگ 1913 را به دست آورد.

انتخابات ملی 1924 منجر به چرخش به سمت راست شد. فیلد مارشال پل فون هیندنبورگ در سال 1925 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد .

پل فون هیندنبورگ ، رئیس جمهور آلمان در سال های 1925-1934

در اکتبر 1925، معاهده لوکارنو توسط آلمان، فرانسه، بلژیک، بریتانیا و ایتالیا امضا شد. مرزهای آلمان با فرانسه و بلژیک را به رسمیت شناخت. علاوه بر این، بریتانیا، ایتالیا و بلژیک متعهد شدند که به فرانسه در مورد لشکرکشی نیروهای آلمانی به منطقه غیرنظامی راینلند کمک کنند. لوکارنو راه را برای ورود آلمان به جامعه ملل در سال 1926 هموار کرد.

غرامت

مقدار واقعی غرامتی که آلمان موظف به پرداخت آن بود، 132 میلیارد مارک تعیین شده در برنامه لندن 1921 نبود، بلکه 50 میلیارد مارک مقرر در اوراق قرضه A و B بود. سالی مارکس، مورخ، می‌گوید که «پیوندهای C» کاملاً کایمریک بودند - وسیله‌ای برای فریب دادن مردم به این فکر که آلمان هزینه بیشتری را پرداخت خواهد کرد. مجموع پرداخت واقعی از سال 1920 تا 1931 (زمانی که پرداخت ها به طور نامحدود به حالت تعلیق درآمدند) 20 میلیارد مارک طلای آلمان ، به ارزش حدود 5 میلیارد دلار آمریکا یا 1 میلیارد پوند بود . 12.5 میلیارد پول نقد بود که بیشتر از وام های بانکداران نیویورک به دست آمد. بقیه کالاهایی مانند زغال سنگ و مواد شیمیایی یا از دارایی هایی مانند تجهیزات راه آهن بود. لایحه غرامت در سال 1921 بر اساس توانایی آلمان برای پرداخت تعیین شد، نه بر اساس ادعاهای متفقین. لفاظی های بسیار تبلیغاتی سال 1919 در مورد پرداخت تمام خسارت ها و تمام مزایای جانبازان برای کل بی ربط بود، اما تعیین می کرد که دریافت کنندگان سهم خود را چگونه خرج می کردند. آلمان عمدتاً به فرانسه، بریتانیا، ایتالیا و بلژیک غرامت بدهکار بود. آمریکا 100 میلیون دلار دریافت کرد. [363]

فروپاشی اقتصادی و مشکلات سیاسی، 1929-1933

سقوط وال استریت در سال 1929 سرآغاز رکود بزرگ جهانی بود که به سختی آلمان را تحت تأثیر قرار داد. در ژوئیه 1931، بانک دانات - یکی از بزرگترین بانک های آلمان - شکست خورد. در اوایل سال 1932، تعداد بیکاران به بیش از 6000000 نفر افزایش یافت.

در رأس اقتصاد در حال فروپاشی، یک بحران سیاسی نیز به وجود آمد: نمایندگی تناسبی که نظام سیاسی بر آن عمل می کرد به این معنی بود که به ازای هر 60000 رأی یک حزب، یک کرسی در رایشتاگ به دست می آورد . این منجر به مجموعه ای نامتجانس و بی شمار از احزاب جزئی شد که برای همکاری تلاش کردند. [364] احزاب سیاسی نمایندگی در رایشتاگ قادر به ایجاد اکثریت حکومتی در مواجهه با تشدید افراط گرایی از هر دو سمت راست افراطی (نازی ها، NSDAP) و چپ افراطی (حزب کمونیست آلمان) نبودند. [365] در مارس 1930، رئیس جمهور هیندنبورگ ، هاینریش برونینگ را صدراعظم منصوب کرد. برونینگ و هیندنبورگ برای اجرای بسته ای از اقدامات ریاضتی علیه اکثریت سوسیال دموکرات ها، کمونیست ها و NSDAP (نازی ها)، از احکام اضطراری مندرج در ماده 48 قانون اساسی وایمار استفاده کردند. آنها همچنین از قدرت برای انحلال پیش از موعد پارلمان استفاده کردند. در مارس و آوریل 1932، هیندنبورگ مجدداً در انتخابات ریاست جمهوری آلمان در سال 1932 انتخاب شد . [366]

حزب نازی بزرگترین حزب در انتخابات ملی سال 1932 بود. در 31 ژوئیه 1932 37.3 درصد آرا را به دست آورد و در انتخابات 6 نوامبر 1932 کمتر، اما همچنان بیشترین سهم، 33.1 درصد را به خود اختصاص داد. بزرگترین مهمانی در رایشستاگ حزب کمونیست KPD با 15 درصد سوم شد. [367] احزاب ضد دموکراتیک راست افراطی با هم اکنون توانستند سهم قابل توجهی از کرسی های پارلمان را در اختیار داشته باشند، اما آنها در نقطه مقابل چپ سیاسی قرار داشتند و در خیابان ها با آن مبارزه می کردند. نازی ها به ویژه در میان پروتستان ها، رای دهندگان جوان بیکار، در میان طبقه متوسط ​​پایین شهرها و در میان جمعیت روستایی موفق بودند. در مناطق کاتولیک و در شهرهای بزرگ ضعیف ترین بود. در 30 ژانویه 1933، رئیس جمهور هیندنبورگ، تحت فشار صدراعظم سابق فرانتس فون پاپن و دیگر محافظه کاران، هیتلر را به عنوان صدراعظم منصوب کرد. [368]

علم و فرهنگ در قرن 19 و 20

سال‌های وایمار شاهد شکوفایی علم و فرهنگ عالی آلمان بود ، قبل از اینکه رژیم نازی به زوال زندگی علمی و فرهنگی در آلمان منجر شد و بسیاری از دانشمندان و نویسندگان مشهور را مجبور به فرار کرد. دریافت کنندگان آلمانی بر جوایز نوبل علم تسلط داشتند . [369] آلمان قبل از سال 1933 بر دنیای فیزیک تسلط داشت، به رهبری هرمان فون هلمهولتز ، ویلهلم کنراد رونتگن ، آلبرت انیشتین ، اتو هان ، ماکس پلانک و ورنر هایزنبرگ . شیمی نیز تحت سلطه اساتید و محققان آلمانی در شرکتهای بزرگ شیمیایی مانند BASF و Bayer و افرادی مانند Justus von Liebig ، Fritz Haber و Emil Fischer بود . ریاضیدانان نظری گئورگ کانتور در قرن نوزدهم و دیوید هیلبرت در قرن بیستم. کارل بنز ، مخترع خودرو، و رودولف دیزل چهره های محوری مهندسی و ورنر فون براون ، مهندس موشک بودند. فردیناند کوهن ، رابرت کخ و رودولف ویرچو سه چهره کلیدی در میکروبیولوژی بودند.

از مهمترین نویسندگان آلمانی می توان به توماس مان ، هرمان هسه و برتولت برشت اشاره کرد . اسوالد اشپنگلر ، مورخ ارتجاعی، زوال غرب (1918-1923) را در مورد زوال اجتناب ناپذیر تمدن غرب نوشت و بر روشنفکران آلمان مانند مارتین هایدگر ، ماکس شلر و مکتب فرانکفورت و همچنین روشنفکران سراسر جهان تأثیر گذاشت. [370]

پس از سال 1933، طرفداران نازی " فیزیک آریایی "، به رهبری برندگان جایزه نوبل ، یوهانس استارک و فیلیپ لنارد ، نظریه نسبیت انیشتین را به عنوان نمونه ای منحط از ماتریالیسم یهودی در قلمرو علم مورد حمله قرار دادند. بسیاری از دانشمندان و انسان گرایان مهاجرت کردند. انیشتین برای همیشه به ایالات متحده نقل مکان کرد، اما برخی از دیگران پس از سال 1945 بازگشتند. [371] [372]

آلمان نازی، 1933-1945

قلمرو اروپا که توسط آلمان نازی و متحدانش در سال 1942 اشغال شد، آلمان (رایش) با تیره ترین رنگ آبی نشان داده شده است.

رژیم نازی اتحادیه‌های کارگری و اعتصاب‌ها را سرکوب کرد، که منجر به رونق شد که باعث محبوبیت حزب نازی شد ، تنها با موارد جزئی، منزوی و متعاقباً ناموفق مقاومت در میان جمعیت آلمان بر سر حکومت آنها. گشتاپو (پلیس مخفی) مخالفان سیاسی را نابود کرد و یهودیان را تحت تعقیب قرار داد و سعی کرد آنها را به تبعید وادار کند . حزب کنترل دادگاه ها، حکومت محلی و همه سازمان های مدنی به جز کلیساهای مسیحی را در دست گرفت. تمام بیان افکار عمومی تحت کنترل وزارت تبلیغات بود که از فیلم، تجمعات دسته جمعی و سخنرانی هیپنوتیزم هیتلر استفاده می کرد. دولت نازی هیتلر را به عنوان پیشوا (رهبر) خود بت می‌دانست و تمام قدرت‌ها را در دستان او می‌سپرد. تبلیغات نازی ها بر روی هیتلر متمرکز شد و "افسانه هیتلر" را ایجاد کرد - که هیتلر عاقل بود و هر اشتباه یا شکست دیگران وقتی به او توجه شود اصلاح می شود. [373] در واقع هیتلر طیف محدودی از علایق داشت و تصمیم گیری در میان مراکز قدرت متداخل و متخاصم پراکنده بود. در برخی مسائل او منفعل بود و به سادگی به فشارهای هر کسی که گوشش را داشت می پذیرفت. همه مقامات ارشد به هیتلر گزارش می‌دادند و از سیاست‌های اساسی او پیروی می‌کردند، اما هر روز از خودمختاری قابل توجهی برخوردار بودند. [374]

استقرار رژیم نازی

پرچم ملی آلمان، 1935-1945

To secure a Reichstag majority for his party, Hitler called for new elections. After the 27 February 1933 Reichstag fire, Hitler swiftly blamed an alleged Communist uprising, and convinced President Hindenburg to approve the Reichstag Fire Decree, rescinding civil liberties. Four thousand communists were arrested [375] and Communist agitation was banned. Communists and Socialists were brought into hastily prepared Nazi concentration camps, where they were at the mercy of the Gestapo, the newly established secret police force. Communist Reichstag deputies were taken into "protective custody".

Key leaders of the Nazi regime (left to right): Adolf Hitler, Hermann Göring, Joseph Goebbels and Rudolf Hess

Despite the terror and unprecedented propaganda, the last free General Elections of 5 March 1933, while resulting in 43.9% failed to give the Nazis their desired majority. Together with the German National People's Party (DNVP), however, he was able to form a slim majority government. On 23 March 1933, the Enabling Act marked the beginning of Nazi Germany,[376] allowing Hitler and his cabinet to enact laws on their own without the President or the Reichstag.[377] The Enabling Act formed the basis for the dictatorship and the dissolution of the Länder. Trade unions and all political parties other than the Nazi Party were suppressed. A centralised totalitarian state was established, no longer based on the liberal Weimar constitution. Germany withdrew from the League of Nations shortly thereafter. The coalition parliament was rigged by defining the absence of arrested and murdered deputies as voluntary and therefore cause for their exclusion as wilful absentees. The Centre Party was voluntarily dissolved in a quid pro quo with the Pope under the anti-communist Pope Pius XI for the Reichskonkordat; and by these manoeuvres Hitler achieved movement of these Catholic voters into the Nazi Party, and a long-awaited international diplomatic acceptance of his regime. The Nazis gained a larger share of their vote in Protestant areas than in Catholic areas.[378] The Communist Party was proscribed in April 1933.

Hitler used the SS and Gestapo to purge the entire SA leadership—along with a number of Hitler's political adversaries in the Night of the Long Knives from 30 June to 2 July 1934.[379] As a reward, the SS became an independent organisation under the command of the Reichsführer-SS Heinrich Himmler. Upon Hindenburg's death on 2 August 1934, Hitler's cabinet passed a law proclaiming the presidency to be vacant and transferred the role and powers of the head of state to Hitler.

Antisemitism and the Holocaust

U.S. Senator Alben W. Barkley views the bodies of prisoners at a liberated Buchenwald concentration camp in April 1945.

The Nazi regime was particularly hostile towards Jews, who became the target of unending antisemitic propaganda attacks. The Nazis attempted to convince the German people to view and treat Jews as "subhumans"[380] and immediately after the 1933 federal elections the Nazis imposed a nationwide boycott of Jewish businesses. In March 1933 the first Nazi concentration camp was established at Dachau[381] and from 1933 to 1935 the Nazi regime consolidated their power. The Law for the Restoration of the Professional Civil Service forced all Jewish civil servants to retire from the legal profession and the civil service.[382] The Nuremberg Laws banned sexual relations between Jews and Germans and only those of German or related blood were eligible to be considered citizens; the remainder were classed as state subjects, without citizenship rights.[383] This stripped Jews, Romani and others of their legal rights.[384] Jews continued to suffer persecution under the Nazi regime, exemplified by the Kristallnacht pogrom of 1938, and about half of Germany's 500,000 Jews fled the country before 1939, after which escape became almost impossible.[385]

In 1941, the Nazi leadership decided to implement a plan that they called the "Final Solution" which came to be known as the Holocaust. Under the plan, Jews and other "lesser races" along with political opponents from Germany as well as occupied countries were systematically murdered at murder sites, and starting in 1942, at extermination camps.[386] Between 1941 and 1945 Jews, Gypsies, Slavs, communists, homosexuals, the mentally and physically disabled and members of other groups were targeted and methodically murdered – the origin of the word "genocide". In total approximately 11 million people were killed during the Holocaust.[387]

Military

The 1936 Summer Olympics in Berlin – a great propaganda success for the Nazi regime

In 1935, Hitler officially re-established the Luftwaffe (air force) and reintroduced universal military service, in breach of the Treaty of Versailles; Britain, France and Italy formally protested. Hitler had the officers swear their personal allegiance to him.[388] In 1936, German troops marched into the demilitarised Rhineland.[389] As the territory was part of Germany, the British and French governments did not feel that attempting to enforce the treaty was worth the risk of war.[390] The move strengthened Hitler's standing in Germany. His reputation swelled further with the 1936 Summer Olympics in Berlin, and proved another great propaganda success for the regime as orchestrated by master propagandist Joseph Goebbels.[391]

Foreign policy

Flags of Germany, Japan, and Italy draping the facade of the Embassy of Japan on the Tiergartenstraße in Berlin (September 1940)

Hitler's diplomatic strategy in the 1930s was to make seemingly reasonable demands, threatening war if they were not met. When opponents tried to appease him, he accepted the gains that were offered, then went to the next target. That aggressive strategy worked as Germany pulled out of the League of Nations, rejected the Versailles Treaty and began to re-arm, won back the Saar, remilitarized the Rhineland, formed an alliance with Mussolini's Italy, sent massive military aid to Franco in the Spanish Civil War, annexed Austria, took over Czechoslovakia after the British and French appeasement of the Munich Agreement, formed a peace pact with Joseph Stalin's Soviet Union, and finally invaded Poland. Britain and France declared war on Germany and World War II in Europe began.[392][393]

Having established a "Rome-Berlin axis" with Benito Mussolini, and signing the Anti-Comintern Pact with Japan – which was joined by Italy a year later in 1937 – Hitler felt able to take the offensive in foreign policy. On 12 March 1938, German troops marched into Austria, where an attempted Nazi coup had been unsuccessful in 1934. When Austrian-born Hitler entered Vienna, he was greeted by loud cheers and Austrians voted in favour of the annexation of their country. After Austria, Hitler turned to Czechoslovakia, where the Sudeten German minority was demanding equal rights and self-government. At the Munich Conference of September 1938, Hitler, Mussolini, British Prime Minister Neville Chamberlain and French Prime Minister Édouard Daladier agreed upon the cession of Sudeten territory to the German Reich by Czechoslovakia. Hitler thereupon declared that all of German Reich's territorial claims had been fulfilled. However, hardly six months after the Munich Agreement Hitler used the smoldering quarrel between Slovaks and Czechs as a pretext for taking over the rest of Czechoslovakia. He then secured the return of Memel from Lithuania to Germany. Chamberlain was forced to acknowledge that his policy of appeasement towards Hitler had failed.

World War II

German-occupied Europe, September 1943

At first Germany was successful in its military operations. In less than three months (April – June 1940), Germany conquered Denmark, Norway, the Low Countries, and France. The unexpectedly swift defeat of France resulted in an upswing in Hitler's popularity and an upsurge in war fever.[394][395] Hitler made peace overtures to the new British leader Winston Churchill in July 1940, but Churchill remained dogged in his defiance with major help from U.S. President Franklin D. Roosevelt. Hitler's bombing campaign against Britain (September 1940 – May 1941) failed. Some 43,000 British civilians were killed and 139,000 wounded in the Blitz; much of London was destroyed. Germany's armed forces invaded the Soviet Union in June 1941 swept forward until they reached the gates of Moscow. The Einsatzgruppen (Nazi mobile death squads) executed all Soviet Jews that it located, while the Germans went to Jewish households and forced the families into concentration camps for labor or to extermination camps for death.

US Air Force photographs of the destruction in central Berlin in July 1945

The tide began to turn in December 1941, when the invasion of the Soviet Union hit determined resistance in the Battle of Moscow and Hitler declared war on the United States in the wake of the Japanese Pearl Harbor attack. After surrender in North Africa and losing the Battle of Stalingrad in 1942–1943, the Germans were forced into the defensive. By late 1944, the United States, Canada, France, and Great Britain were closing in on Germany in the West, while the Soviets were victoriously advancing in the East.

A Russian soldier raising the Soviet flag over the Reichstag during the Battle of Berlin

In 1944–1945, Soviet forces completely or partially liberated Romania, Bulgaria, Hungary, Yugoslavia, Poland, Czechoslovakia, Austria, Denmark, and Norway. Nazi Germany collapsed as Berlin was taken by the Soviet Union's Red Army in a fight to the death on the city streets. 2,000,000 Soviet troops took part in the assault, and they faced 750,000 German troops. 78,000–305,000 Soviets were killed, while 325,000 German civilians and soldiers were killed.[396] Hitler committed suicide on 30 April 1945. The final German Instrument of Surrender was signed on 8 May 1945, marking the end of Nazi Germany.

By September 1945, Nazi Germany and its Axis partners (mainly Italy and Japan) had all been defeated, chiefly by the forces of the Soviet Union, the United States, and Great Britain. Much of Europe lay in ruins, over 60 million people worldwide had been killed (most of them civilians), including approximately 6 million Jews and 11 million non-Jews in what became known as the Holocaust. World War II destroyed Germany's political and economic infrastructure, caused its partition, considerable loss of territory (especially in the East), and historical legacy of guilt and shame.[397]

Germany during the Cold War, 1945–1990

Territorial losses of modern Germany 1920–1945

As a consequence of the defeat of Nazi Germany in 1945 and the onset of the Cold War in 1947, the country's territory was shrunk and split between the two global blocs in the East and West, a period known as the division of Germany. Millions of refugees from Central and Eastern Europe moved west, most of them to West Germany. Two countries emerged: West Germany was a parliamentary democracy, a NATO member, a founding member of what since became the European Union as one of the world's largest economies and under allied military control until 1955,[398] while East Germany was a totalitarian Communist dictatorship controlled by the Soviet Union as a satellite of Moscow. With the collapse of Communism in Europe in 1989, reunion followed.

No one doubted Germany's economic and engineering prowess; the question was how long bitter memories of the war would cause Europeans to distrust Germany, and whether Germany could demonstrate it had rejected totalitarianism and militarism and embraced democracy and human rights.[399]

Expulsion

At the Potsdam Conference, Germany was divided into four military occupation zones by the Allies and did not regain independence until 1949. The provinces east of the Oder and Neisse rivers (the Oder-Neisse line) were transferred to Poland and Soviet Russia (Kaliningrad oblast) while Saarland separated from Germany to become a French protectorate on 17 December 1947 (joined West Germany on 1 January 1957), pending a final peace conference with Germany, which eventually never took place.[400] Most of the remaining German population was expelled. Around 6.7 million Germans living in "west-shifted" Poland, mostly within previously German lands, and the 3 million in German-settled regions of Czechoslovakia were deported west.[401]

Post-war chaos

Devastation in Berlin after the Second World War, 1945

The total of German war dead was 8% to 10% out of a prewar population of 69,000,000, or between 5.5 million and 7 million people. This included 4.5 million in the military, and between 1 and 2 million civilians. There was chaos as 11 million foreign workers and POWs left, while soldiers returned home and more than 14 million displaced German-speaking refugees from both the eastern provinces and East-Central and Eastern Europe were expelled from their native land and came to the western German lands, often foreign to them.[402] During the Cold War, the West German government estimated a death toll of 2.2 million civilians due to the flight and expulsion of Germans and through forced labour in the Soviet Union.[403][404] This figure remained unchallenged until the 1990s, when some historians put the death toll at 500,000–600,000 confirmed deaths.[405] In 2006, the German government reaffirmed its position that 2.0–2.5 million deaths occurred.

Occupation zone borders, 1947. Berlin, although within the Soviet zone, was also divided among the four occupied powers. The areas in white to the east were transferred to Poland and the Soviet Union under the terms of the Potsdam Agreement.

Denazification removed, imprisoned, or executed most top officials of the old regime, but most middle and lower ranks of civilian officialdom were not seriously affected. In accordance with the Allied agreement made at the Yalta Conference, millions of POWs were used as forced labor by the Soviet Union and other European countries.[406]

In the East, the Soviets crushed dissent and imposed another police state, often employing ex-Nazis in the dreaded Stasi. The Soviets extracted about 23% of the East German GNP for reparations, while in the West reparations were a minor factor.[407]

In 1945–1946 housing and food conditions were bad, as the disruption of transport, markets, and finances slowed a return to normal. In the West, bombing had destroyed the fourth of the housing stock,[408] and over 10 million refugees from the east had crowded in, most living in camps.[409] Food production in 1946–1948 was only two-thirds of the prewar level, while grain and meat shipments – which usually supplied 25% of the food – no longer arrived from the East. Furthermore, the end of the war brought the end of large shipments of food seized from occupied nations that had sustained Germany during the war. Coal production was down 60%, which had cascading negative effects on railroads, heavy industry, and heating.[410] Industrial production fell more than half and reached prewar levels only at the end of 1949.[411]

Allied economic policy originally was one of industrial disarmament plus building the agricultural sector. In the western sectors, most of the industrial plants had minimal bomb damage and the Allies dismantled 5% of the industrial plants for reparations.[412]

However, deindustrialization became impractical and the U.S. instead called for a strong industrial base in Germany so it could stimulate European economic recovery.[413] The U.S. shipped food in 1945–1947 and made a $600 million loan in 1947 to rebuild German industry. By May 1946 the removal of machinery had ended, thanks to lobbying by the U.S. Army. The Truman administration finally realised that economic recovery in Europe could not go forward without the reconstruction of the German industrial base on which it had previously been dependent. Washington decided that an "orderly, prosperous Europe requires the economic contributions of a stable and productive Germany".[414][415]

In 1945, the occupying powers took over all newspapers in Germany and purged them of Nazi influence. The American occupation headquarters, the Office of Military Government, United States (OMGUS) began its own newspaper based in Munich, Die Neue Zeitung. It was edited by German and Jewish émigrés who fled to the United States before the war. Its mission was to encourage democracy by exposing Germans to how American culture operated. The paper was filled with details on American sports, politics, business, Hollywood, and fashions, as well as international affairs.[416]

East Germany

Erich Honecker and guests of honor like Mikhail Gorbachev celebrate the 40th (and last) anniversary of the socialist regime of the German Democratic Republic on 7 October 1989.

On 7 October 1949, the Soviet zone became the "Deutsche Demokratische Republik" – "DDR" ("German Democratic Republic" – "GDR", simply often "East Germany"), under control of the Socialist Unity Party. Neither country had a significant army until the 1950s, but East Germany built the Stasi into a powerful secret police that infiltrated every aspect of its society.[417]

East Germany was an Eastern bloc state under political and military control of the Soviet Union through her occupation forces and the Warsaw Treaty. Political power was solely executed by leading members (Politburo) of the communist-controlled Socialist Unity Party (SED). A Soviet-style command economy was set up; later the GDR became the most advanced Comecon state. While East German propaganda was based on the benefits of the GDR's social programs and the alleged constant threat of a West German invasion, many of her citizens looked to the West for political freedoms and economic prosperity.[418]

Walter Ulbricht was the party boss from 1950 to 1971. In 1933, Ulbricht had fled to Moscow, where he served as a Comintern agent loyal to Stalin. As World War II was ending, Stalin assigned him the job of designing the postwar German system that would centralize all power in the Communist Party. Ulbricht became deputy prime minister in 1949 and secretary (chief executive) of the Socialist Unity (Communist) party in 1950.[419] Some 2.6 million people had fled East Germany by 1961 when he built the Berlin Wall to stop them – shooting those who attempted it. What the GDR called the "Anti-Fascist Protective Wall" was a major embarrassment for the program during the Cold War, but it did stabilize East Germany and postpone its collapse.[420][421] Ulbricht lost power in 1971, but was kept on as a nominal head of state. He was replaced because he failed to solve growing national crises, such as the worsening economy in 1969–1970, the fear of another popular uprising as had occurred in 1953, and the disgruntlement between Moscow and Berlin caused by Ulbricht's détente policies toward the West.

The transition to Erich Honecker (General Secretary from 1971 to 1989) led to a change in the direction of national policy and efforts by the Politburo to pay closer attention to the grievances of the proletariat. Honecker's plans were not successful, however, with the dissent growing among East Germany's population.

In 1989, the socialist regime collapsed after 40 years, despite its omnipresent secret police, the Stasi. The main reasons for its collapse included severe economic problems and growing emigration towards the West.

East Germany's culture was shaped by Communism and particularly Stalinism. It was characterized by East German psychoanalyst Hans-Joachim Maaz in 1990 as having produced a "Congested Feeling" among Germans in the East as a result of Communist policies criminalizing personal expression that deviates from government approved ideals, and through the enforcement of Communist principals by physical force and intellectual repression by government agencies, particularly the Stasi.[422] Critics of the East German state have claimed that the state's commitment to communism was a hollow and cynical tool of a ruling elite. This argument has been challenged by some scholars who claim that the Party was committed to the advance of scientific knowledge, economic development, and social progress. However, the vast majority regarded the state's Communist ideals to be nothing more than a deceptive method for government control.[422]

According to German historian Jürgen Kocka (2010):

Conceptualizing the GDR as a dictatorship has become widely accepted, while the meaning of the concept dictatorship varies. Massive evidence has been collected that proves the repressive, undemocratic, illiberal, nonpluralistic character of the GDR regime and its ruling party.[423]

West Germany (Bonn Republic)

Flag of West Germany and unified Germany, 1949 – present

On 23 May 1949, the three western occupation zones (American, British, and French) were combined into the Federal Republic of Germany (FRG, West Germany). The government was formed under Chancellor Konrad Adenauer and his conservative CDU/CSU coalition.[424] The CDU/CSU was in power during most of the period since 1949. The capital was Bonn until it was moved to Berlin in 1990. In 1990, FRG absorbed East Germany and gained full sovereignty over Berlin. At all points West Germany was much larger and richer than East Germany, which became a dictatorship under the control of the Communist Party and was closely monitored by Moscow. Germany, especially Berlin, was a cockpit of the Cold War, with NATO and the Warsaw Pact assembling major military forces in west and east. However, there was never any combat.[425]

Economic miracle

The Volkswagen Beetle was an icon of West German reconstruction.

West Germany enjoyed prolonged economic growth beginning in the early 1950s (Wirtschaftswunder or "Economic Miracle").[426] Industrial production doubled from 1950 to 1957, and gross national product grew at a rate of 9 or 10% per year, providing the engine for economic growth of all of Western Europe. Labor unions supported the new policies with postponed wage increases, minimized strikes, support for technological modernization, and a policy of co-determination (Mitbestimmung), which involved a satisfactory grievance resolution system as well as requiring representation of workers on the boards of large corporations.[427] The recovery was accelerated by the currency reform of June 1948, U.S. gifts of $1.4 billion as part of the Marshall Plan, the breaking down of old trade barriers and traditional practices, and the opening of the global market.[428] West Germany gained legitimacy and respect, as it shed the horrible reputation Germany had gained under the Nazis.

West Germany played a central role in the creation of European cooperation; it joined NATO in 1955 and was a founding member of the European Economic Community in 1958.

1948 currency reform

Berliners watching a transport bringing food and coal during the Berlin Blockade of 1948–1949

The most dramatic and successful policy event was the currency reform of 1948.[429] Since the 1930s, prices and wages had been controlled, but money had been plentiful. That meant that people had accumulated large paper assets, and that official prices and wages did not reflect reality, as the black market dominated the economy and more than half of all transactions were taking place unofficially. On 21 June 1948, the Western Allies withdrew the old currency and replaced it with the new Deutsche Mark at the rate of 1 new per 10 old. This wiped out 90% of government and private debt, as well as private savings. Prices were decontrolled, and labor unions agreed to accept a 15% wage increase, despite the 25% rise in prices. The result was that prices of German export products held steady, while profits and earnings from exports soared and were poured back into the economy. The currency reforms were simultaneous with the $1.4 billion in Marshall Plan money coming in from the United States, which was used primarily for investment.

In addition, the Marshall Plan forced German companies, as well as those in all of Western Europe, to modernize their business practices and take account of the international market. Marshall Plan funding helped overcome bottlenecks in the surging economy caused by remaining controls (which were removed in 1949), and Marshall Plan business reforms opened up a greatly expanded market for German exports. Overnight, consumer goods appeared in the stores, because they could be sold for realistic prices, emphasizing to Germans that their economy had turned a corner.[409]

The success of the currency reform angered the Soviets, who cut off all road, rail, and canal links between the western zones and West Berlin. This was the Berlin Blockade, which lasted from 24 June 1948 to 12 May 1949. In response, the U.S. and Britain launched an airlift of food and coal and distributed the new currency in West Berlin as well. The city thereby became economically integrated into West Germany.[430] Until the mid-1960s, it served as "America's Berlin", symbolizing the United States' commitment to defending its freedom, which John F. Kennedy underscored during his visit in June 1963.[431]

Adenauer

Adenauer in 1952; he forged close ties with France and the U.S. and opposed the Soviet Union and its satellite of East Germany.

Konrad Adenauer was the dominant leader in West Germany.[432] He was the first chancellor (top official) of the FRG and until his death was the founder and leader of the Christian Democratic Union (CDU), a coalition of conservatives, ordoliberals, and adherents of Protestant and Catholic social teaching that dominated West Germany politics for most of its history. During his chancellorship, the West Germany economy grew quickly, and West Germany established friendly relations with France, participated in the emerging European Union, established the country's armed forces (the Bundeswehr), and became a pillar of NATO as well as firm ally of the United States. Adenauer's government also commenced the long process of reconciliation with the Jews and Israel after the Holocaust.[433]

Erhard

Ludwig Erhard was in charge of economic policy as economics director for the British and American occupation zones and was Adenauer's long-time economics minister. Erhard's decision to lift many price controls in 1948 (despite opposition from both the social democratic opposition and Allied authorities), plus his advocacy of free markets, helped set the Federal Republic on its strong growth from wartime devastation.[434] Norbert Walter, a former chief economist at Deutsche Bank, argues that "Germany owes its rapid economic advance after World War II to the system of the Social Market Economy, established by Ludwig Erhard."[435][436] Erhard was politically less successful when he served as the CDU Chancellor from 1963 until 1966. Erhard followed the concept of a social market economy, and was in close touch with professional economists. Erhard viewed the market itself as social and supported only a minimum of welfare legislation. However, Erhard suffered a series of decisive defeats in his effort to create a free, competitive economy in 1957; he had to compromise on such key issues as the anti-cartel legislation. Thereafter, the West German economy evolved into a conventional west European welfare state.[437]

Meanwhile, in adopting the Godesberg Program in 1959, the Social Democratic Party of Germany (SPD) largely abandoned Marxism ideas and embraced the concept of the market economy and the welfare state. Instead it now sought to move beyond its old working class base to appeal the full spectrum of potential voters, including the middle class and professionals. Labor unions cooperated increasingly with industry, achieving labor representation on corporate boards and increases in wages and benefits.[438]

Grand coalition

Willy Brandt, German Chancellor and Nobel Peace Prize laureate of 1971

In 1966, Erhard lost support and Kurt Kiesinger was elected as Chancellor by a new CDU/CSU-SPD alliance combining the two largest parties. Social democratic (SPD) leader Willy Brandt was Deputy Federal Chancellor and Foreign Minister. The 1966–1969 Grand Coalition reduced tensions with the Soviet bloc nations and establishing diplomatic relations with Czechoslovakia, Romania and Yugoslavia.

Guest workers

With a booming economy short of unskilled workers, especially after the Berlin Wall cut off the steady flow of East Germans, the FRG negotiated migration agreements with Italy (1955), Spain (1960), Greece (1960), and Turkey (1961) that brought in hundreds of thousands of temporary guest workers, called Gastarbeiter. In 1968, the FRG signed a guest worker agreement with Yugoslavia that employed additional guest workers. Gastarbeiter were young men who were paid full-scale wages and benefits, but were expected to return home in a few years.[439]

The agreement with Turkey ended in 1973 but few workers returned because there were few good jobs in Turkey.[440] By 2010 there were about 4 million people of Turkish descent in Germany. The generation born in Germany attended German schools, but had a poor command of either German or Turkish, and had either low-skilled jobs or were unemployed.[441][442]

Brandt and Ostpolitik

Brandt (left) and Willi Stoph in 1970, the first encounter of a Federal Chancellor with his East German counterpart

Willy Brandt was the leader of the Social Democratic Party in 1964–1987 and West German Chancellor in 1969–1974. Under his leadership, the German government sought to reduce tensions with the Soviet Union and improve relations with the German Democratic Republic, a policy known as the Ostpolitik.[426] Relations between the two German states had been icy at best, with propaganda barrages in each direction. The heavy outflow of talent from East Germany prompted the building of the Berlin Wall in 1961, which worsened Cold War tensions and prevented East Germans from travel. Although anxious to relieve serious hardships for divided families and to reduce friction, Brandt's Ostpolitik was intent on holding to its concept of "two German states in one German nation".

Ostpolitik was opposed by the conservative elements in Germany, but won Brandt an international reputation and the Nobel Peace Prize in 1971.[443] In September 1973, both West and East Germany were admitted to the United Nations. The two countries exchanged permanent representatives in 1974, and, in 1987, East Germany's leader Erich Honecker paid an official state visit to West Germany.[444]

Economic crisis of 1970s

Helmut Schmidt, left, with French President Valéry Giscard d'Estaing (1977)

After 1973, Germany was hard hit by a worldwide economic crisis, soaring oil prices, and stubbornly high unemployment, which jumped from 300,000 in 1973 to 1.1 million in 1975. The Ruhr region was hardest hit, as its easy-to-reach coal mines petered out, and expensive German coal was no longer competitive. Likewise the Ruhr steel industry went into sharp decline, as its prices were undercut by lower-cost suppliers such as Japan. The welfare system provided a safety net for the large number of unemployed workers, and many factories reduced their labor force and began to concentrate on high-profit specialty items. After 1990 the Ruhr moved into service industries and high technology. Cleaning up the heavy air and water pollution became a major industry in its own right. Meanwhile, formerly rural Bavaria became a high-tech center of industry.[412]

A spy scandal forced Brandt to step down as Chancellor while remaining as party leader. He was replaced by Helmut Schmidt (b. 1918), of the SPD, who served as Chancellor in 1974–1982. Schmidt continued the Ostpolitik with less enthusiasm. He had a PhD in economics and was more interested in domestic issues, such as reducing inflation. The debt grew rapidly as he borrowed to cover the cost of the ever more expensive welfare state.[445] After 1979, foreign policy issues grew central as the Cold War turned hot again. The German peace movement mobilized hundreds of thousands of demonstrators to protest against American deployment in Europe of new medium-range ballistic missiles. Schmidt supported the deployment but was opposed by the left wing of the SPD and by Brandt.

The pro-business Free Democratic Party (FDP) had been in coalition with the SPD, but now it changed direction.[446] Led by Finance Minister Otto Graf Lambsdorff the FDP adopted the market-oriented "Kiel Theses" in 1977; it rejected the Keynesian emphasis on consumer demand, and proposed to reduce social welfare spending, and try to introduce policies to stimulate production and facilitate jobs. Lambsdorff argued that the result would be economic growth, which would itself solve both the social problems and the financial problems. As a consequence, the FDP switched allegiance to the CDU and Schmidt lost his parliamentary majority in 1982. For the only time in West Germany's history, the government fell on a vote of no confidence.[409][447]

Kohl

Helmut Kohl became first chancellor of a reunified Germany.

Helmut Kohl brought the conservatives back to power with a CDU/CSU-FDP coalition in 1982, and served as Chancellor until 1998.[426] He orchestrated reunification with the approval of all the Four Powers from World War II, who still had a voice in German affairs.[448] He lost in the left's biggest landslide victory in 1998, and was succeeded by the SPD's Gerhard Schröder.[449]

Reunification

During the summer of 1989, rapid changes known as peaceful revolution or Die Wende took place in East Germany, which quickly led to German reunification.[426] Growing numbers of East Germans emigrated to West Germany, many via Hungary after Hungary's reformist government opened its borders.

Otto von Habsburg, who played a leading role in opening the Iron Curtain

The opening of the Iron Curtain between Austria and Hungary at the Pan-European Picnic in August 1989 then triggered a chain reaction, at the end of which there was no longer a GDR and the Eastern Bloc had disintegrated. Otto von Habsburg's idea developed the greatest mass exodus since the construction of the Berlin Wall and it was shown that the USSR and the rulers of the Eastern European satellite states were not ready to keep the Iron Curtain effective. This made their loss of power visible and clear that the GDR no longer received effective support from the other communist Eastern Bloc countries.[450][451][452] Thousands of East Germans then tried to reach the West by staging sit-ins at West German diplomatic facilities in other East European capitals, most notably in Prague. The exodus generated demands within East Germany for political change, and mass demonstrations in several cities continued to grow.[453]

The fall of the Berlin Wall, November 1989

Unable to stop the growing civil unrest, Erich Honecker was forced to resign in October, and on 9 November, East German authorities unexpectedly allowed East German citizens to enter West Berlin and West Germany. Hundreds of thousands of people took advantage of the opportunity; new crossing points were opened in the Berlin Wall and along the border with West Germany. This led to the acceleration of the process of reforms in East Germany that ended with the dissolution of East Germany and the German reunification that came into force on 3 October 1990.[454]

Federal Republic of Germany, 1990–present

Germany in its modern borders
The Reichstag in Berlin – the seat of German parliament since 1999.

The SPD/Green coalition won the 1998 elections and SPD leader Gerhard Schröder positioned himself as a centrist "Third Way" candidate in the mold of U.K. Prime Minister Tony Blair and U.S. President Bill Clinton. Schröder proposed Agenda 2010, a significant downsizing of the welfare state with five goals: tax cuts; labor market deregulation, especially relaxing rules protecting workers from dismissal and setting up Hartz concept job training; modernizing the welfare state by reducing entitlements; decreasing bureaucratic obstacles for small businesses; and providing new low-interest loans to local governments.[455]

On 26 December 2004 during Boxing Day celebration, about more than nearly 540 Germans have died and many more thousands of Germans are missing from Indian Ocean tsunami from Indonesian earthquake while vacationing in Southern Thailand.[citation needed]

In 2005, after the SPD lost to the Christian Democratic Union (CDU) in North Rhine-Westphalia, Gerhard Schröder announced he would call federal elections "as soon as possible". A motion of confidence was subsequently defeated after Schröder urged members not to vote for his government to trigger new elections. In response, a grouping of left-wing SPD dissidents and the neo-communist Party of Democratic Socialism agreed to run on a joint ticket in the general election, with Schröder's rival Oskar Lafontaine leading the new group.

In the 2005 elections, Angela Merkel became the first female chancellor. In 2009 the German government approved a €50 billion stimulus plan.[456] Among the major German political projects of the early 21st century are the advancement of European integration, the energy transition (Energiewende) for a sustainable energy supply, the debt brake for balanced budgets, measures to increase the fertility rate (pronatalism), and high-tech strategies for the transition of the German economy, summarised as Industry 4.0.[457]From 2005 to 2009 and 2013 to 2021, Germany was ruled by a grand coalition led by the CDU's Angela Merkel as chancellor. From 2009 to 2013, Merkel headed a centre-right government of the CDU/CSU and FDP.[458]

German chancellor Angela Merkel with José Barroso in 2007 promoting the Treaty of Lisbon to reform the EU

Together with France, Italy, Netherlands, and other EU member nations, Germany has played the leading role in the European Union. Germany (especially under Chancellor Helmut Kohl) was one of the main supporters of admitting many East European countries to the EU. Germany is at the forefront of European states seeking to exploit the momentum of monetary union to advance the creation of a more unified and capable European political, defence and security apparatus. German Chancellor Schröder expressed an interest in a permanent seat for Germany in the UN Security Council, identifying France, Russia, and Japan as countries that explicitly backed Germany's bid. Germany formally adopted the Euro on 1 January 1999 after permanently fixing the Deutsche Mark rate on 31 December 1998.[459][460]

Since 1990, German Bundeswehr has participated in a number of peacekeeping and disaster relief operations abroad. Since 2002, German troops formed part of the International Security Assistance Force in the War in Afghanistan, resulting in the first German casualties in combat missions since World War II.

In light of the worldwide Great Recession that began in 2008, Germany did not experience as much economic hardship as other European nations. Germany later sponsored a massive financial rescue in the wake of the Eurozone crisis which affected the German economy.

Following the 2011 earthquake and tsunami in Japan, which led to the Fukushima nuclear disaster, German public opinion turned sharply against nuclear power in Germany, which at the time produced a fourth of the electricity supply. In response Merkel announced plans to close down the nuclear power plants over the following decade, and a commitment to rely more heavily on wind and other alternative energy sources, in addition to coal and natural gas.[461]

Germany was affected by the European migrant crisis in 2015 as it became the final destination of choice for many asylum seekers from Africa and the Middle East entering the EU. The country took in over a million refugees and migrants and developed a quota system which redistributed migrants around its federal states based on their tax income and existing population density.[462] The decision by Merkel to authorize unrestricted entry led to heavy criticism in Germany as well as within Europe.[463][464] This was a major factor in the rise of the far-right party Alternative for Germany which entered the Bundestag in the 2017 federal election.[465]

German government response to the COVID-19 pandemic (2020-22)

In January 2020, Germany has confirmed the first case of novel coronavirus, found from Wuhan, China. In March 2020, Germany went to the national lockdowns, which was greatly affected by the pandemic, and greatly impact on German economy, healthcare system, and society, and also commended for being an effective model for instituting methods of curbing infections and deaths, but lost this status by the end of the year due to rising number of cases, hospitalizations, and deaths. In December 2020, COVID-19 vaccines began to be administered in Germany. Unfortunately, from June 2021 to the end of March 2022, Germany has might seeing a new surge of huge COVID-19 infection wave, fueled by the highly transmissible Deltacron hybrid variant, which is combined of Delta and Omicron mutations. However, Germany has suffered from a recombination event of Deltacron, which was caused of less access to vaccine shortage in the first quarter. As of May 2022, Germany has reported 140,292 COVID-19-related deaths, the fifth highest mortality toll (Behind Russia, the United Kingdom, Italy, and France), out of 2 million deaths in Europe.[466]

On 8 April 2022 just after the first two years of pandemic, Germany joined France, Italy, Netherlands, Belgium, Luxembourg, Austria, Switzerland, Greece, Turkey, and Cyprus were lifted all COVID-19 restrictions, measures, and state of emergencies up in the future.[citation needed]

Post-COVID period (Since 2022)

On 8 December 2021 just three months after Germany's centre-left Social Democrats (SPD) narrowly won the federal election, ending 16 years of conservative-led rule under Angela Merkel, Social Democrat Olaf Scholz was sworn in as Germany's new chancellor. He formed a coalition government with the Green Party and the liberal Free Democrats.[467][468]

In February 2022, Frank-Walter Steinmeier was elected for a second five-year term as Germany's president. Although largely ceremonial post, he has been seen as a symbol of consensus and continuity.[469]

After Russia's Feb. 24 invasion of Ukraine in 2022, Germany's previous foreign policy towards Russia (traditional Ostpolitik) has been severely criticized for having been too credulous and soft.[470] Following concerns from the 2022 Russian invasion of Ukraine, Germany announced a major shift in policy, pledging a €100 billion special fund for the Bundeswehr – to remedy years of underinvestment – along with raising the budget to above 2% GDP.[471]As of April 2023, over 1.06 million refugees from Ukraine were recorded in Germany.[472]

As of December 2023, Germany is the fourth largest economy in the world after the United States, China and Japan and the largest economy in Europe. It is the third largest export nation in the world.[473]

See also

Notes

  1. ^ "By no means all the Imperial Estates, for example, participated in the Reichstag. Not every vassal of the emperor, even in the German lands, participated in the emerging political system from the start. In the period around 1500 what might be described as the political nation was largely confined to the south, to the old Hohenstaufen core territories south of the Main and the Saale, to the areas between Alsace in the west and the Austrian duchies in the east, where the Habsburgs had extended their territories and around them, their clientele.", pg. 39.[167]
  2. ^ "[...] it is a tribute to his success that what emerged by the end of his reign was not an oligarchy of princes but a strengthened monarchy", pg. 75; "The Reich emerged from the reforms of 1495 and 1500 as a polity in which the emperor and the Estates coexisted, but also competed, in uneasy equilibrium", pg. 95.[169]
  3. ^ In the end, while the Reformation emphasis on Protestants reading the Scriptures was one factor in the development of literacy, the impact of printing itself, the wider availability of printed works at a cheaper price, and the increasing focus on education and learning as key factors in obtaining a lucrative post, were also significant contributory factors.[184]

References

  1. ^ McRae, Mike (6 November 2019). "We Just Found an 11-Million-Year-Old Ancestor That Hints How Humans Began to Walk". ScienceAlert.
  2. ^ Wagner, Günther A. (2010). "Radiometric dating of the type-site for Homo heidelbergensis at Mauer, Germany". Proceedings of the National Academy of Sciences. 107 (46): 19726–19730. Bibcode:2010PNAS..10719726W. doi:10.1073/pnas.1012722107. PMC 2993404. PMID 21041630.
  3. ^ Fiedler, Lutz; Humburg, Christian; Klingelhöfer, Horst; Stoll, Sebastian; Stoll, Manfred (2019). "Several Lower Palaeolithic Sites along the Rhine Rift Valley, Dated from 1.3 to 0.6 Million Years". Humanities. 8 (3): 129. doi:10.3390/h8030129.
  4. ^ Trnka, Gerhard (2007). Rezension zu: H. Thieme (Hrsg.): Die Schöninger Speere, ...es sind acht Speere...(There are eight javelins). H-Soz-Kult. ISBN 978-3-8062-2164-0. Retrieved 1 March 2019.
  5. ^ Kleinhubbert, Guido (20 April 2020). "Vogelkiller aus der Steinzeit". SPIEGEL Akademie. Retrieved 23 April 2020.
  6. ^ http://stanzon.husemann.net/download.php?id=201533&type=T [bare URL]
  7. ^ Tattersall, Ian; Schwartz, Jeffrey H. (22 June 1999). "Hominids and hybrids: The place of Neanderthals in human evolution". Proceedings of the National Academy of Sciences. 96 (13). National Academy of Sciences: 7117–7119. Bibcode:1999PNAS...96.7117T. doi:10.1073/pnas.96.13.7117. PMC 33580. PMID 10377375.
  8. ^ Smith, Geoff M.; Ruebens, Karen; Zavala, Elena Irene; Sinet-Mathiot, Virginie; Fewlass, Helen; Pederzani, Sarah; Jaouen, Klervia; Mylopotamitaki, Dorothea; Britton, Kate; Rougier, Hélène; Stahlschmidt, Mareike; Meyer, Matthias; Meller, Harald; Dietl, Holger; Orschiedt, Jörg; Krause, Johannes; Schüler, Tim; McPherron, Shannon P.; Weiss, Marcel; Hublin, Jean-Jacques; Welker, Frido (31 January 2024). "The ecology, subsistence and diet of ~45,000-year-old Homo sapiens at Ilsenhöhle in Ranis, Germany". Nature Ecology & Evolution. 8 (3): 564–577. Bibcode:2024NatEE...8..564S. doi:10.1038/s41559-023-02303-6. PMC 10927544. PMID 38297138.
  9. ^ Conard, Nicholas J. (2009). "A female figurine from the basal Aurignacian of Hohle Fels Cave in southwestern Germany". Nature. 459 (7244): 248–252. Bibcode:2009Natur.459..248C. doi:10.1038/nature07995. PMID 19444215. S2CID 205216692.
  10. ^ "Ice Age Lion Man is the world's earliest figurative sculpture – The Art Newspaper". The Art Newspaper. Archived from the original on 10 August 2014. Retrieved 24 November 2013.[better source needed]
  11. ^ "The Venus of Hohle Fels". donsmaps.com.
  12. ^ "Earliest music instruments found". BBC News. 25 May 2012.
  13. ^ Fernández, Eva (5 June 2014). "Ancient DNA Analysis of 8000 B.C. Near Eastern Farmers Supports an Early Neolithic Pioneer Maritime Colonization of Mainland Europe through Cyprus and the Aegean Islands". PLOS Genetics. 10 (6): e1004401. doi:10.1371/journal.pgen.1004401. PMC 4046922. PMID 24901650.
  14. ^ "3400 BC: The oldest evidence for the use of the wheel and wagon originates from Northern Germany". Kiel University. 2022.
  15. ^ "Nebra Sky Disc". Halle State Museum of Prehistory.
  16. ^ Haak, Wolfgang; Lazaridis, Iosif; Patterson, Nick; Rohland, Nadin; Mallick, Swapan; Llamas, Bastien; Brandt, Guido; Nordenfelt, Susanne; Harney, Eadaoin; Stewardson, Kristin; Fu, Qiaomei; Mittnik, Alissa; Bánffy, Eszter; Economou, Christos; Francken, Michael; Friederich, Susanne; Pena, Rafael Garrido; Hallgren, Fredrik; Khartanovich, Valery; Khokhlov, Aleksandr; Kunst, Michael; Kuznetsov, Pavel; Meller, Harald; Mochalov, Oleg; Moiseyev, Vayacheslav; Nicklisch, Nicole; Pichler, Sandra L.; Risch, Roberto; Rojo Guerra, Manuel A.; Roth, Christina; Szécsényi-Nagy, Anna; Wahl, Joachim; Meyer, Matthias; Krause, Johannes; Brown, Dorcas; Anthony, David; Cooper, Alan; Alt, Kurt Werner; Reich, David (11 June 2015). "Massive migration from the steppe was a source for Indo-European languages in Europe". Nature. 522 (7555): 207–211. arXiv:1502.02783. Bibcode:2015Natur.522..207H. doi:10.1038/nature14317. PMC 5048219. PMID 25731166.
  17. ^ Iñigo Olalde (8 March 2018). "The Beaker Phenomenon and the Genomic Transformation of Northwest Europe". Nature. 555 (7695). National Center for Biotechnology: 190–196. Bibcode:2018Natur.555..190O. doi:10.1038/nature25738. PMC 5973796. PMID 29466337.
  18. ^ Louwen, A.J (2021). Breaking and making the ancestors. Piecing together the urnfield mortuary process in the Lower-Rhine-Basin, c. 1300–400 BC (PhD). Leiden University.
  19. ^ Probst, Ernst (1996). Deutschland in der Bronzezeit : Bauern, Bronzegiesser und Burgherren zwischen Nordsee und Alpen. München: C. Bertelsmann. p. 258. ISBN 978-3570022375.
  20. ^ Chadwick and Corcoran, Nora and J.X.W.P. (1970). The Celts. Penguin Books. pp. 28–29.
  21. ^ Saupe, Tina; Montinaro, Francesco; Scaggion, Cinzia; Carrara, Nicola; Kivisild, Toomas; D’Atanasio, Eugenia; Hui, Ruoyun; Solnik, Anu; Lebrasseur, Ophélie; Larson, Greger; Alessandri, Luca; Arienzo, Ilenia; De Angelis, Flavio; Rolfo, Mario Federico; Skeates, Robin; Silvestri, Letizia; Beckett, Jessica; Talamo, Sahra; Dolfini, Andrea; Miari, Monica; Metspalu, Mait; Benazzi, Stefano; Capelli, Cristian; Pagani, Luca; Scheib, Christiana L. (June 2021). "Ancient genomes reveal structural shifts after the arrival of Steppe-related ancestry in the Italian Peninsula". Current Biology. 31 (12): 2576–2591.e12. Bibcode:2021CBio...31E2576S. doi:10.1016/j.cub.2021.04.022. hdl:11585/827581. PMID 33974848. S2CID 234471370.
  22. ^ Aneli, Serena; Caldon, Matteo; Saupe, Tina; Montinaro, Francesco; Pagani, Luca (October 2021). "Through 40,000 years of human presence in Southern Europe: the Italian case study". Human Genetics. 140 (10): 1417–1431. doi:10.1007/s00439-021-02328-6. PMC 8460580. PMID 34410492.
  23. ^ Saupe et al. 2021 "The results suggest that the Steppe-related ancestry component could have first arrived through Late N/Bell Beaker groups from Central Europe."
  24. ^ a b "Celtic City: Staatliche Schlösser und Gärten Baden-Württemberg". www.heuneburg-pyrene.de. Retrieved 31 July 2024.
  25. ^ "Heuneburg (Herbertingen-Hundersingen)". Landeskunde Online. Retrieved 17 April 2020.
  26. ^ Herodotus (1857). Herodoti Musae. in bibliopolio Hahniano.
  27. ^ Herodotus (1829). Herodoti historiarum libri IX. G. Fr. Meyer. pp. 110–.
  28. ^ Gimbutas, Marija (25 August 2011). Bronze Age cultures in Central and Eastern Europe. Walter de Gruyter. pp. 100–. ISBN 978-3-1116-6814-7.
  29. ^ Milisauskas, Sarunas (30 June 2002). European Prehistory: A Survey. Springer Science & Business Media. pp. 363–. ISBN 978-0-3064-7257-2.
  30. ^ Rankin, David; H. D. Rankin (1996). Celts and the Classical World. Psychology Press. ISBN 978-0-4151-5090-3.
  31. ^ Kinder, Hermann (1988), Penguin Atlas of World History, vol. I, London: Penguin, p. 108, ISBN 0-14-051054-0.
  32. ^ "Languages of the World: Germanic languages". The New Encyclopædia Britannica. Chicago, IL, United States: Encyclopædia Britannica, Inc. 1993. ISBN 0-85229-571-5.
  33. ^ Liebeschuetz, Wolf (2015). "The Debate about the Ethnogenesis of the Germanic Tribes". East and West in Late Antiquity. pp. 85–100. doi:10.1163/9789004289529_007. ISBN 978-90-04-28952-9.
  34. ^ Kristinsson 2010, p. 147: "In the 1st century BC it was the Suebic tribes who were expanding most conspicuously. [...] Originating from central Germania, they moved to the south and southwest. [...] As Rome was conquering the Gauls, Germans were expanding to meet them, and this was the threat from which Caesar claimed to be saving the Gauls. [...] For the next half-century the expansion concentrated on southern Germany and Bohemia, assimilating or driving out the previous Gallic or Celtic inhabitants. The oppida in this area fell and were abandoned one after another as simple, egalitarian Germanic societies replaced the complex, stratified Celtic ones."
  35. ^ Green 2003, p. 29: "Greek may have followed the Persians in devising its terms for their military formations, but the Goths were dependent [...] on Iranians of the Pontic region for terms which followed the Iranian model more closely in using the cognate Gothic term for the second element of its compounds. (Gothic dependence on Iranian may have gone even further, affecting the numeral itself, if we recall that the two Iranian loanwords in Crimean Gothic are words for 'hundred' and 'thousand')."
  36. ^ Fortson 2011, p. 433: "Baltic territory began to shrink shortly before the dawn of the Christian era due to the Gothic migrations into their southwestern territories [...]."
  37. ^ Green 2000, pp. 172–173: "Jordanes [...] mentions the Slavs (Getica 119) and associates them more closely than the Balts with the center of Gothic power. [...] This location of the early Slavs partly at least in the region covered by the Cernjahov culture, together with their contacts (warlike or not) with the Goths under Ermanric and almost certainly before, explains their openness to Gothic loanword influence. That this may have begun early, before the expansion of the Slavs from their primeval habitat, is implied by the presence of individual loan-words in a wide range of Slavonic languages."
  38. ^ Claster 1982, p. 35.
  39. ^ Brown, Robert D. (2013). "Caesar's Description of Bridging the Rhine (Bellum Gallicum 4.16–19): A Literary Analysis". Classical Philology. 108: 41–53. doi:10.1086/669789. S2CID 162278924.
  40. ^ Julius Caesar, Commentarii de Bello Gallico 1.31–53
  41. ^ C. Julius Caesar. "C. Julius Caesar, Gallic War". Perseus Project. Retrieved 20 March 2019.
  42. ^ Bordewich 2005.
  43. ^ Ozment 2004, pp. 2–21.
  44. ^ Fichtner 2009, p. xlviii.
  45. ^ "The Journal of the Anthropological Society of Bombay". The Journal of the Anthropological Society of Bombay. 10: 647. 1917.
  46. ^ Ramirez-Faria 2007, p. 267.
  47. ^ Rüger 2004, pp. 527–528.
  48. ^ "Lecture 23 – Rome of Constantine and a New Rome: Overview". Open Yale Courses. Yale University. Retrieved 22 November 2021.
  49. ^ Bowman, Garnsey & Cameron 2005, p. 442.
  50. ^ Heather 2010.
  51. ^ Halsall, Guy (20 December 2007). Barbarian Migrations and the Roman West, 376–568. Cambridge University Press. pp. 1ff. ISBN 978-0-5214-3491-1.
  52. ^ Heather 2006, p. 349: "By 469, just sixteen years after [Attila's] death, the last of the Huns were seeking asylum inside the eastern Roman Empire."
  53. ^ "The Roman Decline". Empires Besieged. Amsterdam: Time-Life Books. 1988. p. 38. ISBN 0-7054-0974-0. OL 11194180M. For on the bitterly cold night of December 31, 406, there was apparently no Roman army on guard when a host of Vandal, Alan, Suevi and Burgundian warriors, with their families and possessions, crossed the frozen Rhine and headed southwest through Gaul. This time, Rome's frontiers had been breached by barbarians who meant to stay.
  54. ^ Bradbury 2004, p. 154: "East Francia consisted of four main principalities, the stem duchies – Saxony, Bavaria, Swabia and Franconia."
  55. ^ Rodes 1964, p. 3: "It was plagued by the existence of immensely strong tribal duchies, such as Bavaria, Swabia, Thuringia, and Saxony – often referred to as stem duchies, from the German word Stamm, meaning tribe [...]."
  56. ^ Historicus 1935, p. 50: "Franz von Lothringen muß sein Stammherzogtum an Stanislaus Leszinski, den französischen Kandidaten für Polen, ueberlassen [...]. [Francis of Lorraine had to bequeath his stem-duchy to Stanislaus Leszinski, the French candidate for the Polish crown [...].]"
  57. ^ Compare:Langer, William Leonard, ed. (1968). "ANCIENT HISTORY". An encyclopedia of world history: ancient, medieval and modern, chronologically arranged (4 ed.). Harrap. p. 174. These stem duchies were: Franconia [...]; Lorraine (not strictly a stem duchy but with a tradition of unity); Swabia [...] .
  58. ^ Clover, Frank M. (1999), "A Game of Bluff: The Fate of Sicily after A.D. 476", Historia: Zeitschrift für Alte Geschichte, 48 (1): 235–244, JSTOR 4436542, p. 237.
  59. ^ a b Wilson 2016, p. 24.
  60. ^ "Gregory of Tours (539–594): The Conversion of Clovis, 42. When they were dead Clovis received all their kingdom and treasures". Sourcebooks. Retrieved 2 March 2019.
  61. ^ Kibler 1995, p. 1159: "From time to time, Austrasia received a son of the Merovingian king as an autonomous ruler."
  62. ^ Bachrach, Bernard S. (1972). Merovingian Military Organization, 481–751. U of Minnesota Press. pp. 9–. ISBN 978-0-8166-5700-1.
  63. ^ Thompson, James Westfall (1928). "Old Saxony". Feudal Germany. University of Chicago Press. pp. 167ff. Retrieved 4 March 2019.
  64. ^ Van Dam 1995, p. 222: "Surrounding the core of Frankish kingdoms were other regions more or less subservient to the Merovingian kings. In some regions the Merovingians appointed, or perhaps simply acknowledged, various dukes, such as the duke of the Alamans, the duke of the Vascones in the western Pyrenees, and the duke of the Bavarians. [...] Since these dukes, unlike those who served at the court of the Merovingians or administered particular regions in the Merovingian kingdoms, ruled over distinct ethnic groups, they had much local support and tended to act independently of the Merovingians, and even to make war on them occasionally."
  65. ^ Moreland, John; Van de Noort, Robert (1992). "Integration and Social Reproduction in the Carolingian Empire". World Archaeology. 23 (3): 320–334. doi:10.1080/00438243.1992.9980183. JSTOR 124766.
  66. ^ Damminger 2003, p. 74: "The area of Merovingian settlement in southwest Germany was pretty much confined to the so called 'Altsiedelland', those fertile regions which had been under the plough since neolithic times [...]."
  67. ^ Drew 2011, pp. 8–9: "Some of the success of the Merovingian Frankish rulers may be their acceptance of the personality of law policy. Not only did Roman law remain in use among Gallo-Romans and churchmen, Burgundian law among the Burgundians, and Visigothic law among the Visigoths, but the more purely Germanic peoples of the eastern frontier were allowed to retain their own 'national' law."
  68. ^ Hen 1995, p. 17: "Missionaries, mainly from the British Isles, continued to operate in the Merovingian kingdoms throughout the sixth to the eighth centuries. Yet, their efforts were directed at the fringes of the Merovingian territory, that is, at Frisia, north-east Austrasia and Thuringia. These areas were hardly Romanised, if at all, and therefore lacked any social, cultural or physical basis for the expansion of Christianity. These areas stayed pagan long after Merovingian society completed its conversion, and thus attracted the missionaries' attention. [...] Moreover, there is evidence of missionary and evangelising activity from Merovingian Gual, out of places like Metz, Strasbourg or Worms, into the 'pagan regions' [...]."
  69. ^ Frassetto, Michael (2003). Encyclopedia of Barbarian Europe: Society in Transformation. ABC-CLIO. pp. 90–. ISBN 978-1-5760-7263-9.
  70. ^ Wilson 2016, p. 25.
  71. ^ Arnason, Johann P.; Kurt A. Raaflaub (23 December 2010). The Roman Empire in Context: Historical and Comparative Perspectives. John Wiley & Sons. pp. 212–. ISBN 978-1-4443-9020-9.
  72. ^ Wilson 2016, p. 26.
  73. ^ Wilson 2016, pp. 26–27.
  74. ^ a b c Nelson, Janet L. (1998), Charlemagne's church at Aachen, vol. 48, History Today, pp. 62–64
  75. ^ Benham, Jenny (2018). "Treaty of Verdun (843)". The Encyclopedia of Diplomacy. pp. 1–5. doi:10.1002/9781118885154.dipl0494. ISBN 978-1-118-88791-2.
  76. ^ a b Schulman 2002, pp. 325–327.
  77. ^ "Aachen Cathedral". UNESCO World Heritage Centre, Outstanding Universal Value. Retrieved 18 March 2019.
  78. ^ Barraclough 1984, p. 59.
  79. ^ Reuter, Timothy (25 March 2011). "The "Imperial Church System" of the Ottonian and Salian Rulers: a Reconsideration". The Journal of Ecclesiastical History. 33 (3). Cambridge Press: 347–374. doi:10.1017/S0022046900026245. S2CID 159994750.
  80. ^ Hooper, Nicholas; Bennett, Matthew (26 January 1996). The Cambridge Illustrated Atlas of Warfare: The Middle Ages, 768–1487. Cambridge University Press. pp. 30–. ISBN 978-0-5214-4049-3.
  81. ^ Ring, Trudy; Watson, Noelle; Schellinger, Paul (28 October 2013). Northern Europe: International Dictionary of Historic Places. Routledge. pp. 124–. ISBN 978-1-1366-3944-9.
  82. ^ "Collegiate Church, Castle and Old Town of Quedlinburg". UNESCO World Heritage Centre. United Nations Educational, Scientific, and Cultural Organization. Retrieved 25 June 2022.
  83. ^ Dirscherl, Simon (23 May 2005). "The clerical reform movement and the investiture controversy". University Passau. Archived from the original on 7 March 2019. Retrieved 6 March 2019.
  84. ^ Uta-Renate Blumenthal (1988). The Investiture Controversy: Church and Monarchy from the Ninth to the Twelfth Century. University of Pennsylvania Press. ISBN 978-0-8122-1386-7. JSTOR j.ctt3fht77.
  85. ^ "What is the significance of the "Investiture Controversy?"". E Notes. Retrieved 2 March 2019.
  86. ^ Baldwin, Marshall W., ed. (1969). A History of the Crusades. Vol. I: The first hundred years. Madison: University of Wisconsin. Retrieved 2 March 2019.
  87. ^ Crawford, Paul. "The Military OrdersL Intrioduction". ORB Encyclopedia. Archived from the original on 6 October 2014. Retrieved 2 March 2019.
  88. ^ "The Official Name of the Holy Roman Empire". Holy Roman Empire Association. Retrieved 2 March 2019.
  89. ^ Wilson 2016, p. 19.
  90. ^ Day 1914, p. 252.
  91. ^ Thompson 1931, pp. 146–179.
  92. ^ Translation of the grant of privileges to merchants in 1229: Halsall, Paul. "Medieval Sourcebook: Privileges Granted to German Merchants at Novgorod, 1229". Fordham.edu. Retrieved 6 March 2019.
  93. ^ Istvan Szepesi, "Reflecting the Nation: The Historiography of Hanseatic Institutions". Waterloo Historical Review 7 (2015). online Archived 5 September 2017 at the Wayback Machine
  94. ^ Rothbard, Murray N. (23 November 2009). "The Great Depression of the 14th Century". Mises Institute. Retrieved 14 March 2019.
  95. ^ Murray, Alan V. (15 May 2017). The North-Eastern Frontiers of Medieval Europe: The Expansion of Latin Christendom in the Baltic Lands. Taylor & Francis. pp. 23–. ISBN 978-1-3518-8483-9.
  96. ^ Berend, Nora (15 May 2017). The Expansion of Central Europe in the Middle Ages. Taylor & Francis. pp. 194–. ISBN 978-1-3518-9008-3.
  97. ^ Ostsiedlung – ein gesamteuropäisches Phänomen. GRIN Verlag. 2002. ISBN 978-3-6400-4806-9. Retrieved 7 March 2019.
  98. ^ A SZÁSZOK BETELEPÜLÉSE ÉS A DÉLI HATÁRVÉDELEM ÁTSZERVEZÉSE[Establishment of Saxons and reorganisation of border defence in Transylvania] In: Erdély története három kötetben[History of Transylvania in three volume]. Editor: Köpeczi, Béla. Budapest, 1986, Akadémiai Kiadó. ISBN 9-6305-4203-Xhttp://mek.oszk.hu/02100/02109/html/59.html#67
  99. ^ Bünz, Enno (2008). Ostsiedlung und Landesausbau in Sachsen: die Kührener Urkunde von 1154 und ihr historisches Umfeld. Leipziger Universitätsverlag. pp. 17–. ISBN 978-3-8658-3165-1.
  100. ^ Carsten 1958, pp. 52–68.
  101. ^ "Staat des Deutschen Ordens". Ordensstaat de. Retrieved 7 March 2019.
  102. ^ Blumenthal, Uta-Renate (1991). The Investiture Controversy: Church and Monarchy from the Ninth to the Twelfth Century. pp. 159–173.
  103. ^ a b Fuhrmann 1986.
  104. ^ Kahn, Robert A. (1974). A History of the Habsburg Empire 1526–1918. p. 5.
  105. ^ "The Peace of Venice; 1177". Yale Law School. Archived from the original on 25 August 2006. Retrieved 14 March 2019.
  106. ^ Law, John E. (5 December 2016). Communes and Despots in Medieval and Renaissance Italy. Taylor & Francis. pp. 162–. ISBN 978-1-3519-5035-0.
  107. ^ Bumke, Joachim (1 January 1991). Courtly Culture: Literature and Society in the High Middle Ages. University of California Press. pp. 206–. ISBN 978-0-5200-6634-2.
  108. ^ Scaglione, Aldo D. (1 January 1991). Knights at Court: Courtliness, Chivalry & Courtesy from Ottonian Germany to the Italian Renaissance. University of California Press. pp. 17–. ISBN 978-0-5200-7270-1.
  109. ^ Kantorowicz, Ernst (1957). Frederick the Second, 1194–1250.
  110. ^ Köhler, Walther (1903). "Emperor Frederick II., The Hohenstaufe". The American Journal of Theology. 7 (2): 225–248. doi:10.1086/478355. JSTOR 3153729.
  111. ^ "The Golden Bull of the Emperor Charles IV 1356 A.D." Lillian Goldman Law Library. Retrieved 18 March 2019.
  112. ^ Austin Alchon, Suzanne (2003). A pest in the land: new world epidemics in a global perspectiveress. University of New Mexico P. p. 21. ISBN 978-0-8263-2871-7. OL 8167121M.
  113. ^ Haverkamp, Alfred. "Jews in the Medieval German Kingdom" (PDF). University of Trier. Retrieved 19 March 2019.
  114. ^ Fuhrmann 1986, pp. 11ff.
  115. ^ Allen, Robert C. "Economic structure and agricultural productivity in Europe, 1300-1800, page 9" (PDF). University of British Columbia. Retrieved 19 March 2019.
  116. ^ Haverkamp, Alfred (1988). Medieval Germany, 1056–1273. Oxford University Press.
  117. ^ Nicholas, David (1997). The Growth of the Medieval City: From Late Antiquity to the Early Fourteenth Century. Longman. pp. 69–72, 133–142, 202–220, 244–245, 300–307.
  118. ^ Strait, Paul (1974). Cologne in the Twelfth Century. Gainesville, University Presses of Florida. ISBN 978-0-8130-0448-8.
  119. ^ Huffman, Joseph P. (1998). Family, Commerce, and Religion in London and Cologne. – covers from 1000 to 1300.
  120. ^ Vos, Dirk de (2003). "Memling [Memlinc], Hans". Oxford Art Online. Oxford University Press. doi:10.1093/gao/9781884446054.article.t056734. ISBN 978-1-884446-05-4.
  121. ^ extent.https://www.scientificlib.com/en/Mathematics/Biographies/AdamRies.html#:~:text=Adam%20Ries%20is%20generally%20considered%20to%20be%20the,more%20structured%20Arabic%20numerals%20to%20a%20large%20extent.
  122. ^ Marshall, James L.; Marshall, Virginia R. (Autumn 2005). "Rediscovery of the Elements: Agricola" (PDF). The Hexagon. 96 (3). Alpha Chi Sigma: 59. ISSN 0164-6109. OCLC 4478114. Archived from the original (PDF) on 25 April 2024. Retrieved 7 January 2024.
  123. ^ a b Rafferty, John P. (2012). Geological Sciences; Geology: Landforms, Minerals, and Rocks. New York: Britannica Educational Publishing, p. 10. ISBN 9781615305445
  124. ^ "Georgius Agricola". University of California - Museum of Paleontology. Retrieved 4 April 2019.
  125. ^ Zwingenberger, 9.
  126. ^ Silver, Larry. "Albrecht Dürer, The Triumphal Arch or Arch of Honor – Smarthistory". smarthistory.org. Retrieved 3 March 2022.
  127. ^ William Rothstein, Stanley (1995). Class, Culture, and Race in American Schools: A Handbook. Greenwood Publishing Group. pp. 9–. ISBN 978-0-3132-9102-9.
  128. ^ Wiesflecker, Hermann (2004). Österreich, Reich und Europa 1502 – 1504 (in German). Böhlau. p. 694. ISBN 978-3-2057-7305-4. Retrieved 18 January 2022.
  129. ^ Häberlein, Mark (29 June 2012). The Fuggers of Augsburg: Pursuing Wealth and Honor in Renaissance Germany. University of Virginia Press. p. 59. ISBN 978-0-8139-3258-3. Retrieved 18 January 2022.
  130. ^ Belt, Forest H.; Allen, Larry (1998). The ABC-CLIO World History Companion to Capitalism. ABC-CLIO. p. 134. ISBN 978-0-8743-6944-1. Retrieved 4 March 2022.
  131. ^ Meinrad, Kohler, Alfred; Arnold-Öttl, Herta; Ammann, Gert; Caramelle, Franz; Gürtler, Eleonore; Pizzinini (2016). Tiroler Ausstellungsstrassen: Maximilian I (in German). Museum With No Frontiers, MWNF (Museum Ohne Grenzen). p. 143. ISBN 978-3-9029-6603-2. Retrieved 18 January 2022.{{cite book}}: CS1 maint: multiple names: authors list (link)
  132. ^ Nolan, Cathal J. (2006). The Age of Wars of Religion, 1000-1650: An Encyclopedia of Global Warfare and Civilization. Greenwood Publishing Group. p. 332. ISBN 978-0-3133-3733-8. Retrieved 3 March 2022.
  133. ^ Clough, S. B. (1975). European History in a World Perspective: Early modern times. Heath. p. 479. ISBN 978-0-6698-5555-5. Retrieved 3 March 2022.
  134. ^ Eckert, Daniel (6 June 2016). "So wurde Fugger zum reichsten Menschen der Geschichte". Die Welt. Welt. Retrieved 18 March 2019.
  135. ^ Schwope, David. "The Death of the Knight: Changes in Military Weaponry during the Tudor Period" (PDF). Academic Forum. Archived from the original (PDF) on 28 November 2015. Retrieved 18 March 2019.
  136. ^ Stollberg-Rilinger 2021, pp. 46, 47.
  137. ^ Wilson 2016, p. ii.
  138. ^ Metzig, Gregor (21 November 2016). Kommunikation und Konfrontation: Diplomatie und Gesandtschaftswesen Kaiser Maximilians I. (1486–1519) (in German). Walter de Gruyter GmbH & Co KG. pp. 98, 99. ISBN 978-3-1104-5673-8. Retrieved 15 February 2022.
  139. ^ Monro, Alexander (22 March 2016). The Paper Trail: An Unexpected History of a Revolutionary Invention. Knopf Doubleday Publishing Group. p. 239. ISBN 978-0-3079-6230-0. Retrieved 2 March 2022.
  140. ^ Wilson 2016, pp. ii, 260, 266, 277, 419.
  141. ^ Stollberg-Rilinger 2021, pp. 46–53.
  142. ^ Axelrod, Alan (2013). Mercenaries: A Guide to Private Armies and Private Military Companies. CQ Press. p. 124. ISBN 978-1-4833-6467-4. Archived from the original on 26 September 2021. Retrieved 20 September 2021.
  143. ^ Kersken, Uwe (2014). "Die letzten ihrer Art". Die Welt der Ritter. Zweites Deutsches Fernsehen(zdf).
  144. ^ Kleinschmidt, Harald (2008). Ruling the Waves: Emperor Maximilian I, the Search for Islands and the Transformation of the European World Picture c. 1500. Antiquariaat Forum. p. 162. ISBN 978-9-0619-4020-3. Retrieved 3 March 2022.
  145. ^ Brunner, Jean-Claude (2012). "Historical Introduction". Medieval Warfare. 2 (3, "The revival of infantry tactics in the Late Middle Ages"): 6–9. JSTOR 48578016.
  146. ^ Wilson 2016, p. 2.
  147. ^ Strieder, Peter (8 May 2017). "Zur Entstehungsgeschichte von Dürers Ehrenpforte für Kaiser Maximilian". Anzeiger des Germanischen Nationalmuseums: 128–142 Seiten. doi:10.11588/azgnm.1954.0.38143.
  148. ^ Hirschi, Caspar (8 December 2011). The Origins of Nationalism: An Alternative History from Ancient Rome to Early Modern Germany. Cambridge University Press. p. 45. ISBN 978-1-1395-0230-6. Retrieved 7 February 2022.
  149. ^ Brandt, Bettina (2010). Germania und ihre Söhne: Repräsentationen von Nation, Geschlecht und Politik in der Moderne (in German). Vandenhoeck & Ruprecht. p. 37. ISBN 978-3-5253-6710-0. Retrieved 8 February 2022.
  150. ^ a b Stollberg-Rilinger 2021, p. 52.
  151. ^ Lee, Daniel (19 February 2016). Popular Sovereignty in Early Modern Constitutional Thought. Oxford University Press. p. 243. ISBN 978-0-1910-6244-5. Retrieved 20 November 2021.
  152. ^ Thornhill, Chris (24 January 2007). German Political Philosophy: The Metaphysics of Law. Routledge. p. 12. ISBN 978-1-1343-8280-4. Retrieved 20 November 2021.
  153. ^ Haivry, Ofir (29 June 2017). John Selden and the Western Political Tradition. Cambridge University Press. p. 118. ISBN 978-1-1070-1134-2. Retrieved 20 November 2021.
  154. ^ Mousourakis, George (2 March 2017). The Historical and Institutional Context of Roman Law. Routledge. p. 435. ISBN 978-1-3518-8840-0. Retrieved 20 November 2021.
  155. ^ Neuhaus, Helmut (1 October 2010). Das Reich in der Frühen Neuzeit (in German). Walter de Gruyter. p. 48. ISBN 978-3-4867-0179-1. Retrieved 14 February 2022.
  156. ^ Brendle, Franz (1998). Dynastie, Reich und Reformation: die württembergischen Herzöge Ulrich und Christoph, die Habsburger und Frankreich (in German). W. Kohlhammer. p. 54. ISBN 978-3-1701-5563-3. Retrieved 14 February 2022.
  157. ^ Treichel, Eckhardt (14 December 2015). Organisation und innere Ausgestaltung des Deutschen Bundes 1815–1819. Walter de Gruyter GmbH & Co KG. p. 1549. ISBN 978-3-1104-2400-3. Retrieved 14 February 2022.
  158. ^ Putten, Jasper Cornelis van (6 November 2017). Networked Nation: Mapping German Cities in Sebastian Münster's "Cosmographia". BRILL. p. 256. ISBN 978-9-0043-5396-1. Retrieved 14 February 2022.
  159. ^ Whaley 2011, pp. 76, 77.
  160. ^ Müller 2003, p. 298.
  161. ^ Brady 2009, p. 111.
  162. ^ Whaley 2011, p. 74.
  163. ^ Whaley 2011, p. 115.
  164. ^ Whaley, Joachim. "Whaley on Silver, "Marketing Maximilian: the Visual Ideology of a Holy Roman Emperor" H-German H-Net". networks.h-net.org. Retrieved 3 March 2022.
  165. ^ Tennant, Elaine C.; Johnson, Carroll B. (1985). The Habsburg Chancery Language in Perspective, Volume 114. University of California Press. pp. 1, 3, 9. ISBN 978-0-5200-9694-3. Archived from the original on 27 September 2021. Retrieved 21 September 2021.
  166. ^ Wiesinger, Peter (16 August 2018). "Zwei Varietäten der deutschen Schriftsprache durch Konfessionalisierung im 16. und 17. Jahrhundert". Jahrbuch für Germanistische Sprachgeschichte. 9 (1): 213–234. doi:10.1515/jbgsg-2018-0014. S2CID 186566355.
  167. ^ Whaley 2011, pp. 12, 39, 40, 50, 72, 80.
  168. ^ Stollberg-Rilinger 2021, p. 47.
  169. ^ Whaley 2011, p. 27, 75.
  170. ^ Friedeburg, Robert von (2012). Germany and the Holy Roman Empire. Oxford University Press. ISBN 978-0-1987-3101-6. Retrieved 26 February 2022.
  171. ^ Whaley 2011, p. 17, 73.
  172. ^ a b Dittmar, Jeremiah; Seabold, Skipper. "Media, Markets and Institutional Change: Evidence from the Protestant Reformation" (PDF). CEP. Retrieved 19 March 2019.
  173. ^ John Lotherington, The German Reformation (2014)
  174. ^ Michael G. Baylor, The German Reformation and the Peasants' War: A Brief History with Documents (2012)
  175. ^ John Lotherington, The Counter-Reformation (2015)
  176. ^ a b Adams 1997, pp. 138–191.
  177. ^ Wilson, Peter H. (June 2008). "The Causes of the Thirty Years War 1618–1648". The English Historical Review. CXXIII (502). Oxford University Press: 554–586. doi:10.1093/ehr/cen160.
  178. ^ Wilson, Peter H. (2009). The Thirty Years War: Europe's Tragedy.
  179. ^ Geoffrey Parker, The Thirty Years' War (1997) p. 178 has 15–20% decline; Tryntje Helfferich, The Thirty Years' War: A Documentary History (2009) p. xix, estimates a 25% decline. Wilson (2009) pp. 780–795 reviews the estimates.
  180. ^ Whaley, Joachim (2012). Germany and the Holy Roman Empire: Volume I: Maximilian I to the Peace of Westphalia, 1493–1648. Oxford: Oxford University Press. pp. 623–631. ISBN 978-0-1987-3101-6.
  181. ^ a b c d e Lobenstein-Reichmann, Anja (2017). "Martin Luther, Bible Translation, and the German Language". Oxford Research Encyclopedia of Religion. doi:10.1093/acrefore/9780199340378.013.382. ISBN 978-0-19-934037-8.
  182. ^ Holborn 1959, p. 37.
  183. ^ Cameron, Euan (1 March 2012). The European Reformation. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0-1995-4785-2.[page needed]
  184. ^ Pettegree Reformation World p. 543
  185. ^ Rubin, "Printing and Protestants" Review of Economics and Statistics pp. 270–286
  186. ^ "Media, Markets and Institutional Change: Evidence from the Protestant Reformation" (PDF). Archived (PDF) from the original on 9 October 2022.
  187. ^ Edwards, Mark U. Jr. (1994). Printing, Propaganda, and Martin Luther.
  188. ^ See texts at Project Wittenberg: "Selected Hymns of Martin Luther"
  189. ^ Weimer, Christoph (2004). "Luther and Cranach on Justification in Word and Image". Lutheran Quarterly. 18 (4): 387–405.
  190. ^ Stolt, Birgit (2014). "Luther's Translation of the Bible". Lutheran Quarterly. 28 (4): 373–400.
  191. ^ Holden, Joshua (2 October 2018). The Mathematics of Secrets: Cryptography from Caesar Ciphers to Digital Encryption. Princeton University Press. ISBN 978-0-6911-8331-2. Retrieved 20 February 2022.
  192. ^ Rodriquez, Mercedes Garcia-Arenal; Mediano, Fernando Rodríguez (15 April 2013). The Orient in Spain: Converted Muslims, the Forged Lead Books of Granada, and the Rise of Orientalism. BRILL. p. 383. ISBN 978-9-0042-5029-1. Retrieved 20 February 2022.
  193. ^ Zambelli, Paola (2007). White Magic, Black Magic in the European Renaissance. BRILL. p. 251. ISBN 978-9-0041-6098-9. Retrieved 20 February 2022.
  194. ^ Eire, Carlos M. N. (28 June 2016). Reformations: The Early Modern World, 1450–1650. Yale University Press. p. 223. ISBN 978-0-3002-2068-1. Retrieved 6 January 2022.
  195. ^ Kallendorf, Craig W. (15 April 2008). A Companion to the Classical Tradition. John Wiley & Sons. p. 174. ISBN 978-1-4051-7202-8. Retrieved 6 January 2022.
  196. ^ The Germanic Review. Heldref Publications. 1951. p. 148. Retrieved 6 January 2022.
  197. ^ Piechocki, Katharina N. (13 September 2021). Cartographic Humanism: The Making of Early Modern Europe. University of Chicago Press. p. 26. ISBN 978-0-2268-1681-4. Retrieved 6 January 2022.
  198. ^ Fletcher, John Edward (26 August 2011). A Study of the Life and Works of Athanasius Kircher, 'Germanus Incredibilis': With a Selection of his Unpublished Correspondence and an Annotated Translation of his Autobiography. BRILL. p. 21. ISBN 978-9-0042-1632-7. Retrieved 4 March 2022.
  199. ^ Johnson, Claes (2011). Many Minds Relativity. Claes Johnson. p. 68. Retrieved 4 March 2022.
  200. ^ Blumenau, Ralph (30 April 2014). Philosophy and Living. Andrews UK Limited. p. 236. ISBN 978-1-8454-0649-3. Retrieved 4 March 2022.
  201. ^ Kleinschmidt, Harald (2000). Understanding the Middle Ages: The Transformation of Ideas and Attitudes in the Medieval World. Boydell & Brewer. ISBN 978-0-8511-5770-2. Archived from the original on 29 October 2021. Retrieved 29 October 2021.
  202. ^ Cortesão, Armando (1969). History of Portuguese Cartography. Junta de Investigações do Ultramar. p. 124. Retrieved 13 November 2021.
  203. ^ Buisseret, David (22 May 2003). The Mapmakers' Quest: Depicting New Worlds in Renaissance Europe. Oxford: Oxford University Press. p. 54. ISBN 978-0-1915-0090-9. Retrieved 8 November 2021.
  204. ^ Noflatscher 2011, p. 245.
  205. ^ Lachièze-Rey, Marc; Luminet, Jean-Pierre; France, Bibliothèque nationale de (16 July 2001). Celestial Treasury: From the Music of the Spheres to the Conquest of Space. Cambridge University Press. p. 86. ISBN 978-0-5218-0040-2. Retrieved 7 November 2021.
  206. ^ Nothaft, C. Philipp E. (9 February 2018). Scandalous Error: Calendar Reform and Calendrical Astronomy in Medieval Europe. Oxford University Press. p. 278. ISBN 978-0-1925-2018-0. Retrieved 7 November 2021.
  207. ^ Hayton 2015, p. 92.
  208. ^ Stillman Drake, "Copernicanism in Bruno, Kepler, and Galileo." Vistas in Astronomy 17 (1975): 177–192 online Archived 15 October 2021 at the Wayback Machine.
  209. ^ "DPMA | Johannes Kepler".
  210. ^ "Archived copy". Archived from the original on 24 June 2021. Retrieved 1 September 2023.{{cite web}}: CS1 maint: archived copy as title (link)
  211. ^ "Molecular Expressions: Science, Optics and You - Timeline - Johannes Kepler".
  212. ^ Philip G. Dwyer, ed. The rise of Prussia: Rethinking Prussian history, 1700–1830 pp. 1–26.
  213. ^ Hornung, Erik (2014). "Immigration and the Diffusion of Technology: The Huguenot Diaspora in Prussia". American Economic Review. 104 (1): 84–122. doi:10.1257/aer.104.1.84. hdl:10419/37227.
  214. ^ Clark 2006, pp. 78–94.
  215. ^ Gawthrop, Richard L. (2 November 2006). Pietism and the Making of Eighteenth-Century Prussia. Cambridge University Press. p. 266. ISBN 978-0-5210-3012-0. Retrieved 30 August 2022.
  216. ^ Kahler, Erich (5 March 2019). Man The Measure: A New Approach To History. Routledge. p. 279. ISBN 978-0-4297-0934-0. Retrieved 30 August 2022.
  217. ^ a b c Sheehan 1989, pp. 75, 207–291, 291–323, 324–371, 802–820.
  218. ^ Sagarra 1977, p. 22.
  219. ^ "treaty of Ryswick". Oxford Reference.
  220. ^ Jankowski, Tomek E. (20 May 2014). Eastern Europe!: Everything You Need to Know About the History (and More) of a Region that Shaped Our World and Still Does. Steerforth Press. pp. 274–. ISBN 978-0-9850-6233-0.
  221. ^ "Eugen Prinz von Savoyen". Deutsche Biographie. Retrieved 21 March 2019.
  222. ^ Hochedlinger, Michael (22 December 2015). Austria's Wars of Emergence, 1683–1797. Routledge. ISBN 978-1-3178-8793-5.
  223. ^ Dennis Showalter, Frederick the Great: A Military History (2012)
  224. ^ Ritter, Gerhard (1974) [1936]. Peter Peret (ed.). Frederick the Great: A Historical Profile. Berkeley: University of California Press. ISBN 978-0-5200-2775-6.; called by Russell Weigley "The best introduction to Frederick the Great and indeed to European warfare in his time." Russell Frank Weigley (2004). The Age of Battles: The Quest for Decisive Warfare from Breitenfeld to Waterloo. Indiana U.P. p. 550. ISBN 978-0-2532-1707-3.
  225. ^ Jörg Ulbert (2008). "France and German Dualism, 1756–1871". A History of Franco-German Relations in Europe. Springer Nature Switzerland AG. pp. 39–48. doi:10.1057/9780230616639_4. ISBN 978-1-3493-7221-8.
  226. ^ Schui, Florian (14 March 2013). Rebellious Prussians: Urban Political Culture Under Frederick the Great and His Successors. Oxford: Oxford University Press. pp. 92–. ISBN 978-0-1995-9396-5.
  227. ^ Lucjan R. Lewitter, "The Partitions of Poland" in A. Goodwyn, ed. The New Cambridge Modern History: vol 8 1763–93 (1965) pp. 333–359
  228. ^ Holborn 1964, pp. 291–299.
  229. ^ Holborn 1964, pp. 299–302.
  230. ^ Ingrao, Charles W. (2003). The Hessian Mercenary State: Ideas, Institutions, and Reform under Frederick II, 1760–1785.
  231. ^ Liebel, Helen P. (1965). "Enlightened bureaucracy versus enlightened despotism in Baden, 1750–1792". Transactions of the American Philosophical Society. 55 (5): 1–132. doi:10.2307/1005911. JSTOR 1005911.
  232. ^ Holborn 1964, pp. 291–302.
  233. ^ Marion W. Gray, Productive men, reproductive women: the agrarian household and the emergence of separate spheres during the German Enlightenment (2000).
  234. ^ Nipperdey 1996, ch 2.
  235. ^ Marion W. Gray and June K. Burton, "Bourgeois Values in the Rural Household, 1810–1840: The New Domesticity in Germany", The Consortium on Revolutionary Europe, 1750–1850 23 (1994): 449–456.
  236. ^ Eda Sagarra, An introduction to Nineteenth century Germany (1980) pp. 231–233.
  237. ^ Ford, Guy Stanton (1922). Stein and the era of reform in Prussia, 1807–1815. Princeton University Press. pp. 199–220.
  238. ^ Brakensiek, Stefan (April 1994), "Agrarian Individualism in North-Western Germany, 1770–1870", German History, vol. 12, no. 2, pp. 137–179
  239. ^ Gagliardo, John G. (1991). Germany under the Old Regime, 1600–1790. pp. 217–234, 375–395.
  240. ^ "Edict of Potsdam, October 29, 1685". Deutsche Geschichte in Quellen und Darstellung. Retrieved 26 March 2019.
  241. ^ Charles W. Ingrao, "A Pre-Revolutionary Sonderweg". German History 20#3 (2002), pp. 279–286.
  242. ^ Katrin Keller, "Saxony: Rétablissement and Enlightened Absolutism". German History 20.3 (2002): 309–331.
  243. ^ Richter, Simon J., ed. (2005), The Literature of Weimar Classicism
  244. ^ Owens, Samantha; Reul, Barbara M.; Stockigt, Janice B., eds. (2011). Music at German Courts, 1715–1760: Changing Artistic Priorities.
  245. ^ Kuehn, Manfred (2001). Kant: A Biography.
  246. ^ "Immanuel Kant "An Answer to the Question: What is Enlightenment?"". Internet Modern History Sourcebook. Archived from the original on 17 February 2020. Retrieved 26 March 2019.
  247. ^ Van Dulmen, Richard; Williams, Anthony, eds. (1992). The Society of the Enlightenment: The Rise of the Middle Class and Enlightenment Culture in Germany.
  248. ^ James J. Sheehan, German History, 1770–1866 (1993) pp. 207–288
  249. ^ Connelly, Owen (1966). "6". Napoleon's satellite kingdoms. New York, Free Press.
  250. ^ a b Raff, Diethher (1988), History of Germany from the Medieval Empire to the Present, pp. 34–55, 202–206
  251. ^ Heyman, Neil M. (1966). "France Against Prussia: The Jena Campaign of 1806". Military Affairs. 30 (4): 186–198. doi:10.2307/1985399. JSTOR 1985399.
  252. ^ Nicholas Saul, ed. The Cambridge companion to German romanticism (Cambridge University Press, 2009) ch 1.
  253. ^ Carr 1991, pp. 1–2.
  254. ^ a b Lee 1985, pp. 332–346.
  255. ^ Sagarra 1977, pp. 37–55, 183–202.
  256. ^ Nipperdey 1996, p. 86.
  257. ^ Nipperdey 1996, pp. 87–92, 99.
  258. ^ Kopsidis, Michael; Bromley, Daniel W. "The French Revolution and German industrialization: The new institutional economics rewrites history" (PDF). Leibniz Institute of Agricultural Development in Transition Economies. Retrieved 13 April 2019.
  259. ^ a b Mitchell, Allan (2006). The Great Train Race: Railways and the Franco-German Rivalry, 1815–1914. Berghahn Books. ISBN 978-1-8454-5136-3.
  260. ^ Tilly, Richard (1967), "Germany: 1815–1870", in Cameron, Rondo (ed.), Banking in the Early Stages of Industrialization: A Study in Comparative Economic History, Oxford University Press, pp. 151–182
  261. ^ Nipperdey 1996, p. 178"On the whole, industrialisation in Germany must be considered to have been positive in its effects. Not only did it change society and the countryside, and finally the world...it created the modern world we live in. It solved the problems of population growth, under-employment and pauperism in a stagnating economy, and abolished dependency on the natural conditions of agriculture, and finally hunger. It created huge improvements in production and both short- and long-term improvements in living standards. However, in terms of social inequality, it can be assumed that it did not change the relative levels of income. Between 1815 and 1873 the statistical distribution of wealth was on the order of 77% to 23% for entrepreneurs and workers respectively. On the other hand, new problems arose, in the form of interrupted growth and new crises, such as urbanisation, "alienation", new underclasses, proletariat and proletarian misery, new injustices and new masters and, eventually, class warfare."
  262. ^ Stolper 2017, ch 1.
  263. ^ Nipperdey 1996, pp. 96–97.
  264. ^ Nipperdey 1996, p. 165.
  265. ^ Hamerow, Theodore S. (1969). The Social Foundations of German Unification, 1858–1871: Ideas and Institutions. pp. 284–291.
  266. ^ Olson, Kenneth E. (1966). The history makers: The press of Europe from its beginnings through 1965. LSU Press. pp. 99–134.
  267. ^ Elmer H. Antonsen, James W. Marchand, and Ladislav Zgusta, eds. The Grimm brothers and the Germanic past (John Benjamins Publishing, 1990).
  268. ^ Clark 2006, pp. 412–419.
  269. ^ Christopher Clark, "Confessional policy and the limits of state action: Frederick William III and the Prussian Church Union 1817–40". Historical Journal 39.04 (1996) pp. 985–1004. JSTOR 2639865
  270. ^ Holborn 1964, pp. 485–491.
  271. ^ Clark 2006, pp. 419–421.
  272. ^ Holborn 1964, pp. 498–509.
  273. ^ Taylor, A.J.P. (2001). The Course of German History. p. 52.
  274. ^ Williamson, George S. (December 2000). "What Killed August von Kotzebue? The Temptations of Virtue and the Political Theology of German Nationalism, 1789–1819". Journal of Modern History. 72 (4): 890–943. doi:10.1086/318549. JSTOR 10.1086/318549. S2CID 144652797.
  275. ^ Wittke, C. F. (1952). Refugees of Revolution: The German Forty-Eighters in America. Philadelphia: University of Pennsylvania Press.
  276. ^ Holborn 1969, pp. 131–167.
  277. ^ Feuchtwanger, Edgar (2014). Bismarck: A Political History (2nd ed.). Routledge. pp. 83–98. ISBN 978-0-4157-2477-7. OCLC 863633117. OL 26785882M.
  278. ^ Holborn 1969, pp. 167–188.
  279. ^ Feuchtwanger 2014, pp. 99–147.
  280. ^ Gordon A. Craig, Germany, 1866–1945 (1978) pp. 11–22.
  281. ^ Jonathan Sperber, "Review," Journal of Modern History 85#3 (2012), pp. 768–769.
  282. ^ Rüstow, Wilhelm (1872). The War for the Rhine Frontier, 1870: Its Political and Military History. Blackwood.
  283. ^ McCabe, James D. (1871). History of the war between Germany and France. HathiTrust Digital Library. Retrieved 23 March 2019.
  284. ^ Tonge, Stephen (11 November 2013). "Bismarck's Domestic Polices 1871 -1890". History Home. Retrieved 22 March 2019.
  285. ^ Keller, Wolfgang; Shiue, Carol H. (December 2014). "Endogenous Formation of Free Trade Agreements: Evidence from the Zollverein's Impact on Market Integration". The Journal of Economic History. 74 (4): 1168–1204. doi:10.1017/S0022050714000898 (inactive 24 September 2024). S2CID 154596279.{{cite journal}}: CS1 maint: DOI inactive as of September 2024 (link)
  286. ^ Guenther, Jack Harrold (2018). 'Gateway to the World': Hamburg and the Global German Empire, 1881-1914 (Thesis). doi:10.14418/wes01.1.1723.
  287. ^ a b Berger, Stefan (2015). "Building the Nation Among Visions of German Empire". Nationalizing Empires. pp. 247–308. doi:10.1515/9789633860175-007. ISBN 978-963-386-017-5.
  288. ^ Wright, Patrick (9 September 2006). "A fistful of Fredericks – He considers the "invention of tradition" in Prussia, and the importance of memorials and ceremonies of remembrance in shaping patriotic identity". Guardian. Retrieved 23 March 2019.
  289. ^ "A German Voice of Opposition to Germanization (1914)". German History in Documents and Images. German Historical Institute. Retrieved 18 May 2019.
  290. ^ "Germanization Policy: Speech by Ludwik Jazdzewski in a Session of the Prussian House of Representatives (January 15, 1901)". German History in Documents and Images. German Historical Institute. Retrieved 18 May 2019.
  291. ^ Röhl, J. C. G. (1967). "Higher Civil Servants in Germany, 1890–1900". Journal of Contemporary History. 2 (3). Sage Publications, Ltd.: 101–121. doi:10.1177/002200946700200306. JSTOR 259809. S2CID 160827181.
  292. ^ Clark 2006, pp. 158, 603–623.
  293. ^ Wehler, Hans-Ulrich. "Hans Ulrich Wehler-The German Empire 1871-1918-Berg (1985)". Scribd. p. 157. Retrieved 31 March 2019.
  294. ^ Richie 1998, p. 207.
  295. ^ Blackbourn 1998, p. 32.
  296. ^ Mazón, Patricia M. (2003). Gender and the Modern Research University: The Admission of Women to German Higher Education, 1865–1914. Stanford U.P. p. 53. ISBN 978-0-8047-4641-0.
  297. ^ Moses, John Anthony (1982). Trade Unionism in Germany from Bismarck to Hitler, 1869–1933. Rowman & Littlefield. p. 149. ISBN 978-0-8604-3450-4.
  298. ^ Hennock, E. P. (2007), The Origin of the Welfare State in England and Germany, 1850–1914: Social Policies Compared
  299. ^ Beck, Hermann (1995), Origins of the Authoritarian Welfare State in Prussia, 1815–1870
  300. ^ Spencer, Elaine Glovka (Spring 1979), "Rules of the Ruhr: Leadership and Authority in German Big Business Before 1914", Business History Review, 53 (1), [President and Fellows of Harvard College, Cambridge University Press]: 40–64, doi:10.2307/3114686, JSTOR 3114686, S2CID 154458964
  301. ^ Lambi, Ivo N. (March 1962), "The Protectionist Interests of the German Iron and Steel Industry, 1873–1879", Journal of Economic History, 22 (1), Cambridge University Press: 59–70, doi:10.1017/S0022050700102347, JSTOR 2114256, S2CID 154067344
  302. ^ Douglas W. Hatfield, "Kulturkampf: The Relationship of Church and State and the Failure of German Political Reform", Journal of Church and State (1981) 23#3 pp. 465–484 JSTOR 23916757
  303. ^ John C.G. Roehl, "Higher civil servants in Germany, 1890–1900" in James J. Sheehan, ed., Imperial Germany (1976) pp. 128–151
  304. ^ Margaret Lavinia Anderson, and Kenneth Barkin. "The myth of the Puttkamer purge and the reality of the Kulturkampf: Some reflections on the historiography of Imperial Germany". Journal of Modern History (1982): 647–686. esp. pp. 657–662 JSTOR 1906016
  305. ^ Anthony J. Steinhoff, "Christianity and the creation of Germany", in Sheridan Gilley and Brian Stanley, eds., Cambridge History of Christianity: Volume 8: 1814–1914 (2008) p. 295
  306. ^ John K. Zeender in The Catholic Historical Review, Vol. 43, No. 3 (Oct. 1957), pp. 328–330.
  307. ^ Rebecca Ayako Bennette, Fighting for the Soul of Germany: The Catholic Struggle for Inclusion after Unification (Harvard U.P. 2012)
  308. ^ Blackbourn, David (December 1975). "The Political Alignment of the Centre Party in Wilhelmine Germany: A Study of the Party's Emergence in Nineteenth-Century Württemberg" (PDF). Historical Journal. 18 (4): 821–850. doi:10.1017/s0018246x00008906. JSTOR 2638516. S2CID 39447688.
  309. ^ Clark 2006, pp. 568–576.
  310. ^ Ronald J. Ross, The failure of Bismarck's Kulturkampf: Catholicism and state power in imperial Germany, 1871–1887 (1998).
  311. ^ Childers, Thomas (2001). "The First World War and Its Legacy". A History of Hitler's Empire, 2nd Edition. Episode 2. The Great Courses. Event occurs at 06:37-11:02. Retrieved 27 March 2023.
  312. ^ Weitsman, Patricia A. (2004), Dangerous alliances: proponents of peace, weapons of war, p. 79
  313. ^ Belgum, Kirsten (1998). Popularizing the Nation: Audience, Representation, and the Production of Identity in "Die Gartenlaube", 1853–1900. p. 149.
  314. ^ Neugebauer, Wolfgang (2003). Die Hohenzollern. Band 2 – Dynastie im säkularen Wandel (in German). Stuttgart: Kohlhammer Verlag. pp. 174–175. ISBN 978-3-1701-2097-6.
  315. ^ Kroll, Franz-Lothar (2000), "Wilhelm II. (1888–1918)", in Kroll, Franz-Lothar (ed.), Preussens Herrscher. Von den ersten Hohenzollern bis Wilhelm II. (in German), Munich: C. H. Beck, p. 290
  316. ^ Christopher Clark, Kaiser Wilhelm II (2000) pp. 35–47
  317. ^ John C. G. Wilhelm II: the Kaiser's personal monarchy, 1888–1900 (2004).
  318. ^ On the Kaiser's "histrionic personality disorder", see Tipton (2003), pp. 243–245
  319. ^ Röhl, J. C. G. (September 1966). "Friedrich von Holstein". Historical Journal. 9 (3): 379–388. doi:10.1017/s0018246x00026716. S2CID 163767674.
  320. ^ Woodward, David (July 1963). "Admiral Tirpitz, Secretary of State for the Navy, 1897–1916". History Today. 13 (8): 548–555.
  321. ^ Hattendorf, John B. (January 1991). he Influence of History on Mahan: Proceedings of a Conference Marking the Centenary of Alfred Thayer Mahan's Influence of Sea Power Upon History. Academia. Retrieved 4 April 2019.
  322. ^ Herwig, Holger (1980). Luxury Fleet: The Imperial German Navy 1888–1918.
  323. ^ Mahan, Alfred Thayer (1890). The Influence of Sea Power Upon History. Archive Org. Retrieved 4 April 2019.
  324. ^ Esthus, Raymond A. (1970). Theodore Roosevelt and the International Rivalries. pp. 66–111.
  325. ^ Page, Melvin Eugene; Penny M. Sonnenburg (2003). Colonialism: An International, Social, Cultural, and Political Encyclopedia. ABC-CLIO. pp. 8–. ISBN 978-1-5760-7335-3.
  326. ^ Buchheim, Christoph (1986). "Germany on the World Market at the End of the 19th Century". German Yearbook on Business History 1985. Springer. pp. 41–55. doi:10.1007/978-3-642-71196-1_3. ISBN 978-3-6427-1198-5.
  327. ^ "Industrial Growth (1870–1914)". German History Docs. Retrieved 4 April 2019.
  328. ^ Perkins, J. A. (Spring 1981). "The Agricultural Revolution in Germany 1850–1914". Journal of European Economic History. 10 (1): 71–119.
  329. ^ Page Moch, Leslie. "Internal migration before and during the Industrial Revolution: the case of France and Germany". EGO. Retrieved 4 April 2019.
  330. ^ Aftalion, Otto Theodor Benfey, Fred (1991), A History of the International Chemical Industry, University of Pennsylvania Press
  331. ^ Haber, Ludwig Fritz (1958), The chemical industry during the nineteenth century
  332. ^ Webb, Steven B. (June 1980). "Tariffs, Cartels, Technology, and Growth in the German Steel Industry, 1879 to 1914". Journal of Economic History. 40 (2): 309–330. doi:10.1017/s0022050700108228. JSTOR 2120181. S2CID 154281603.
  333. ^ James, Harold (2012). Krupp: A History of the Legendary German Firm. Princeton University Press.
  334. ^ Allen, Robert C. (December 1979). "International Competition in Iron and Steel, 1850–1913". Journal of Economic History. 39 (4): 911–937. doi:10.1017/s0022050700098673. JSTOR 2120336. S2CID 154582825.
  335. ^ Feldman, Gerald D.; Nocken, Ulrich (Winter 1975). "Trade Associations and Economic Power: Interest Group Development in the German Iron and Steel and Machine Building Industries, 1900–1933". Business History Review. 49 (4): 413–445. doi:10.2307/3113169. JSTOR 3113169. S2CID 153420481.
  336. ^ John Anthony Moses and Paul M. Kennedy, Germany in the Pacific and Far East, 1870–1914 (1977).
  337. ^ sean McMeekin, The Berlin-Baghdad express: the Ottoman Empire and Germany's bid for world power, 1898–1918 (Penguin, 2011)
  338. ^ Gann, L., and Peter Duignan, The Rulers of German Africa, 1884–1914 (1977) focuses on political and economic history; Perraudin, Michael, and Jürgen Zimmerer, eds. German Colonialism and National Identity (2010) focuses on cultural impact in Africa and Germany.
  339. ^ Tilman Dedering, "The German-Herero war of 1904: revisionism of genocide or imaginary historiography?". Journal of Southern African Studies (1993) 19#1 pp: 80–88.
  340. ^ Jeremy Sarkin, Germany's Genocide of the Herero: Kaiser Wilhelm II, His General, His Settlers, His Soldier (2011)
  341. ^ Kirsten Dyck, "Situating the Herero Genocide and the Holocaust among European Colonial Genocides". Przegląd Zachodni (2014) No. 1 pp: 153–172. abstract
  342. ^ Gradén, Lizette (13 May 2016). Performing Nordic Heritage: Everyday Practices and Institutional Culture. Routledge. p. 223. ISBN 978-1-3170-8235-4. Retrieved 15 October 2022.
  343. ^ Akinwumi, Olayemi (2002). The Colonial Contest for the Nigerian Region, 1884-1900: A History of the German Participation. LIT Verlag Münster. p. 97. ISBN 978-3-8258-6197-1. Retrieved 15 October 2022.
  344. ^ Bückendorf, Jutta (1997). "Schwarz-weiss-rot über Ostafrika !": deutsche Kolonialpläne und afrikanische Realität (in German). LIT Verlag Münster. p. 232. ISBN 978-3-8258-2755-7. Retrieved 15 October 2022.
  345. ^ Makiwane, Monde; Gumede, Ntombizonke A.; Zembe-Mkabile, Wanga (11 October 2021). Reflections from the Margins: Complexities, Transitions and Developmental Challenges: The Case of the Eastern Cape Province, South Africa. African Sun Media. ISBN 978-1-9912-0113-3. Retrieved 15 October 2022.
  346. ^ Tetzlaff, Rainer (1970). Koloniale Entwicklung und Ausbeutung: Wirtschaftsu. Sozialgeschichte Deutsch-Ostafrikas 1885-1914 (in German). Duncker u. Humblot. p. 27. Retrieved 15 October 2022.
  347. ^ Office, Great Britain Foreign (1927). The end of British isolation. H.M. Stationery Office. p. 32. Retrieved 15 October 2022.
  348. ^ Bönker, Dirk (15 March 2012). Militarism in a Global Age: Naval Ambitions in Germany and the United States before World War I. Cornell University Press. p. 123. ISBN 978-0-8014-6388-4. Retrieved 15 October 2022.
  349. ^ Kennedy, Paul M. (1980). The Rise of the Anglo-German Antagonism, 1860–1914. Allen & Unwin. pp. 464–470. ISBN 978-0-0494-0060-3.
  350. ^ Winter, J.M. (1999). Capital Cities at War: Paris, London, Berlin, 1914–1919.
  351. ^ Strachan, Hew (2004). The First World War.
  352. ^ Clodfelter, Micheal (2017). Warfare and Armed Conflicts: A Statistical Encyclopedia of Casualty and Other Figures, 1492–2015, 4th ed. McFarland. p. 407. ISBN 978-0-7864-7470-7.
  353. ^ Tucker, Spencer C. (2005). World War One. ABC-CLIO. p. 225. ISBN 978-1-8510-9420-2.
  354. ^ Steiner, Zara S. (2005). The Lights that Failed: European International History, 1919–1933. Oxford U.P. p. 68. ISBN 978-0-1982-2114-2.
  355. ^ Herwig, Holger H. (1996). The First World War: Germany and Austria–Hungary 1914–1918.
  356. ^ Paschall, Rod (1994). The defeat of imperial Germany, 1917–1918. Hachette Books. ISBN 978-0-3068-0585-1.
  357. ^ Feldman, Gerald D. "The Political and Social Foundations of Germany's Economic Mobilization, 1914–1916", Armed Forces & Society (1976) 3#1 pp 121–145. online
  358. ^ Chickering, Roger (2004). Imperial Germany and the Great War, 1914–1918. pp. 141–142.
  359. ^ William H. McNeill, The Rise of the West (1991 edition) p. 742.
  360. ^ "Etablierung der NS-Herrschaft" [Establishment of Nazi Rule]. Deutsches Historisches Museum (in German). 22 June 2015. Retrieved 27 March 2023.
  361. ^ "The political parties in the Weimar Republic" (PDF). Deutscher Bundestag. March 2006. Archived from the original (PDF) on 25 November 2011. Retrieved 18 September 2011.
  362. ^ "Der "Ruhrkampf" ruinierte das deutsche Bürgertum" [The "Ruhrkampf" ruined the German bourgeoisie]. Welt (in German). 11 January 2013. Retrieved 27 March 2023.
  363. ^ Marks, Sally (1978). "The Myths of Reparations". Central European History. 11 (3): 231–255. doi:10.1017/s0008938900018707. JSTOR 4545835. S2CID 144072556.
  364. ^ Childers, Thomas (2001). "The Weimar Republic and the Rise of the Nazi Party". A History of Hitler's Empire, 2nd Edition. Episode 3. The Great Courses. Event occurs at 7:00-7:30. Retrieved 27 March 2023.
  365. ^ Fippel, Günter (2003). Antifaschisten in "antifaschistischer" Gewalt [Antifascists in "antifascist" violence] (in German). A. Peter. p. 21. ISBN 978-3-9358-8112-8.
  366. ^ Evans 2003, pp. 247–283.
  367. ^ Richard F. Hamilton, Who Voted for Hitler? (1982)
  368. ^ Evans 2003, pp. 283–308.
  369. ^ "Nobel Prize". Nobelprize.org. Retrieved 19 November 2009.
  370. ^ Joll, James (April 1985). "Two Prophets of the Twentieth Century: Spengler and Toynbee". Review of International Studies. 11 (2): 91–104. doi:10.1017/s026021050011424x (inactive 24 September 2024). S2CID 145705005.{{cite journal}}: CS1 maint: DOI inactive as of September 2024 (link)
  371. ^ Stackelberg, Roderick (2007). The Routledge companion to Nazi Germany. p. 135.
  372. ^ Ash, Mitchell G.; Söllner, Alfons, eds. (1996). Forced Migration and Scientific Change: Emigré German-Speaking Scientists and Scholars after 1933.
  373. ^ Kershaw, Ian (2001). The "Hitler Myth": Image and Reality in the Third Reich.
  374. ^ Williamson, David (2002). "Was Hitler a Weak Dictator?". History Review: 9ff.
  375. ^ Evans 2003, pp. 329–334.
  376. ^ Evans 2003, p. 354, 336.
  377. ^ Evans 2003, p. 351.
  378. ^ Geary, Dick (October 1998). "Who voted for the Nazis? (electoral history of the National Socialist German Workers Party)". History Today. 48 (10): 8–14.
  379. ^ Kershaw 2008, pp. 309–314.
  380. ^ Marchak, M. Patricia (2003). Reigns of Terror. McGill-Queen's Press — MQUP. p. 195. ISBN 978-0-7735-2642-6.
  381. ^ Evans 2003, p. 344.
  382. ^ Majer 2003, p. 92.
  383. ^ Kershaw 2008, p. 345.
  384. ^ Evans 2005, p. 544.
  385. ^ Friedlander, Saul (1998). Nazi Germany and the Jews. Vol. 1: The Years of Persecution 1933–1939.
  386. ^ Radcliff, Pamela. Interpreting the 20th Century: The Struggle Over Democracy, The Holocaust (PDF). pp. 104–107. Archived from the original (PDF) on 14 July 2014. Retrieved 10 June 2014.
  387. ^ Rosenberg, Jennifer. "Holocaust Facts". About.com Education. Archived from the original on 19 February 2017. Retrieved 10 June 2014.
  388. ^ Bullock, Alan (1991). Hitler: a study in tyranny. Harper Torchbooks. p. 170.
  389. ^ Evans 2005, p. 633.
  390. ^ Evans 2005, pp. 632–637.
  391. ^ Thacker, Toby (2009). Joseph Goebbels: Life and Death. pp. 182–184.
  392. ^ Evans 2005, pp. 618, 623, 632–637, 641, 646–652, 671–674, 683.
  393. ^ Beevor 2012, pp. 22, 27–28.
  394. ^ Beevor 2012, pp. 70–71, 79.
  395. ^ Kershaw 2008, p. 562.
  396. ^ Axelrod, Alan; Kingston, Jack A. (2007). Encyclopedia of World War II, Volume 1. H W Fowler. p. 165.
  397. ^ Large, David Clay (2001). Berlin. Basic Books. p. 482. ISBN 978-0-4650-2632-6.
  398. ^ "Allies end occupation of West Germany". A&E Television Networks. 13 November 2009. Retrieved 4 March 2019.
  399. ^ Stearns, Peter (2013). Demilitarization in the Contemporary World. University of Illinois Press. p. 176. ISBN 978-0-2520-9515-3.
  400. ^ Roberts, Patricia Hogwood, Geoffrey K. (2013). The Politics Today Companion to West European Politics. Oxford University Press. p. 50. ISBN 978-1-8477-9032-3.; Piotr Stefan Wandycz (1980). The United States and Poland. Harvard University Press. p. 303. ISBN 978-0-6749-2685-1.; Phillip A. Bühler (1990). The Oder-Neisse Line: a reappraisal under international law. East European Monographs. p. 33. ISBN 978-0-8803-3174-6.
  401. ^ Schechtman, Joseph B. (April 1953). "Postwar Population Transfers in Europe: A Survey". Review of Politics. 15 (2): 151–178. doi:10.1017/s0034670500008081. JSTOR 1405220. S2CID 144307581. "Most had left" is p. 158.
  402. ^ Bessel, Richard (2009). Germany 1945: From War to Peace. Harper Collins Publishers. ISBN 978-0-0605-4036-4.
  403. ^ "Die Arbeit der Suchdienste – 6o Jahre nach dem Zweiten Weltkrieg: Narben bleiben – p.13" (PDF). Volksbund Deutsche Kriegsgräberfürsorge e.V. Archived from the original (PDF) on 11 June 2017. Retrieved 4 March 2019.
  404. ^ Faulenbach, Bernd (6 April 2005). "Die Vertreibung der Deutschen aus den Gebieten jenseits von Oder und Neiße". Bundeszentrale für politische Bildung. Retrieved 4 March 2019.
  405. ^ Robert Bard, Historical Memory and the expulsion of ethnic Germans in Europe, 1944 (PhD. Diss. University of Hertfordshire, 2009) online
  406. ^ Davidson, Eugene. The death and life of Germany: an account of the American occupation. p. 121.
  407. ^ Liberman, Peter (23 August 1998). Does Conquest Pay?: The Exploitation of Occupied Industrial Societies p. 147. Princeton University Press. ISBN 978-0-6910-0242-2.
  408. ^ 2.3 million units out of 9.5 million were destroyed.
  409. ^ a b c Tipton, Frank B. (2003). A History of Modern Germany since 1815. pp. 508–513, 596–599.
  410. ^ Hoover, Calvin B. (May 1946). "The Future of the German Economy". American Economic Review. 36 (2): 642–649. JSTOR 1818235.
  411. ^ Milward, Alan S. (1984). The Reconstruction of Western Europe: 1945–51. University of California Press. pp. 356, 436. ISBN 978-0-5200-5206-2.
  412. ^ a b Ardagh, John (1987). Germany and the Germans. Harper & Row. pp. 74–82, 84. ISBN 978-0-0601-5839-2.
  413. ^ Gareau, Frederick H. (June 1961). "Morgenthau's Plan for Industrial Disarmament in Germany". Western Political Quarterly. 14 (2): 517–534. doi:10.2307/443604. JSTOR 443604.
  414. ^ "Conferences: Pas de Pagaille!". Time. 28 July 1947. Archived from the original on 14 October 2007.
  415. ^ For US and Allied official policy statements see U.S. Dept. of State Germany, 1947–1949: The Story in Documents (1950); these are primary sources.
  416. ^ Gienow-Hecht, Jessica C.E. (1999). "Art is democracy and democracy is art: Culture, propaganda, and the Neue Zeitung in Germany". Diplomatic History. 23 (1): 21–43. doi:10.1111/0145-2096.00150.
  417. ^ Bruce, Gary (2010), The Firm: The Inside Story of the Stasi
  418. ^ Fulbrook, Mary (2008). The People's State: East German Society from Hitler to Honecker.
  419. ^ Granville, Johanna (September 2006). "East Germany in 1956: Walter Ulbricht's Tenacity in the Face of Opposition". Australian Journal of Politics and History. 52 (3): 417–438. doi:10.1111/j.1467-8497.2006.00427.x.
  420. ^ Biesinger, Joseph A. (2006), Germany: a reference guide from the Renaissance to the present, p. 270
  421. ^ Taylor, Frederick (2008), The Berlin Wall: A World Divided, 1961–1989
  422. ^ a b Pence, Katherine; Betts, Paul (2011). Socialist modern: East German everyday culture and politics (4 ed.). University of Michigan Press. pp. 37, 59.
  423. ^ Kocka, Jürgen (2010). Civil Society and Dictatorship in Modern German History. UPNE. p. 37. ISBN 978-1-5846-5866-5.
  424. ^ The Christian Social Union or CSU is the Bavaria branch of the CDU. It has always operated in close collaboration with the CDU, and the CDU/CSU is usually treated as a single party in national affairs.
  425. ^ Jürgen Weber, Germany, 1945–1990: A Parallel History (Budapest, Central European University Press, 2004)
  426. ^ a b c d Weber, Jurgen (2004). Germany, 1945–1990. Central European University Press. pp. 37–60, 103–118, 167–188, 221–264.
  427. ^ Fürstenberg, Friedrich (May 1977). "West German Experience with Industrial Democracy". Annals of the American Academy of Political and Social Science. 431: 44–53. doi:10.1177/000271627743100106. JSTOR 1042033. S2CID 154284862.
  428. ^ Junker, Detlef, ed. (2004). The United States and Germany in the Era of the Cold War, 1945–1968. Vol. 1. Cambridge University Press. pp. 291–309.
  429. ^ Sauermann, Heinz (1950). "The Consequences of the Currency Reform in Western Germany". Review of Politics. 12 (2): 175–196. doi:10.1017/s0034670500045009. JSTOR 1405052. S2CID 145428438.
  430. ^ Giangreco, D. M.; Griffin, Robert E. (1988). Airbridge to Berlin: The Berlin Crisis of 1948, Its Origins and Aftermath. Presidio Press. Archived from the original on 6 March 2002. Retrieved 10 February 2011.
  431. ^ Andreas Daum, Kennedy in Berlin. New York: Cambridge University Press, 2008, pp. 1‒5, 125–163.
  432. ^ Williams, Charles (2000). Konrad Adenauer: The Father of the New Germany.
  433. ^ Hiscocks, Richard (1975). The Adenauer era. p. 290.
  434. ^ Granieri, Ronald J. (2005). "Review". Journal of Interdisciplinary History. 36 (2): 262–263. doi:10.1162/0022195054741190. S2CID 142774747.
  435. ^ Walter, Norbert. "The Evolving German Economy: Unification, the Social Market, European and Global Integration". SAIS Review (15 (Special Issue 1995)): 55–81.. Quote from p. 64
  436. ^ Mierzejewski, Alfred C. (2004). Ludwig Erhard: a biography.
  437. ^ Mierzejewski, Alfred C. (2004), "1957: Ludwig Erhard's Annus Terribilis", Essays in Economic and Business History, vol. 22, pp. 17–27, ISSN 0896-226X
  438. ^ Turner, Henry Ashby (1987). The two Germanies since 1945. Yale University Press. pp. 80–82. ISBN 978-0-3000-4415-7.
  439. ^ Shonick, Kaja (October 2009). "Politics, Culture, and Economics: Reassessing the West German Guest Worker Agreement with Yugoslavia". Journal of Contemporary History. 44 (4): 719–736. doi:10.1177/0022009409340648. S2CID 145180949.
  440. ^ Castles, Stephen (1985). "The Guests Who Stayed – The Debate on "Foreigners Policy" in the German Federal Republic". International Migration Review. 19 (3): 517–534. doi:10.2307/2545854. JSTOR 2545854. PMID 12341062.
  441. ^ Ewing, Katherine Pratt (Spring–Summer 2003). "Living Islam in the Diaspora: Between Turkey and Germany". South Atlantic Quarterly. 102 (2/3): 405–431. doi:10.1215/00382876-102-2-3-405. S2CID 162029927.. In Project MUSE
  442. ^ Mandel, Ruth (2008). Cosmopolitan Anxieties: Turkish Challenges to Citizenship and Belonging in Germany. Duke University Press.
  443. ^ Fink, Carole; Schaefer, Bernd, eds. (2009). Ostpolitik, 1969–1974: European and Global Responses.
  444. ^ Fulbrook, Mary (2002). History of Germany, 1918–2000: the divided nation. p. 170.
  445. ^ Sinn, Hans-Werner (2007). Can Germany be saved?: the malaise of the world's first welfare state. MIT Press. p. 183.
  446. ^ Cerny, Karl H. (1990). Germany at the polls: the Bundestag elections of the 1980s. p. 113.
  447. ^ For a primary source see Helmut Schmidt, Men and Power: A Political Retrospective (1990)
  448. ^ Pruys, Karl (1996). Kohl: Genius of the Present: A Biography of Helmut Kohl.
  449. ^ "SCHROEDER DEFEATS KOHL IN HISTORIC GERMAN VOTE". The Washington Post.
  450. ^ Miklós Németh in Interview, Austrian TV – ORF "Report", 25 June 2019.
  451. ^ Thomas Roser: DDR-Massenflucht: Ein Picknick hebt die Welt aus den Angeln (German – Mass exodus of the GDR: A picnic clears the world) in: Die Presse 16 August 2018.
  452. ^ Michael Frank: Paneuropäisches Picknick – Mit dem Picknickkorb in die Freiheit (German: Pan-European picnic – With the picnic basket to freedom), in: Süddeutsche Zeitung 17 May 2010.
  453. ^ Andreas Rödder, Deutschland einig Vaterland – Die Geschichte der Wiedervereinigung (2009).
  454. ^ For primary sources in English translation and a brief survey see Konrad H. Jarausch, and Volker Gransow, eds. Uniting Germany: Documents and Debates, 1944–1993 (1994)
  455. ^ Hockenos, Paul (2008). Joschka Fischer and the making of the Berlin Republic. Oxford University Press, USA. pp. 313–14. ISBN 978-0-1951-8183-8.
  456. ^ "Germany agrees on 50-billion-euro stimulus plan". France 24. 6 January 2009. Archived from the original on 13 May 2011.
  457. ^ "Government declaration by Angela Merkel" (in German). ARD Tagesschau. 29 January 2014. Archived from the original on 1 January 2015.
  458. ^ Bolgherini, Silvia; Grotz, Florian, eds. (2010). Germany After the Grand Coalition: Governance and Politics in a Turbulent Environment. Palgrave Macmillan.
  459. ^ "Determination of the euro conversion rates". European Central Bank. 31 December 1998. Retrieved 4 March 2019.
  460. ^ Bertaut, Murat F. Iyigun, Carol C. "The Launch of the Euro" (PDF). Federal Reserve. Retrieved 4 March 2019.
  461. ^ Mufson, Steven (30 May 2011). "Germany to close all of its nuclear plants by 2022". Washington Post.
  462. ^ "Migrant crisis: Migration to Europe explained in seven charts". BBC News. 28 January 2016. Retrieved 31 January 2016.
  463. ^ "Chancellor Running Out of Time on Refugee Issue". Spiegel Online. 19 January 2016. Retrieved 7 June 2017.
  464. ^ "Merkel Critic Says Chancellor's Refugee Policy Is a 'Time Bomb'". Bloomberg News. 9 August 2016. Retrieved 7 June 2017.
  465. ^ Welle (www.dw.com), Deutsche. "Far-right AfD enters German parliament: What it means for German politics | DW | 24.09.2017". DW.COM.
  466. ^ "Germany COVID – Coronavirus Statistics – Worldometer". www.worldometers.info.
  467. ^ "Germany elections: Centre-left claim narrow win over Merkel's party". BBC News. 27 September 2021.
  468. ^ Crowcroft, Orlando (8 December 2021). "'New era': Scholz becomes Germany's new chancellor as Merkel bows out". euronews.
  469. ^ Welle (www.dw.com), Deutsche. "Frank-Walter Steinmeier elected to second term as German president | DW | 13.02.2022".
  470. ^ "The ruins of Ostpolitik". www.eurozine.com. 23 February 2022.
  471. ^ Sheahan, Maria; Marsh, Sarah; Sheahan, Maria; Marsh, Sarah (27 February 2022). "Germany to increase defence spending in response to 'Putin's war' - Scholz". Reuters.
  472. ^ "Ukrainian refugees by country 2023". Statista.
  473. ^ "Economic Key Facts Germany". 5 December 2023.

Works cited

Further reading

Surveys

Medieval

Reformation

Early Modern to 1815

1815–1890

1890–1933

Nazi era

Since 1945

GDR

Historiography